تبیان، دستیار زندگی
تقدیر مشترک شاعران، غربت است؛ اما باید بدانید که نیما یکی از غریب ترین شاعران قرن ماست. آیینه دار غربت ها و غرابت های بی انقطاع تا پایان عمر، نه تنها در شعر، در زندگیِ رازگونش، نیز، که سرشار از آلودگی و تلخی و تنهایی و شگفتی هاست. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگی نیما، مختصر و مفید

  1. تقدیر مشترک شاعران، غربت است؛ اما باید بدانید که نیما یکی از غریب ترین شاعران قرن ماست. آیینه دار غربت ها و غرابت های بی انقطاع تا پایان عمر، نه تنها در شعر، در زندگیِ رازگونش، نیز، که سرشار از آلودگی و تلخی و تنهایی و شگفتی هاست.
نیما

- 115 سال پیش ، بیست و یکم آبان سال 1274 به دنیا آمد و در شانزدهم دیماه سال 1338 به علت ذات الریه در گذشت.

«زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی بانان گذشت که به هوای چرا گاه به نقاط دور ییلاق – قشلاق می کردند و شب بالای کوه ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می شدند. از تمام دوره‌ی بچگی خود من به جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ‌نشینی و تفریحات ساده‌ی آنها در آرامش یکنواخت و کور و بی‌خبر از همه جا چیزی به خاطر ندارم.»

- درس خواندنش تعریفی نداشت و در تنها درسی که نمره های خوبی کسب می کرد نقاشی بود.

- باید بدانید که مشوق نیما در سرودن شعر یکی از معلم هایش به نام "نظام وفا " بوده است.

- علی اسفندیاری در سال 1300 نام خود را به نیما تغییر داد.

- نیما شاعر اعتراض است و دیگران بخش قابل توجهی از هستی نیما هستند. خود در این باره می گوید: « مایه اصلی اشعار من ، رنج من است . به عقیده من گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد . من برای رنج خود شعر می گویم .خودم و کلمات و وزن و قافیه ، در همه وقت ، برای من ابزارهایی بوده اند که مجبور به عوض کردن آنها بوده ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشند .»

- همیشه از قدیم الایام گفته اند تا سه نشه بازی نشه؛ جالب است بدانید که برای نیما در عشق و عاشقی این قضیه اتفاق افتاد دو عشق نا فرجام و در نهایت عشق به عالیه و ازدواج با او و حاصل پسری به نام شراگیم.

- در بهمن ماه سال 1316 نیما یوشیج پس از سه سال سکوت و در خود فرو رفتن، نخستین شعر آزادش را می سراید و آن را ققنوس نام می نهد. ققنوس شعری سمبلیک است و در آن نیما وضعیت زندگی تراژیک خود را با زبانی شاعرانه شرح می دهد و آینده و سرنوشتش را هنرمندانه پیش بینی و پیش گویی می کند. بر طبق توصیف این شعر او خود را ققنوسی می داند که سرانجام و پس از تحمل مشقت ها و چشیدن مرارت های فراوان، در حالی که از رنجهای درون خویش سرمست است، خود را در میان شعله های آتش آرمانش فرو می افکند تا جوجه های شعرش از میان خاکسترش به در آیند.

- می دانستید،  شعر بلند مرغ آمین آخرین قله بلند شعر نیما ست که در حقیقت این شعر وصیت نامه ادبی - شعری وی و چکیده تمام شعرهای اجتماعی پیشین اوست.

-سال 1332 تنها سالی است که نیمایوشیج سکوت می کند و هیچ شعری نمی سراید.

- وقتی که نیما مُرد ، از او چند گونی نوشته و کاغذ پاره به جا مانده بود . نیما تقریباً در تمام عمرش می نوشت .

- عموما بر سنگ قبر شاعران شعرهای بلند و متن های زیبایی  به چشم می خورد که برای لحظاتی آدمی را به فکر فرو می برد و متاثر می کند اما جالب است بدانید تعمق ما به هنگامی که سنگ مزار نیما را می بینیم دو چندان می شود چرا که تنها بر روی آن یک جمله حک شده و آن این است: « نیما یوشیج» !


مطالب مرتبط:

پدر شعر نوی ایران

مایه اصلی اشعار من رنج است

ناقوس افسانه برای افسانه می خورد 

نیما، ققنوس بر کوه نور 

هم اندیشی های سیاسی،عاطفی و مذهبی شهریار با نیما 

ققنوس از نیما 

از شهر صبح 


زهره سمیعی - ادبیات تبیان