تبیان، دستیار زندگی
ما اولین بار، این قصه را از مرحوم علامه طباطبایی(ره) شنیدیم و بعد در كتب روایی هم یافتیم كه وقتی معاویه قصد كرد ثروت اندوزی را برای درباریان خود تجویز كند و بگوید: سرمایه اندوزی و ثروت‏های باد آورده را می‏توانیم داشته باشیم و دیگران نمی‏توانند داشته باشند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعار آمیخته با شعور قرآنی

حکیم فرزانه و مفسر عالیقدر قرآن، حضرت آیت الله جوادی آملی پیرامون زر پرستی معاویه و زرستیزی ابوذر غفاری به نقل از علامه طباطبایی چنین می فرمودند:

خداوند درباره قرآن این چنین وعده داده است كه:

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»1؛ تحقیقاً این قرآن را ما نازل كردیم و حتماً ما این را حفظ می‏كنیم. این آیه پیام‏های فراوانی دارد. یكی از پیام‏های روشن این آیه، نزاهت قرآن از تحریف است كه همگان به این آیه استدلال كرده‏اند. نه یك كلمه كم می‏شود، نه یك كلمه زیاد. این مَثَل معروف كه «نه یك واو كم و نه یك واو زیاد»، برابر همان داستانی است كه جناب اباذر و مانند ایشان نگذاشتند كه در قرآن یك واو كم و زیاد شود.

جوادی آملی

ما اولین بار، این قصه را از مرحوم علامه طباطبایی(ره) شنیدیم و بعد در كتب روایی هم یافتیم كه وقتی معاویه قصد كرد ثروت اندوزی را برای درباریان خود تجویز كند و بگوید: سرمایه اندوزی و ثروت‏های باد آورده را می‏توانیم داشته باشیم و دیگران نمی‏توانند داشته باشند، دستور داد تا در انجمن‏های قرائت قرآن واو این آیه را قرائت نكنند: آیه چنین است:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ كَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ»2 «ای مؤمنان بدانید كه بسیاری از احبار و راهبان، اموال مردم را به ناحق می‏خورند و [ مردمان را] از راه خدا باز می‏دارند، و كسانی كه زر و سیم می‏اندوزند و آن را در راه خدا خرج نمی‏كنند، ایشان را از عذابی دردناك خبر ده» كه اگر «واو» حذف شود «الذین» توضیح همان احبار و رهبان می‏شود.

یعنی عالمان یهود، سردمداران و سلاطین یهود، حق جمع كردن ثروت را ندارند، و آیه دلالت ندارد بر این كه اگر مسلمانی بخواهد ثروت اندوز باشد، عیب دارد. اباذر رضوان الله علیه كه در شام - در تبعید اول - به سر می‏برد، شمشیر را روی دوش گذاشت و گفت: لا أضَعُ السَّیف مِن عاتقی حَتّی توضَعُ الواو فی مَكانِها؛ من این شمشیر را از دوشم پایین نمی‏آورم تا این كه واو در جای خود قرار گیرد. بسیاری از شنوندگان این شعار، نمی‏دانستند كه منظور اباذر چیست. بعد معلوم شد كه درباریان اموی طبق یك توطئه شوم، قصد حذف آن واو را داشتند تا «الذین» مخصوص احبار و رهبان شود. اباذر كه حافظ و حامی قرآن بود، گفت: اگر دست به این واو بزنید من شمشیر می‏كشم، این واو باید باشد تا جمله مستقل باشد. یعنی مسلمان و غیر مسلمان در یك جامعه انسانی حق ثروت اندوزی ندارد.

این آیه پیامش بین المللی است. نمی‏گوید یهودی‏ها و مسیحی‏ها حق ثروت اندوزی ندارند. می‏گوید انسان، نه «المؤمنون» است و نه «اهل الكتاب». «و الذین» چه مسلمان، چه یهودی، چه ترسا، چه زرتشت و چه لاییك، هیچ كدام از این فرقه پنجگانه حق ثروت اندوزی در جامعه انسانی را ندارد.

این آیه پیامش بین المللی است. نمی‏گوید یهودی‏ها و مسیحی‏ها حق ثروت اندوزی ندارند. می‏گوید انسان، نه «المؤمنون» است و نه «اهل الكتاب». «و الذین» چه مسلمان، چه یهودی، چه ترسا، چه زرتشت و چه لاییك، هیچ كدام از این فرقه پنجگانه حق ثروت اندوزی در جامعه انسانی را ندارد.

اباذر رضوان الله علیه با این شعار آمیخته با شعور قرآنی، جلو تصرف خائنانه درباریان اموی را گرفت. بنابراین، آن مثل معروف هم درباره این جریان است و هم درباره این آیه: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ...»3

خداوند در این آیه اعلام كرده است كه از سه طایفه راضی است و ایشان از خداوند راضی هستند و برای ایشان باغ‏هایی آماده كرده است كه همیشه در آنجا خواهند ماند. دسته اول: پیشگامان نخستین از مهاجران؛ دسته دوم: پیشگامان نخستین از انصار؛ دسته سوم: كسانی كه با نیكوكاری از آنان پیروی كردند.

در تاریخ نقل شده است كه خلیفه دوم، آیه فوق را چنین می‏خواند: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ...» یعنی «واو» قبل از «الذین» را حذف می‏كرد و «انصار» را عطف به «الذین» می‏نمود كه معنا چنین می‏شود «پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار كه با نیكوكاری از ایشان تبعیت كردند». در نتیجه مقام مهاجرین بسیار برتر می‏گردد و انصار تابع مهاجرین شمرده می‏شوند و بدین وسیله معتقد بود، مقام مهاجرین قابل مقایسه با انصار نیست.

در این جا بود كه ابیّ ابن كعب به عمر گفت: رسول خدا آیه را برای من با «واو» خواند و تو آن روزها در مدینه ابزار دباغی می‏خریدی (كنایه از این كه ما با رسول خداصلی الله علیه وآله بودیم و قرائت صحیح را می‏شنیدیم).

عمر بدو گفت: درست می‏گویی وقتی شما نزد ایشان بودید، ما غایب بودیم و وقتی شما فارغ البال در خدمت رسول خدا بودید، ما مشغول كارهای خود بودیم، اگر می‏خواهی بگو، ما بودیم كه مسلمانان را جا دادیم و كمك كردیم (یعنی بگو: ما انصار هستیم و بدین ترتیب كنایه هم به كعب زد) و در جای دیگر نقل شده است كه عمر گفت: من فكر می‏كردم خداوند با این آیه پیشگامان از مهاجرین را به مقامی رسانده كه هیچكس به آن مقام نرسیده است. به هر حال می‏بینیم كه صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله چقدر دقت داشتند كه حتی یك «واو» از قرآن كریم كم و زیاد نشود و حتی به خلیفه هم تذكر می‏دادند و از تحریف كتاب خدا جلوگیری می‏كردند.4

جهرمی زاده: گروه دین و اندیشه تبیان


1.سوره حجر(15): آیه 9.

2 سوره توبه(9): آیه 34.

3. سوره توبه(9): آیه 100.

4.نشریه قرآنی بشارت، شماره 10، ص 12 و 13.