گنبد سلطانیه؛ تاریخ در سیطره هنر
دوران استیلای ایلخانان مغول یك تحول اجتماعی بینظیر را در تاریخ ایران به معرض آزمون آورد و تجربه انحلال قوم فاتح در فرهنگ قوم مغلوب یك بار دیگر در تاریخ سرزمینمان تجلی یافت. در پی تهاجم مغولان به ایران و زیر و رو شدن كلیه شئونات زندگی این سرزمین، به دنبال ویرانیها و قتل و غارتها، جابهجایی طبقات اجتماعی، درهمآمیختن نشانه های فرهنگی و تمدنی در قلمرو امپراطوری فاتحان، فرار مغزها، مسلط شدن بیگانه بر مملكت و...، دگرگونیهای بنیادینی در جو فرهنگی این دیار ایجاد شد.
روح ایرانی كه در همه مراحل دشوار نفوذ مللهای مختلف توانسته بود توانایی و اصالت خود را حفظ و حراست كند، این بار هم هرگز از پا نیفتاد و جنگجویان را به سرعت وصفناپذیری در تمدن خویش هضم و پس از اندكی زمان از منظرهای گونهگونخواه مذهبی و دینی، خواه اخلاقی و خواه اجتماعی به لباس ایرانی درآورد.
محرز است كه این سعی مستمر و جهد مستدام را باید در سایه پیدایش نهضتهای فكری و فرهنگی كه یكی پس از دیگری از گوشه و كنار بروز یافتند و همینطور روی كار آمدن بزرگمردان ایرانیمنش در دربار حكومت مغولان جستجو كرد كه فرهنگ را همچون حربهای برای بازسازیها و تجدید حیات ملی و قومی مغلوبین به كار گرفتند تا ملیت و تمدن موطن خویش را رهایی بخشند. در این اثنا بود كه احیا و دوبارهسازیها و زدودن آثار ویرانیهایی كه در پی حملات ویرانگران حادث شده بود آغاز میشود كه یكی از پیشامدهای مهم آن هم روی كارآمدن شهرهای معروفی چون ارغونیه در تبریز و سلطانیه بوده است.
بزرگترین گنبد آجری ایران
دشت سرسبز و زیبای سلطانیه در 25 كیلومتری شرق شهرستان زنجان، به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی و اقلیمی و عواملی چون هوای خوش، مناظر زیبا و مرغزارهای سرسبز، چشمههای زلال، شكارهای فراوان و قرار گرفتن بر سر شاهراه حیاتی جاده ابریشم، از دیرباز همواره مورد توجه بشر و محل استقرار طوایف مختلف واقع گردید و طبق شواهدی كه از یافتههای باستانشناسان به دست میآیند بصراحت میتوان از اسكان 7000 ساله متمدنین در این دشت خبر داد كه در چارچوب تپه ماهورهای باستانی و آثار ناملموس معماری قابل رویت هستند. در دوران اسلامی نیز تا زمان حمله امیرتیمور گوركانی، سلطانیه سهمی اجباری را در تاریخ كشور بازی كرد و همچنان برای بروز نقشمایههای تمدنی اسلام مستعد بود.
اوج سلطانیه را باید در زمان اقتدار ایلخانان جست. چراكه آنان توجه شایانی را در ابتدای به امر به جهت داشتن چمنزارهای پر بركت برای گلهها و احشامشان بدین منطقه مبذول داشتند و به رغم اینكه این حوزه باستانی از موقعیتی عالی در شبكه راههای ارتباطی امپراطوری مزبور برخوردار بود از نظر سیاسی نیز مهم انگاشته و در برههای از زمان، از آن به عنوان محل برپایی اردوگاههای نظامی بهرهبرداری میكردند.
به این ترتیب انگیزه ساخت بزرگترین سازه معماری آجری جهان و اوج شهرسازی در دشت سلطانیه در زمان اولجایتو پادشاه اسلام یافته مغولیتبار كه نام خود را به سلطان محمد خدا بنده تغییر داد بهگونهای زنده شد كه سلطان را درصدد انتقال پایتخت از تبریز به سلطانیه واداشت.
عظیم ترین ارگ تاریخی
ارگ سلطانیه به عنوان عظیمترین ارگ تاریخی كشور كه دورتادور شهر قدیم را درنوردیده محوطهای است 12 هكتاری مشتمل بر:
قلعه یا كهن دژ، برج و باروهای شانزدهگانه، 2 دروازه در جوانب شمال و جنوب، دارالقرآن، دارالیاده، دارالضیافه، دارالشفاء، دارالحفاظ، دارالسیاده، دارالحدیث، گنبد سلطانیه، بیتالحكمه، خانقاه، مساجد و مدارس، بازار، میادین، كاخهای سلطنتی، عمارتهای بسیار و سرا و سراچههای متعدد، بنای معروف به كریاسی و بالاخره خندقی كه به جهت تمهیدات امنیتی و حفاظتی متاثر از سنت نیاكان متمدن ساسانی نژادشان، گرداگرد شارستان سلطانیه كشیدند.
اما شوربختانه از آن همه فر و شوكت پایتخت مقتدر سلطانیه جز گنبد خانه و گورخانه سلطان محمد كه در كمال توازن و تناسب و استفاده از مصالح شایسته بر پا شده، از سایر ابنیه كه قرنها نیز در نقاب خاك مستور شده و به مدد چندین سال كوشش حفاران و باستانشناسان، بقایایشان آرام آرام سر از خاك رهیدند، چندان چیزی از مجموعه بر جای نمانده است.
اولجایتو پس از ایجاد شهر، گنبد مشهورش را كه بسان نگینی فیروزهایفام در بطن آسمان نیلگون با درخشش در میان خشتها و آجرهای شهر گوشههایی از تاریخ هنر این دیار را به جهانیان عرضه میدارد بنا كرد و برای این كار هم هنرمندان و مهندسان حاذق را از هر كرانه به پایتخت فراخواند تا یكی از شاهكارهای تكرار نشدنی و بزرگترین بنای زمانه را در قالب شگفتی معماری اسلامی كه 9 سال (713ـ704) به طول انجامید، شكل گیرد. تا جایی كه هماكنون سازه سربلند سلطانیه پس از مسجد ایاصوفیه در استانبول تركیه و كلیسای سانتاماریا دلفیوره (حضرت مریم) در شهر فلورانس ایتالیا كه خود مأخوذی از بنای نامبرده است، رتبه سومین گنبد عظیم دنیا را مختص خویش داشته است.
آرامگاه ایرانی
درخصوص عملكرد بنا 2 نظریه ارائه شده است: نظریه نخست مربوط به جغرافیدانان و مورخان اولیه است كه بنای گنبد را به آرامگاه سلطانمحمد خدابنده نسبت دادهاند و نظریه دوم انتساب و اختصاص آن از طرف اولجاتیو به آرامگاه ائمه اول و سوم شیعیان است كه قرار بوده به جهت افزایش رونق اقتصادی و اهمیت این شهر، به آنجا انتقال یابند كه ظاهرا شاه به خاطر انتقادات و مخالفتهای علمای شیعی از این عمل انصراف حاصل كرد. ولی مطالعات و بررسیهای باستانشناسان در عناصر معماری، روشن ساخت كه آرامگاه سلطانیه را به تقلید از آرامگاههای ایرانی كه به جهت تدفین بزرگان احداث میشد، برافراشتهاند و تشابهی كه میان این بنا و برج آرامگاهی سلطان سنجر از پادشاهان سلجوقی در مرو به چشم میخورد دلیل واضحی برای صحه گذاشتن بر این مدعا است.
این سمبل نمادین از مختصات روح هنر بومیمان، از فونداسیون 8 وجهی برخوردار و 3 بخش گنبدخانه، تربتخانه و سردابه را در بر دارد كه با احتساب طبقه همكف كه شامل 3 طبقه است با ایوانهای هشتگانه، حدود 10 اتاق و دهلیزهای ارتباطی، پلكانها، پاطاق گنبد، پایههای 8 ضلعی از سویی دیگر منارهها و 8 مؤذنه رفیع بیمانند را شامل میشود. گنبد سبوییشكل دوجداره فیروزهای به قطر تقریبی60/25 سانتیمتر كه از 2 قشر موازی و مجزا با پشتبندهای آجری مابین بر روی پلان استوانهای تشكیل یافته و اولین نمونه گنبد زنی با این فرم در گیتی و البته نخستین اثر تاریخی است بخش دیگری از این بنای تاریخی است كه چه در نمای درونی و چه سطح بیرونی گنبد از هنر كاشیكاری سود جسته است.
از حیث امور تزئینی نیز اعم از آجركاری، مقرنس، كاشیكاری، گچبری، كتیبهنویسی با انواع خطوط رایج تا اوایل قرن هشتم، تزئینات رنگ و نقاشی و تزئینات سنگی و چوبی، از موفقترین نمونه معماری اسلامی است كه اركان مختلف زینتی را یكجا در خود نمایان داشته كه به عقیده بسیاری از مورخان هنری نقطه عطفی در هنر اسلامی منفك شده از فنون ایرانی در جامعهای با استیلای غیر ایرانی به شمار میرود.
ولی در این بنای تاریخی هر چند سبك و سیاقهای وطنی به وضوح در خلق آن مشهود است، از نقطه نظر تركیب فضا با معماری هیچیك از مقابر ایرانی قبل خود مطابقت ندارد و این قضیه از تركیب دالانهای بسیار پیچیده و تودرتو سردابه و وجود واحدهای حجمی متعدد تراوش میكند كه با یكدیگر هیچگونه ارتباط فضایی ندارند. تفحصهای انجام شده در این بنای تاریخی، متخصصان را بر آن داشت كه ساخت این بنا را بر پایه عقاید شمنپرستی (نوعی آیین مغولی ـ بودایی) تعمیم دهند و بر این اساس گروهی حدس میزنند كه سلطان پس از مدتی از اسلام روی برگردانیده و دوباره به اصل و مذهب خویش بازگشت.
گنبد این بنای تاریخی، با توجه به دانش بالا در امر اجرا و تناسبات، رعایت تمام زوایا و خطوط، سیستم معماری، ایستایی و هماهنگی كامل با دیگر اجزای سازهای مجموعه سلطانیه، بسیار زیركانه پدیدار شد و كشف چاه 9 متری كف بنا كه هیچ علائمی از استفاده آن وجود ندارد، برهانی است قاطع كه در راستای محاسبات دقیق معماران در طراحی و تعیین موقعیت فضایی اثر از منظر استحكام خاك به شمار میرود.
بنای بی مثال
سازندگان گنبد سلطانیه، خلاقیت در ایجاد چنین بنای منحصربهفردی را به مرزی رساندند كه این اثر اكنون در زمره نوادر جهان جای گرفته است. جالب آن است كه این اثر پس از 39 سال مرمت در طی 9 دوره بازسازی كه چندی نیست از نصب آخرین كاشی آن میگذرد در سال 84 در فهرست میراث جهانی یونسكو به ثبت رسید.
اكنون مسوولان پایگاه جهانی گنبد سلطانیه از سازماندهی برنامههایی ممتد جهت حفظ و صیانت از مجموعه شامل برنامههای كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت صحبت به میان میآورند كه میبایست از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری كشور و یونسكو در قبال آثار جهانی به اجرا درآید. احیای مجدد فضاهای گنبد اعم از فضاهای آموزشی، كتابخانه، موزه، دفتر فنی، دفتر گروه مرمت و...، تقویت تیمهای تخصصی مختلف همچون مرمت تزئینات، مرمتسازهای، باستانشناسی، مرمت اشیا و طراحی فنی سفال در قالب كارگاههای مختلف، تعیین مسیرهای گردشگری پیرامون حریم 14 هكتاری از جمله اقداماتی است كه برای مانایی این اثر جهانی ایرانیان از سوی این سازمان در نظر گرفته شده است.
گروه گردشگری تبیان- الهام مرادی
منبع: جامجم