ناکجا آباد و خشونت یکی از ویژگیهای آثار و اندیشههای "کارل ریموند پوپر" سادگی آنهاست، یک نوع سادگی که میتواند بدل به پاشنهی آشیل افکار او شود. همهی اندیشههای پوپر را میتوان در یک جمله خلاصه کرد. او همواره میخواهد همهی مسائل را در شک باوری ببیند، چنان که حتی اندیشههای خود را نیز به دیدهی شک مینگرد.
او از مخاطب خود میخواهد «لطف کند» و اندیشههایش را نقد کند تا بارورتر شوند. یعنی میخواهد همه چیز را از دیدگاه «عقل انتقادی» ببینید. این حرفها در ظاهر ماجرا بسیار زیباست، اما وقتی به عمق آن بروید، درخواهید یافت که شاید چندان پایه و مایهی علمی نداشته باشند.
نخستین اشکالی که میتوان به اندیشههای پوپر گرفت، مسالهای است تحت عنوان «حدسها و ابطالها». «اتفاق» عنوان کتابی از اوست که با ترجمهی احمد آرام به فارسی ترجمه شده است.
کسانی که این کتاب را نخواندهاند، اگر مقدمهی کتاب «ناکجا آباد و خشونت» را که توسط خسرو ناقد نوشته شده بخوانند، به ایدهی اصلی کتاب خواهند رسید. همهی حرف پوپر این است که "دانش بشری بر اساس حدسها و گمانها شکل گرفتهاند و به راحتی ابطال میپذیرند."
مهمترین اشکالی که در اندیشههای پوپر وجود دارد، تضادی است که در آنها موج میزند. نخستین تضاد آنجاست که او با بیان تئوریهایش حرفهای خودش را نقد میکند
ناقد مینویسد: «نخستین پرسشی که ذهن جستوجوگر او را به خود مشغول میدارد، این است که اصولا چه زمان نظریهای را میتوان علمی خواند؟ آیا این گفتهی انیشتین که اگر آزمایش صحت و درستی نظریهی او را مورد تایید قرار نداده بودند، وی قادر نبود از آن دفاع کند، دلیل «علمی» بودن نظریه است؟ اصولا مبنای «علمی» و «شبه علمی» بودن نظریهها چیست؟»
به این ترتیب پوپر همهی نظرات علمی و شبه علمی را به یک چوب میزند و اساس همه چیز را زیر سوال میبرد. اما چرا نمیتوان راحت حرفهای او را پذیرفت؟ او به ظاهر بسیار انتقادپذیر است و به این نکته قائل است که میتواند با نگاه عقلانی، به نقد همه چیز پرداخت. اما چرا این حرفها را دهان پرکن، پوپولیستی و شعاری میدانیم؟
مهمترین اشکالی که در اندیشههای پوپر وجود دارد، تضادی است که در آنها موج میزند. نخستین تضاد آنجاست که او با بیان تئوریهایش حرفهای خودش را نقد میکند و چنان چه از استقرای منطقی آموختهایم، تنها بیان یک تناقض در هر دستگاه فکری، همهی آن را نقض میکند. چنانچه ناقد در بخش «جهان اندیشگی کارل ریمودند پوپر» آورده، پوپر معتقد است که همهی نظریهها را میتوان رد کرد و اصولا باید با دیدی انتقادی به مسائل مختلف نظر کرد. از همین رو باید به اندیشههای او نیز با نگاهی انتقادی نگاه کرد.
پوپر مرتبا به کانت، سقراط و هگل استناد میکند و جالب آن که از اندیشههای این فیلسوفان آنچه را دریافت میکند که خود میخواهد. او با این همه، مجموعه تاریخ علمی بشری را زیر سوال میبرد و گاه هرچه را که خواسته، از میان حرفهای فیلسوفان بزرگ در میآورد و از آنها آن تعبیری دارد که خود میخواهد. اگر به باور پوپر جهان را نگاه کنیم، هر انسان، انسان نخستین است و باید از اول شروع کند، چرا که نمیتواند به هیچ باوری اطمینان داشته باشد و همه چیز را میتوان ابطال کرد.
پوپر را باید فیلسوفی التقاطی دانست، کسی که در تلاش است همهی مسائل را به هم بیامیزد تا حرف دهان پرکن و زیبا بزند
پوپر در گفت و گویی که در کتاب با عنوان «بدون آزادی، نه به عدالت میرسیم و نه به امنیت» در کتاب منتشر شده، خردی را که بر پایهی ایدئولوژی شکل میگیرد نقد میکند و معتقد است که این نوع خرد، زاییدهی خشونت است. او از انقلاب فرانسه میگوید و روبسپیر که به نام اندیشه و ایدئولوژی، دستگاه گیوتین خود را به کار انداخت. احتمالا از دستگاه حکومت شوروی سابق میگفت که به نام پرولتاریا و سوسیالیسم، حمام خون راه انداخت. احتمالا از سوسیالیسم ناسیونالیسم آلمان (نازیها) خواهد نوشت که عملکردشان بر همه روشن است.
اما پوپر فراموش کرده است که اگر به نام این ایدئولوژیهای قلابی، مردمانی به پای حلقهی دار رفتند، در بسیاری از مسائل، بیخردی مردمان را له کرد. نمونهاش در تاریخ بسیار است، اما نمونهی متقدم آن مردمان آمریکای جنوبیاند. مثال بارزش، پینوشه است. مثال بارزش دیکتاتور اسپانیاست؛ فرانکو.
پوپر را باید فیلسوفی التقاطی دانست، کسی که در تلاش است همهی مسائل را به هم بیامیزد تا حرف دهان پرکن و زیبا بزند. او سابقهای 9 ماهه در حزب سوسیالیسم دارد و سالها در مکتب لیبرالها قدم زده است. آنچه این مسائل را جمع کرده است، فیلسوفی هرهری مذهب است که حتی خودش را قبول ندارد و میخواهد حرفهای زیبا و روزنامه پرکن بزند. با این همه باید کتابهای او را به دقت خواند، چرا که پای چوبین استدلال بسیاری براساس همین حرفهاست.
منبع: کتاب نیوز
تهیه و تنظیم» گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی