تبیان، دستیار زندگی
خواهد آمد همچو خورشید از ورای ابرها چون نگاری از پس دیوارها عاقبت او خواهد آمد چیست این سایه سرد نگاهی منتظر آه بغض آلوده ای از سوز دل ناله مرغی گرفتار قفس در آرزوی پرزدن گوشه ای تنها نشسته زانوانش در بغل چشمه جوشان اشكش چو...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صبح امید


خواهد آمد

همچو خورشید از ورای ابرها

چون نگاری از پس دیوارها

عاقبت او خواهد آمد

چیست این

سایه سرد نگاهی منتظر

آه بغض آلوده ای از سوز دل

ناله مرغی گرفتار قفس در آرزوی پرزدن

گوشه ای تنها نشسته

زانوانش در بغل

چشمه جوشان اشكش چون همیشه

زیر لب می‌گوید این را

خواهد آمد،خواهد آمد

ندبه های صبح جمعه

لحظه‌های بی سرانجامی

نرم نرمك نخل امیدش به زردی می‌گراید

شعله اش خاموش می‌گردد

پلك‌هایش روی هم آرام می‌گیرند

لیك گویی آسمان فریاد می‌دارد

كین طلوع فجر صادق زان شب بی مهر تنهاییست

این غروب شام تار تیره‌بختی هاست

صبج نزدیك است یاران

گوش بسپارید

این اذان صبح امید است

خیز اینك نوبت تكبیر و ذكر است و سجود آنگه سلام

السلام ای ذكر اكبر السلام

خیز باید كوچه را آذین كنیم

بار بندیم و صنم را زین كنیم

یار می‌آید نه وقت خفتن است

بهر مهمان كردنش كاری كنیم

صبح نزدیك است تا كی پیله بر اطراف خود پیچیده‌اید

سربرآرید

گوش بسپارید

باد، باران، رود، چشمه

هركجا، هردم، به هر كس می‌رسند

با هم این آهنگ یكتا را نوازش می‌كنند

این غروب شام تار تیره بختی‌هاست

صبح نزدیك است یاران

هادی ساکت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.