تبیان، دستیار زندگی
استاد سبزواری سروده هایش را با بهترین حسن مطلع آغاز و با پایان بندی زیبایی به سرانجام می رساند چنانچه مخاطب با فرم و محتوا و قالبی یكدست و منسجم و هماهنگ همراه می گردد و دچار سرگشتگی و ابهام نمی گردد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«تو عاشقانه سفر کن»

بررسی مجموعه شعر «تو عاشقانه سفر كن» سروده حمید سبزواری

«تو عاشقانه سفر کن»

«تو عاشقانه سفر كن» عنوان گزیده اشعار حمید سبزواری است كه توسط نشر تكا (توسعه كتاب ایران) منتشر شده و در شمارگان 5000 نسخه و با قیمت 2600 تومان وارد بازار كتاب گردیده است. استاد حمید سبزواری از كهن سرایان ادب انقلاب است كه با درایت و هوشمندی وقایع و حوادث شكوهمند انقلاب را در اشعارش متجلی نموده است. وی از جمله پایه گذاران ادبیات انقلاب است كه مثنوی های فخیم و استوار و قصاید مقتدر او همه از آثار ماندگار ادبیات انقلابند. علاوه بر اینها تصنیف ها و ترانه های این استاد ارجمند كه نخستین تصنیف ها و ترانه های انقلاب به شمار می آیند، در نوع خویش بی نظیرند. گزیده شعر «تو عاشقانه سفر كن» شامل 56 غزل، 11قصیده و 4 مثنوی است كه با حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است. سروده های این دفتر دارای مضامین عاشقانه، عارفانه، مذهبی، آیینی، انقلابی و عامیانه می باشند. «تو عاشقانه سفر كن» طبق سنت دیرینه شعرا سبك كلاسیك با حمد و ثنای الهی و مناجات، باریتعالی آغاز می شود. استاد در ابتدای دفتر در سروده ای با عنوان «غزل پیوسته، معراج» نغمه، دل سر می دهد و به راز و نیاز با مبدأ هستی می پردازد. از جمله مسایلی كه در اشعار این شاعر بزرگ اندیش به كرات تكرار شده است، ارزش ها و مفاهیم اخلاقی اسلامی است كه در ادبیات كلاسیك ما نیز جای خاصی را به خود اختصاص داده است. سروده های این دفتر از نظر ادبی مشتمل بر زبان و بیانی پخته، عاطفی و آهنگین است. اندیشه شاعرانگی و حس آمیزی درونی واژه ها در زبان و جوهره شعر شاعر حكایت از شناخت زیبایی شناسانه اش از قلمرو ذهن و زبان شعر كلاسیك دارد چنانچه در سروده «به یاد خراسان» شاهد اوج این هنرنمایی و چیره دستی شاعرانه می باشیم:

فرخا ملك خراسان و صفای آن دیار

ارض طوس و مرز نیشابور و شهر سبزوار

گلستانی دلكش و زیبا چو گلزار بهشت

پوپكش بر جو كنار و شاكرش بر شاخسار

استاد سبزواری سروده هایش را با بهترین حسن مطلع آغاز و با پایان بندی زیبایی به سرانجام می رساند چنانچه مخاطب با فرم و محتوا و قالبی یكدست و منسجم و هماهنگ همراه می گردد و دچار سرگشتگی و ابهام نمی گردد. سروده های این دفتر با توجه به روحیه انقلابی و آگاه شاعر سرشار از لحن پرطنین حماسی است؛ چنانچه شاعر با بهره گیری از مصوتهای بلند و كشیده در ابیات خود و كاربرد واژگانی فخیم و استوار گوش جان مخاطب را متوجه كلام دلنواز خویش می سازد از جمله در مثنوی «راهی به نام عشق» حمید سبزواری با همان لحن پرطنین حماسی به حماسه، عشق و عرفان كربلا و بزرگداشت شهدای آن حماسه می پردازد:

آن گه كه بی گه كاروان عزم سفر كرد

سوز وداع عاشقان را تیزتر كرد

هفتاد و دو خونین بدن بر خاك بودند

دامن به دامن پیرهن صد چاك بودند

لب ها به یاد چهره ها بر نای می سوخت

هر دم نفس هاشان ز سر تا پای می سوخت

گر سر نباشد گو نباشد پیكری هست

گر لب نباشد گو نباشد حنجری هست

سروده، معروف «ای مجاهد شهید مطهر» نیز كه توسط این شاعر ارجمند در سوگ شهید مرتضی مطهری سروده شد. در این دفتر گنجانده شده است. در قصیده، «آفت طاووس نبود جز پر زیبای خویش» كه در زمره اشعار تعلیمی و اخلاقی قرار دارد شاعر در لابه لای ابیات خویش به تمثیلات و ارسال المثل های معمول و متداول میان مردم اشاره نموده است و از برخی سروده هایی مثل گونه شعرای گذشته نیز بهره برده است. در این میان نوعی طبع آزمایی به سبك هندی نیز به چشم می خورد به عنوان نمونه به این ابیات می توان اشاره نمود:

خودپرستی آفت آزادی آمد كه بست

كرم ابریشم به دست خویش دست و پای خویش

جانب معنی گرای و دل ز صورت بازگیر

كآفت طاووس نبود جز پر زیبای خویش

هر كه خشم آرد نیارد آرمیدن زان كه موج

سر به ساحل می زند از طبع طوفانزای خویش

در سروده ها «در سنگر حزب الله» كه حاكی از اعتقادات راسخ و عمیق انقلابی شاعر است سبزواری با ایجاد هماهنگی میان موضوع و محتوا و خلق تركیبهایی بدیع و تازه لطف خاصی به اثر بخشیده است:

دریادلان دریادلان من موج خارا افكنم

كوهم كه در استادگی، هرگز نمی لرزد تنم

تا بنده ام، تا، بنده ام، تا زنده ام، تا، زنده ام

پوینده ای پاینده ام، دشمن نبیند مردنم.

در سروده های این دفتر كه بیشتر مفهوم گراست تا فرم گرا، غلبه معارف و آموزه های اسلامی بر دیگر مضامین جلوه ای آشكار دارد. در این سروده ها تعادل و تناسب میان لفظ و معنی اشعار را دلپذیرتر نموده است. از جمله در سروده «زجذبه سخن دوست» كه شاعر در گزینش نام سرود نیز حسن سلیقه را به كار برده است. شاهد این تعادل و تناسب میان لفظ و معنی هستیم:

مگو كه در صدف زندگی گهر نشدیم

شدیم غوطه ور صد محیط و تر نشدیم

همان ز خوان كرم زین نصیبه شكر كه ما

به ریزه خواری روزی به هیچ در نشدیم

بهای شعر تر از رنج خشك مغزان پرس

سمر شدیم به جرمی كه بی ثمر نشدیم

فهیمه بافنده

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان