تبیان، دستیار زندگی
سپیده دم یكی از روزهای مردادماه سال1366 هنگامی كه یكی از تیم های عملیاتی گردان نوهد لشكر23 از ماموریت برون مرزی به سمت پایگاه های خود در نوار مرزی منطقه سردشت بازمی گشت، مورد كمین و تهاجم نیروهایی از دشمن قرار گرفت كه شب قبل با استفاده از تاریكی شب و خالی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نشان از مردان بی نشانه

ارتفاعات صخره ای لك لك سردشت

سپیده دم یكی از روزهای مردادماه سال1366 هنگامی كه یكی از تیم های عملیاتی گردان نوهد لشكر23 از ماموریت برون مرزی به سمت پایگاه های خود در نوار مرزی منطقه سردشت بازمی گشت، مورد كمین و تهاجم نیروهایی از دشمن قرار گرفت كه شب قبل با استفاده از تاریكی شب و خالی بودن ارتفاعات صخره ای لك لك از نیروی خودی روی آن مستقر شده بودند و با استفاده از اختفا و پوشش مناسب تسلط كاملی را از لحاظ دید و تیر بر مناطق و محورهای پدافندی و راه های تداركاتی تیپ های لشكر 23 نوهد به وجود آورده بودند. استقرار دیده بانان عراقی در ارتفاعات سیركوب، بر منطقه آتش های پرحجمی را روانه مناطق عمومی و تداركاتی لشكر می كرد.

نشان از مردان بی نشان

در این كمین تعدادی از تیم 9 نفره نوهد شهید و اسیر و فقط یك نفر توانسته بود از كشتارگاه كمین دشمن بگریزد و با استفاده از عوارض زمین خود را به جاده تداركاتی لشكر برساند.

شب قبل از این حادثه من فرماندهی یكی از واحدهای ضربت لشكر را برای ماموریت كمین در یكی از معابر نفوذی مرزی به نام منطقه تپه اطروقی سردشت به عهده داشتم. در این ماموریت پس از سپری كردن شب سرد طولانی طاقت فرسا، در داخل خاك دشمن بدون این كه درگیری پیش آید قبل از سپیده دم محل اجرای ماموریت را ترك و در محل استقرار گردان در اطراف روستای كانی رش مشغول استراحت شدیم. سپس دو دسته رزمی از سربازان ورزیده و دوره دیده یكی به فرماندهی من و دیگری به فرماندهی ستوان ابراهیم خانی پس از بدرقه دعا و صلوات سایر همرزمان عازم انجام ماموریت رزمی شدیم، بلافاصله در گردان از روی نقشه توجیه اطلاعاتی لازم به عمل آمد. كلیه نفرات سوار بر خودروها شدند و با توجه آشنایی كامل به سمت منطقه درگیری عزیمت كردیم. به دلیل اجرای حجم آتش شدید عراق، خودروها را بسیار بااحتیاط حركت می دادیم و در چند جا مجبور شدیم از خودروها پیاده و مسیر را به صورت افت و خیز برویم. منطقه زیر شدیدترین گلوله باران دشمن به جهنمی از آتش تبدیل شده بود. با تاكتیك جنگ در كوهستان عبور از موانع سخت نفرات را از لابه لای شیارها و در پناه تخته سنگ به صورت دیده یا پیشروی به سوی قله حركت دادیم. ارتفاع بسیار تیز و بلند صخره ای و حركت نفسگیر و طاقت فرسا بود. سعی می كردیم در این گونه عملیات ها تا آنجایی كه مقدور است قدرت و نیروی سربازان به یك باره به هدر نرود تا برای مقاومت و رویارویی اصلی با دشمن توان لازم و كافی را داشته باشند. پس از حركت تاكتیكی همراه با خیزش فراوان به یال قله و به حدود50 متری دشمن رسیدیم. در اینجا مقداری از حجم آتش های توپخانه دشمن به دلیل نزدیكی ما به نیروهای دشمن كاسته شده بود، ولی توپخانه همچنان عقبه و راه های تداركاتی محور را بشدت می كوبید. در همین حین یكی از سربازان به نام میرحسینی در حال خیز و تعویض سنگر از پناهگاه قبلی به محل جدید بسیار دستپاچه و هراسان شده بود و یكباره سر او را با سلاح دوربین دار قناسه نشانه گرفتند و زدند.

او پس از چند بار معلق زدن از ارتفاع به قعر دره درغلتید، بلافاصله پس از آن درگیری طرفین شروع و مواضع همدیگر را زیر آتش شدید گرفتیم.

در واپسین لحظه ها یا حسین گویان از من طلب آب كرد، با دستمال خیس از قمقمه چندین بار لبانش را تر كردم نام سیدالشهدا را آنقدر تكرار كرد تا این كه به فیض عظیم شهادت كه پاداش مجاهدان در نزد حق است نایل شد

درخواست آتش توپخانه بر روی یال و پشت ارتفاعات شد و نیروها به هر زحمتی بود به صورت سینه خیز به بالای قله رسیدند، اگرچه دشمن در موضع برتر و مشرف بر منطقه دارای ابتكار عمل بود ولی بالاخره تلاش و همت رزمندگان به ثمر نشست و هر دو دسته با هدایت الطاف الهی به روی قله رسیدند و دشمن در حال عقب روی و فرار بود. توپخانه عراق با شدت بیشتری تمام مواضع تصرفی قبلی را می كوبید. پس از نزدیك به 5 ساعت عملیات شدید و مبادله آتش تا تصرف هدف لحظه های بسیار سخت و دلهره آوری و در عین حال زیبا و با معنویت از ایثار و گذشت و فداكاری گمنامان بی نام و نشان بود.

پس از به هم رسیدن دو دسته روی هدف پاكسازی سنگرهای دشمن در حال فرار را تعقیب كردیم، شدت آتش های دوربرد عراق روی قله به قدری پرحجم و انبوه بود كه روی قله به جهنمی از آتش مبدل شده بود. در همین لحظه حساس گلوله یكی از توپ های دشمن به جایی برخورد كرد كه ستوان خانی و همراهان او در حال تعقیب دشمن بودند. انفجار آتش و خاك بلند شد و دیگر كسی از روی زمین برنخاست. پس از لحظه ای توجه ما را برانگیخت، به سرعت خود را به محل و به بالین دوستان رساندم و دیدم ستوان خانی به همراه سه نفر دیگر در اثر اصابت تركش در حال جان داد هستند، تركش به گونه ای اصابت كرده بود كه بخشی از شكم متلاشی شده بود. در همان حال سرش را بغل كرده و به روی زانو گذاشتم، در واپسین لحظه ها یا حسین گویان از من طلب آب كرد، با دستمال خیس از قمقمه چندین بار لبانش را تر كردم نام سیدالشهدا را آنقدر تكرار كرد تا این كه به فیض عظیم شهادت كه پاداش مجاهدان در نزد حق است نایل شد.

ادامه اجرای ماموریت و پاكسازی ارتفاعات را با باقیمانده سربازان با انگیزه ایمان مصمم به راه و آرمان شهدا ادامه دادیم و قله را از لوث وجود دشمن و اشرار پاك كردیم.

منبع : پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

بخش هنرمردان خدا - سیفی