تبیان، دستیار زندگی
یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خروس

دم خروس چیز دیگه ای میگه!

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده!

دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,

ملا ناگهان دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

گربه را نشور،می میرد
گربه

حکیمی بر سر راهی می‌گذشت.

دید پسر بچه‌ای گربه خود را در جوی آب می‌شوید. گفت: گربه را نشور، می‌میرد!

بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌گشت دید که بعله...! گربه مرده و پسرک هم به عزای او نشسته.

گفت: به تو نگفتم گربه را نشور، می‌میرد؟ پسرک گفت: برو بابا، از شستن که نمرد، موقع چلاندن مرد!

راه قبرستان از آن طرف است!

مرده

ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند.

اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت: راه قبرستان از آن طرف است!

خواب ملانصرالدین

شبی ملانصرالدین خواب دید که کسی ۹ دینار به او می دهد، اما او اصرار می کند که ۱۰ دینار بدهد که عدد تمام باشد. در این وقت، از خواب بیدار شد و چیزی در دستش ندید. پشیمان شد و چشم هایش را بست و گفت: «باشد، همان ۹ دینار را بده، قبول دارم.»

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

مطالب مرتبط

عکس شیطان

استفاده بی‏جهت از اعضای بدن

از کجا فهمیدی?

آرزوی دوران کودکی یک نویسنده

دروغگوی بزرگ

هیتلر و دیوانه

معلم ناشی

نفرین مادر(طنز)

از موی بلند خوشم نمیآید (طنز)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.