تبیان، دستیار زندگی
حبیب احمدزاده ، نویسنده و فیلمساز ،متنی را خطاب به «ویل راجرز» ، سرنگون کننده ایرباس ایرانی نوشت. نامه بر روی شبکه جهانی اینترنت گذاشته شد و پس از مدتی پاسخ هایی به ایمیل احمدزاده ارسال شد. یکی از این نامه ها خیلی جالب است. ا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای از ینگه دنیا ( سه شنبه 17 شهریورماه 1383 )


حبیب احمدزاده ، نویسنده و فیلمساز ،متنی را خطاب به «ویل راجرز» ، سرنگون کننده ایرباس ایرانی نوشت. نامه بر روی شبکه جهانی اینترنت گذاشته شد و پس از مدتی پاسخ هایی به ایمیل احمدزاده ارسال شد. یکی از این نامه ها خیلی جالب است. این نامه نشان می دهد که «ویل راجرز» به کارکرد مورد نظرش رسیده است. نامه «داوید راجرز» نشان می دهد که فرهنگ و گفتگو، نه در اتاق سیاستمداران، که در میان نخبگان ملل روی می دهد و آنچه که فردای تاریخ به فرزندانمان گزارش می دهد این کلمات است نه کلمات مردان بندباز سیاست!

کاپیتان احمدزاده عزیز

من نامه شما که حاوی اندیشه هایتان در مورد سقوط ایرباس خطوط مسافربری ایران پرواز 655 آ 300 در سوم جولای 1988 بود را خواندم . من با كاپیتان ویل راجرز ِ ناو هواپیمابر وینسنس هیچ نسبتی ندارم . از این که او حالا چه می کند هم خبری ندارم . راجرز یك نامِ خانوادگی شناخته شده و جا افتاده در ایالات متحده آمریکا است .

در زمان وقوع حادثه من افسر اطلاعاتی ذخیره نیروی دریایی بودم كه در گشت دریایی هوایی در منطقه خلیج فارس كار می كردم . بنایراین من حوادثی را كه شما از چشم انداز نیروی دریایی ما اشاره كردید به یاد دارم .همچنین پژوهشی را که در مورد آن اتفاق تلخ انجام شد و برای هر دوی ما در نیروی دریایی و در زمان آرامش می تواند آموزنده باشد هم به یاد دارم .

در واقع ،این آن چیزهایی است که من به یاد می آورم :

وینسنس در شمالی ترین بخش تنگه هرمز گشت می زد. ما مسئولیت محافظت از تکه ای از کشتی تجاری کویت را بر عهده داشتیم. آن کشتی کویتی عصر دیروزش با پرچم آمریکا در خلیج فارس در حال حرکت بود که توسط قایق های توپداری که معروف بود متعلق به ایران هستند ، مورد حمله قرار گرفت .

وینسنس پیغام اضطراری را دریافت کرد و به آن منطقه رهسپار شد. جایی که صبح بعدش هم یکی از قایق های کوچک ایرانی به سمتش آتش گشوده بود. صبح زود آن روز ، خدمه وینسنس اطلاعات مختصری به دستشان رسید که نشان می داد تهدیدات بالقوه ای از جانب تعدادی از اف – چهارده های ایرانی که در حالت آماده باش قرار دارند ، در فرودگاهی در نزدیکی بندرعباس در حال شکل گیری است ( اف – چهارده هایی که ساخت آمریکا هستند و قابلیت های بالای تهاجمی دارند) این مسئله بعدها پس از وقوع حادثه ، تبدیل شد به جزئیات تأسف برانگیز توجیهی که بعدها پس از وقوع حادثه ارائه شد .

کمی بعد از گشودن آتش از جانب قایق توپدار ایرانی ، مرکز اطلاعات جنگ در وینسنس علامتی را که از بندرعباس فرستاده شده بود و به سمت وینسنس حرکت می کرد بر روی صفحه رادارشان شناسایی کردند ( این نوع پیغام تنها در وقتی که خطوط معمول هوایی در شمالی ترین تنگه به سمت دبی در امارات، در حال فعالیت است ایجاد می شود). مسئول متخصص رادار گمان می کرد که او علائم وضعیت 1 اف اف را مشاهده کرده است ، پس به مسئول بالاترش که او هم فکر می کرد علائم وضعیت 1 اف اف را بر صفحه رادار دیده است گزارش داد . یک وضعیت 1 اف اف به معنای هجوم جنگنده های هوایی است . یک وضعیت 3 / وضعیت اِی آی اف اف به معنای نقل و انتقالات نظامی یا نقل و انتقالات غیر نظامی است. خدمه وقتی که علامتِ بر روی صفحه رادار بر کشتی شان نزدیک شد ، کمی صبر کردند و وضعیت را مشاهده کردند . علامت به کشتی شان کاملاً نزدیک شده بود. باید توجه داشت که آنها قبلا برای وضعیت های جنگی آماده بودند و چشم انتظار این بودند که مورد حمله واقع شوند .

اینها مجموعه حوادث قابل تأسفی بود که سر آخر منجر به پرتاب موشک و سرنگونی هواپیمای مسافربری شد .

بعد از آن نیروی دریایی در محکمه رسیدگی به این که چگونه چنین اتفاقی روی داده است حاضر شد. هم تحلیلگر عملیات و هم افسر کشیک، توسط دستگاه ها و آزمایشات دروغ سنجی مورد آزمایش قرار گرفتند. هر دوی آنها گمان کرده بودند که شرایط علائم وضعیت 1 اف اف را مشاهده کرده بودند. در حقیقت ، نوارهای وی اچ اس ویدئویی که بر روی رزمناو تعبیه شده بودند ، نشان داد که ایرباس ای – 300 ایرانی در واقع در وضعیت 3 غیر نظامی علائم ای اف اف بوده است .این اعتقاد وجود دارد که این اشتباه بر اثر فشارهای ناشی از اضطراب مورد هجوم واقع شدن بعد از گزارشات صبحگاهی درباره اف – چهارده های ایرانی بوده است . یک اشتباه بسیار بزرگ ، از دسته اشتباهاتی که فقط در زمان جنگ روی می دهد.

همه ی افسرهای دریایی ملزم شدند که در سال جاری در دوره های « قوانین جنگ» که برای همه واحدها اجباری شده بود شرکت کنند ، چه واحدهای زمینی و چه واحدهای هوایی . من در بیشتر از یک کنفرانس در واحد خودم (فرماندهی ، حفاظت بال های صلح ) شرکت کردم ؛ معتقدم که همه این اطلاعات در ماه های بعد از آن اتفاق تلخ عمومی شده و در ارتش تدریس شده است .

کاپیتان ویل راجرز نهایی ترین مسئولیت را برای این واقعه به عهده گرفت ، و اگرچه از جرم سهل انگاری جنایی ( که می توانست او را به زندان فدرال بفرستد ) رهایی یافت ؛ اما با این همه به خاطر بعضی از مسئولیت های جزیی تر مقصر شناخته شد. دوره خدمتش با بدنام شدن های بین المللی بعد از آن واقعه پایان گرفت . فکر می کنم که او بعد از آن واقعه خواسته باشد که بلافاصله بازنشسته شود . فکر می کنم که می توانم نامه های انضباطی که در این رابطه ، در «مرکز اطلاعات جنگ» در پرونده های مخصوص به این مسئله بود و صریحاً در مورد آن نگون بخت ( ویل راجرز) بحث شده بود را به یاد بیاورم.

به یاد می آورم ، رییس جمهور ریگان نیز آشکارا اشتباه را پذیرفت و با پرداخت غرامت مطابق با قوانین بین المللی موافقت کرد. چندین سال زمان بَُرد تا این تصمیم در دادگاه بین المللی تعیین غرامت محاسبه و تصفیه شود. در فوریه 1996 ایالات متحده آمریکا 61 میلیون و هشتصد هزار دلار را برای غرامت جان 248 مسافر ایران پرداخت کرد . من با شما موافقم که پول نمی تواند جایگزین جان انسان ها شود ، اما درس بزرگی درباره شلیک های غیرعمدی به هواپیماهای غیر نظامی به همه ی ما داده شد. چیزی که به گمانم در سال های اخیر تأثیرات آن را می توان مشاهده کرد .

من واقعاً امیدوارم که ما هرگز فراموش نکنیم که چه روی داد و چگونه چنین اتفاق تلخی پیش آمد.

این خلاصه ای بود از حقایقی که من از آن زمان (1988) به یاد دارم. درس بزرگی که من از واقعه وینسنس آموختم این بود : قدرت تلقین خلاصه گزارشات و دستورات نیروهای نظامی را نباید دست کم گرفته شود. این مردان نظامی، واقعاً چیزهایی را بر صفحه رادار دیده بودند که وجود خارجی نداشته است و این نکته بسیار مهمی است .

من مدت زیادی سرباز نبوده ام ، اما هنوز بعضی اوقات در خاورمیانه برای کمک به توسعه کشورها در امور پالایش زیر سازه های آبشان حضور می یابم و کمک می کنم

با احترام

داوید راجرز

با درجه دکترا در مهندسی زمین شناسی صاحب کرسی هاسلمن در مهندسی زمین شناسی در دانشگاه میسوری

منبع : www.homolonos.com