تبیان، دستیار زندگی
سخن در شان نزول آیتی از قرآن بود که چون تاج افتخار بر سر امامان معصوم می درخشد، اما مع الاسف برخی از دانشمندان و مفسران سنی مذهب، دانسته یا نادانسته، این حقیقت را کتمان و بعضا شأن نزولهای ناسازگار دیگری را برای آن برشمرده اند، برای روشن شدن حقیقت مطلب در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تافته های جدابافته!

(3)

14معصوم

اشاره:

سخن در شان نزول آیتی از قرآن بود که چون تاج افتخار بر سر امامان معصوم می درخشد، اما مع الاسف برخی از دانشمندان و مفسران سنی مذهب، دانسته یا نادانسته، این حقیقت را کتمان و بعضا شأن نزولهای ناسازگار دیگری را برای آن برشمرده اند، برای روشن شدن حقیقت مطلب در شماره گذشته، دیدگاه اهل سنت را پیرامون این آیه گزارش کردیم، در این شماره، به تبیین دلایل بطلان این دیدگاهها می پردازیم:

رد دیدگاه اهل سنت

اینك دلایل مردود بودن ادعای اهل سنت را به تفصیل بازگو می كنیم:

1ـ بحث از تناسب آیات و ارتباط میان بخشهای مختلف كلام الهی به ویژه آن دسته آیاتی كه به یكباره نازل گردیده ، امری قابل قبول و مورد اعتناست؛ اما نباید فراموش كرد كه نظم فعلی آیات، بر أتساس ترتیب نزول آن نبوده، به دستور پیامبر (ص) انجام پذیرفته است كه اصطلاحاً به آن توقیفی می گویند؛ بنابراین صرف قرار گرفتن آیه ای در ضمن آیات یا آیه ای دیگر به تنهایی نمی تواند وابستگی صددرصد آن را با آیات قبل و بعد به اثبات رساند.

تنها نكته ای كه می توان از سیاق قبل و بعد آیه تطهیر به دست آورد، این است كه آیه مذكور در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) قرار دارد ؛ اما در این كه حتماً باید آن در ارتباط باشد، امری نیست كه به راحتی قابل اثبات بوده یا بتوان بر آیه تحمیل كرد؛ به ویژه اگر بر این واقعیت اعتقاد داشته باشیم كه در پاره ای موارد، صدر آیه در خصوص یك مطلب است و میانه آن درباره مطلبی دیگر و ذیل آن بیانگر نكته ای سوم است [1] .

روایاتی كه نزول آیه را خاص اهل بیت (ع) و منحصر در پنج ذات مقدس می داند، از نظر كمیت در حدی است كه نه تنها به هیچ وجه قابل توجیه یا انكار نیست، بلكه باید گفت به سر حد تواتر معنوی هم می رسد.

2ـ با تدبر در ظاهر آیه تطهیر این حقیقت به دست می آید كه در خود آیه قرینه صارفه و معارضی موجود است كه مانع از ورود زنان پیامبر (ص) یا دیگر نزدیكان حضرت ، در شمول اهل بیت می شود؛ زیرا تمامی ضمایری كه در آیات مورد بحث به زنان پیامبر (ص) بر می گردد، به صیغه جمع مؤنث آمده است ؛ حال آن كه همه ضمایر جمله « انما...» به صورت جمع مذكر است. اگر واقعاً این آیه زنان پیامبر (ص) را هم شامل می شد، چه انگیزه ای سبب شده است همه ضمیرها به یكباره از جمع مؤنث به صیغه جمع مذكر برگردانده شود؟

3ـ در مواردی از قرآن پیش آمده است كه به هنگام بیان مطلبی، خداوند استطراداً یا به صورت جمله ای معترضه، مطلب دیگری را بیان فرموده است كه بعنوان نمونه،تنها به ذكر دو آیه بسنده می شود:

الف ـ در داستان حضرت یوسف آمده است : فلما رأی عمیصه قد من دبر قال انه من كیدكن إن كیدكن عظیم، یوسف اعرض عن هذا، و استغفری لذنبك انك كنت من اخلاطئین[یوسف/29 ـ 28] .

چنانكه ملاحظه می شود، در اثنای سخن از كید زلیخا و مكر زنانه وی ، جمله معترضه « یوسف اعراض عن هذا» آمده است كه به قبل و بعد خود ارتباطی ندارد، بلكه خود جمله مستقل و مجزایی به شمار می آید.

ب ـ صریح تر و روشن تر از مورد فوق ، آیه سوم سوره مائده است كه می فرماید:

حرمت علیكم المیتة والدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیرالله به والمنخنفة و الموقوذة و امتردیة و النطیحة و ما أكل السبع الا ما ذكیتم و ماذبح علی النصب و ان تستقسموا بالازلام ذلكم فسق ، الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشون واخشون، الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دیناً فمن اضطر فی مخمصة غیرمتجانف لاثم فان الله غفور رحیم [مائده 3] .

علامه طباطبائی می فرمایند:

اگر در صدر و ذیل آیه با دقت و تأمل ژرف تری نظر شود، این حقیقت به دست می آید كه در افاده معنا ، خود كلامی تام است و كامل شدن معنایش متوقف بر « الیوم یئس الذین كفروا...» یا « الیوم اكملت لكم دینكم ...» نیست. و اساساً به هیچ وجه نمی توان میان آغاز و انجام این آیه و آنچه در میانه آن قرار گرفته است، ارتباطی از جهت معنا پیدا كرد. بلكه باید گفت « الیوم یئس الذین كفروا ...» خود، آیه كامل و مستقلی است كه به عنوان یك جمله معترضه در وسط آیه مذكور قرار گرفته است و در دلالت و بیان خویش ابداً نیازمند قبل و بعد خود نیست؛ بنابراین چه بگوییم این آیه به یكباره نازل گردیده، یا گفته شود كه آیه « الیوم یئس الذین كفروا ....» نزولی مستقل داشته و به دستور پیامبر (ص) در این بخش از آیه سوره مائده قرار گرفته است، از یك حقیقت نمی توان غافل ماند و آن این كه دو جمله مذكور آیه ای مستقلی به شمار می اید و هیچ یك در افاده معنا به دیگری وابسته نیست.

دلیل بارز این مدعا هم روایات فراوانی است كه از طریق شیعه و سنی در شأن نزول خاص آیه « اكمال دین» نقل شده است [2] . در بسیاری از این روایات بدون هیچ اشاره ای به قبل و بعد ایه « الیوم یئس الذین كفروا ...» به شأن نزول اختصاصی آن پرداخته شده است [3] .

4ـ ادعای نزول یك باره آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن مطلبی است كه در هیچ یك از روایات مربوط به شأن نزول آن ذكر نگردیده است؛ گر چه بر فرض پذیرش، نزول یك باره آن هم ، باز نمی توان وجودجمله های معترضه را ، همان گونه كه مشاهده كردیم، در اثنای آیات انكار كرد. آنچه در این زمینه بیان می شود، پیش از آن كه به دلیل متقن عقلی یا نقلی مستند باشد، به اجتهاد شخصی و اعمال سلیقه فردی مفسرانی استناد دارد كه خود با تكیه بر سیاق آیات و حب و بغض نسبت به خاندان پیامبر (ص) چنین نتیجه گیری نموده اند . آنچه به حقیقت نزدیك تر می نماید، این است كه آیه تطهیر نزولی خاص داشته و به دستور شخص پیامبر (ص) در این بخش از آیات قرار گرفته است [4] .

5ـ همان گونه كه برخی مفسران اهل سنت نیز یادآور شده اند، صرف قرار گرفتن آیه تطهیر در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) ، و صرف اعتماد و استناد به معنای لغوی واژه اهل، نمی تواند جواز دخول آنها در زمره اهل بیت حضرت باشد [5] . این حقیقت را علاوه بر آنچه اشاره شد، می توان از داستان حضرت نوح (ع) هم استنباط كرد. آنچا كه ایشان به سائقه عواطف و احساسات پدرانه، از خداوندنجات فرزند خویش را از هلاكت حتمی طلب می كند؛ لكن ذات اقدس اله به صراحت می فرماید: یا نوح انه لیس من اهلك انه عمل غیر صالح [هود / 46].

بر حسب عرف و لغت، واژه اهل به زن و فرزند هم اطلاق می شود؛ اما چنانكه در آیه مذكور مشاهده می شود، ممكن است به دلایلی این عنوان برداشته شده، همسر و فرزند انسان از شمول اهل وی خارج گردند. اگر بر این نكته حقیقتی دیگر اضافه شود كه پس از نزول آیه تطهیر، ام سلمة ـ از همسران باوفای پیامبر (ص) ـ از آن حضرت درخواست كرد كه او را هم به اصحاب كسا ملحق سازد، اما حضرت با تعبیر محترمانه « انك علی خیر»، او را از الحاق به اهل بیت مانع شد، به خوبی دانسته می شود كه تنها ارتباط همسری با فرزندی نمی تواند آن اندازه مهم و اساسی باشد كه سایر روابط الهی یا انسانی را تحت الشعاع قرار دهد. چنانكه ممكن است عكس این قضیه هم صادق باشد و مثلاً فردی كه هیچ ارتباط سببی یا نسبی با شخص دیگری ندارد، به دلیل ارتباط روحی عمیق و پیوند اعتقادی شدید، در زمره اهل بیت وی قرار گیرد. و از قضا چنین ارتباطی رخ داده است و آن گونه كه فریقین از پیامبر (ص) نقل كرده اند ، ایشان درباره سلمان فرمود: «سلمان منا اهل البیت » [6] و بر همین صل اصیل و استوار است كه برخی به جای سلمان فارسی، تعبیر زیبای سلمان محمدی را به كار می برند. ناگفته پیداست كه مراد پیامبر (ص) این نبود كه سلمان هم در زمره اهل بیت و اصحاب كسا قرار گرفته است، بلكه تكیه حضرت بر این واقعیت بوده است كه سلمان از نظر درجه ایمان و قوت اعتقاد بدان پایه از كمال رسیده است كه هم پای اهل بیت قرار گیرد.

6ـ روایاتی كه نزول آیه را خاص اهل بیت (ع) و منحصر در پنج ذات مقدس می داند، از نظر كمیت در حدی است كه نه تنها به هیچ وجه قابل توجیه یا انكار نیست، بلكه باید گفت به سر حد تواتر معنوی هم می رسد.

علامه طباطبایی در این باره می نویسد:

روایات این موضوع از هفتاد حدیث هم تجاوز می كند. بسیاری از آن را اهل سنت به طرق متعدد ـ نزدیك به چهل طریق ـ از علی (ع) ، امام حسن (ع) ، ام سلمه، عائشه، ابوسعید خدری، سعد ، واثلة بن اسقع، ابوالحمراء ابن عباس، ثوبان غلام پیامبر (ص) و عبدالله بن جعفر نقل كرده اند. و از طریق شیعه هم بیش از سی طریق از حضرت علی (ع)، امام سجاد (ع) ، امام باقر(ع) ، امام صادق(ع) ، امام رضا(ع) ، ام سلمة ، ابوذر، ابولیلی، ابوالاسود دوئلی، عمروبن میمون و سعد بن ابی و قاص نقل شده است [7] .

با تدبر در ظاهر آیه تطهیر این حقیقت به دست می آید كه در خود آیه قرینه صارفه و معارضی موجود است كه مانع از ورود زنان پیامبر (ص) یا دیگر نزدیكان حضرت ، در شمول اهل بیت می شود؛ زیرا تمامی ضمایری كه در آیات مورد بحث به زنان پیامبر (ص) بر می گردد، به صیغه جمع مؤنث آمده است

در بین مفسران اهل سنت، بیشترین روایات این باب را محمد بن جریر طبری در تفسیر خود و حافظ جلال الدین سیوطی در « الدرالمنصور» گردآورده اند؛ اما نكته قابل توجه این است كه طبری از حدود پانزده روایتی كه در شأن نزول آیه تطهیر ذكر كرده تها یك روایت ـ آری تنها یك روایت ـ آن هم از عكرمه در اثبات ادعای اهل سنت آورده است [8] و سیوطی از میان نزدیك به بیست و پنج روایت، تنها پنج حدیث در تأیید نظریه عامه نقل كرده است [9] . اكون جای این پرسش باقی است كه آیا علی رغم كثرت و فزونی روایاتی كه شأن نزول آیه تطهیر را خاص پنج تن آل عبا می داند [10] و از نظر حجیت و اعتبار اگر از روایات مخالفش محكم تر و قوی تر نباشد، لااقل در حد و اندازه آن است و اگر در كتاب های اهل سنت بیش از كتب شیعه نقل نشده باشد، مطمئناً كمتر از آن نخواهد بود، باز هم باید چشم و گوش بسته از منقولات جعلی تابعین معلوم الحالی همانند عكرمه یا دیگران پیروی كرده، زنان پیامبر (ص) را هم در شمول آیه جای داد؟!

_______________

[1] در جوامع روائی شیعه از امام باقر (ع) نقل شده است كه فرمود: لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، ان الایة ینزل اولها فی شیء و أوسطها فی شیء و اخرها فی شیء.

[2] تفصیل منابع این روایات را در كتب ذیل بنگرید: حویزی، نورالثقلین، ج 4، ص 272ـ270 ؛ فیروزآبادی ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 242 ـ 241؛ حسكانی، شواهد التنزیل ، ج 2، ص 15ـ14؛ اهل البیت فی القرآن، ص 248ـ242؛ تفسیر آیة المودة ، ص 105 ـ 104.

[3] این مضمون با الفاظ و عبارات مختلف و متعددی نقل شده است . طبری می نویسد:« عن انس قال: ان النبی (ص) كان یمر ببیت فاطمة لستة اشهر، كلما خرجه الی الصلاة فیقول: الصلاة اهل البیت »(جامع البیان، ج 12، ص 6) . و سیوطی آورده است:« عن ابن عباس قال: شهدنا رسول الله (ص) تسعة أشهر یأتی كل یوم باب علی بن ابی طالب عند وقت كل صلاه فیقول : السلام علیكم و رحمة الله و بركاته اهل البیت انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً »(الدرالمنثور، ج 5، ص 199).

[4] ر.ك: الغدیر، مرحوم شیخ عبدالحسین امینی.

[5] المیزان، عربی، ج 5، ص 168.

[6] همان، ج 16، ص 312 ـ 311.

[7] میبدی، رشید الدین ، كشف الاسرار، ج 8، ص 46، الاساس فی التفسیر، ج 8، ص 4438.

[8] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 70.

[9] المیزان، ج 126، ص 311، نیز بنگرید به : مجمع البیان، ج 7، ص 559، اهل بیت در آیه تطهیر، ص 26.

[10] جامع البیان عن تأویل ای القرآن، ج 12، ص 10ـ8.


تنظیم برای تبیان: شکوری_کارشناس بخش قرآن