تبیان، دستیار زندگی
آیه شریفه « انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً » [احزاب/33] از آیات محكم كلام الله مجید است كه علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بی شمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیت روشن الهی كه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تافته های جدابافته

14معصوم

نگاهی به آیه تطهیر

1ـ آغاز سخن

آیه شریفه « انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً » [احزاب/33] از آیات محكم كلام الله مجید است كه علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بی شمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیت روشن الهی كه به « آیه تطهیر» نامبردار است، حقیقت انسان های والایی را ترسیم می كند كه با گذر از عوامل مادی و خاكی، به عالی ترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته، گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله كردند ؛ به گونه ای كه اگر فضیلت و تقوای همه انسانها یك جا جمع شود، قطره ای در برابر دریای بی كران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی كلام الهی اند كه در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:« انه لقرآن كریم فی كتاب مكنون لایمسه الا المطهرون » [ 79ـ78] .

راستی تعصب با جمود فكری تا چه حد باید باشد كه مفسری، انبوه بی شمار مدارك عقلی و نقلی را به یكبار كنار نهاده، صرفاً با تكیه بر اقوال ضعیف اشخاصی همانند «عكرمه»، دشمن سرسخت علی (ع) و سردسته گروهی از خوارج [1] ، نزول آیه تطهیر را در شأن اهل بیت (ع) از اساس منكر شود؟!

مرحوم علامه طباطبائی می فرماید: رجس به كسره « راء» به معنای قذرات است و قذرات عبارت از وضعیت و حالتی در شیء است كه باعث تنفر و انزجار از آن می شود.

آیا بی توجهی و سهل انگاری مفسرانی نظیر فخر رازی به شأن نزول این آیه، جز عناد و تعصب محمل دیگری می تواند داشته باشد؟! او كه علی رغم اطناب ممل و زیاده گویی فراوان كه شیوه تفسیری اوست، وقتی به آیه شریفه تطهیر می رسد آن گونه شتابزده و عجولانه از آن رد می شود كه هر خواننده آشنا به شیوه تفسیری اش را به شدت دچار شگفتی می سازد؛ حال آن كه بسیار بعید می نماید مفسری همچون فخر رازی نداند كه این آیه از مشهورترین آیات مورد استشهاد شیعه، در اثبات عصمت و طهارت اهل بیت (ع) است .

به منظور آشنایی بیشتر با شأن نزول آیه مذكور و نقد و بررسی دیدگاه اهل سنت در این زمینه، نخست به اصل آیه می پردازیم:

2ـ آیه تطهیر

این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیه ای قرار دارد كه خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر(ص) است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت (ع) انكار كنند یا زنان پیامبر(ص) را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:

« و قرن فی بیوتكن و لاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولی و اقمن الصلوة و آتین الزكاة و أطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً ؛ و در خانه هایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نكنید و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و از خداوند و پیامبر (ص) اطاعت نمایید . همانا خداوند می خواهد كه از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان كه شاید و باید پاكیزه بدارد.» [2]

آیه 28 تا آیه 34 سوره احزاب، درباره زنان پیامبر (ص) و تكالیف و وظایف آنان سخن گفته و به صورت خطاب مستقیم و با تعبیر « یا نساء النبی » ، یا به گونه خطاب غیر مستقیم و با تعبیر « یا ایهاالنبی قل لازواجك » آنان را مخاطب قرار داده، وظایف سنگین آنها را بیان فرموده است . همین امر موجب شده است تا گروهی از مفسران متعصب یا مغرض در صدد توجیه آیه برآمده، زنان پیامبر (ص) را هم مشمول اهل بیت قرار دهند؛ در حالی كه با نگاهی اجمالی به آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن به خوبی می توان به این حقیقت پی برد كه هر گاه مخاطب قرآن زنان پیامبر (ص) هستند ، تمامی ضمایر به صیغه جمع مؤنث آمده ، حال آن كه همه ضمایر در آیه تطهیر به صورت جمع مذكر است و این خود بهترین دلیل است كه مخاطبان آیه، گروهی غیر از زنان پیامبرند.

پیش از بیان تفصیل دلایل این مدعا برای روشن تر شدن بحث، مختصراً به شرح و توضیح برخی مفردات آیه می پردازیم:

1ـ2ـ انما

چنانكه در مباحث بلاغی و أدبی به اثبات رسیده است، بكار رفتن این واژه در آغاز هر كلام، نشانگر نوعی حصر و انحصار در معنای جمله است [3] . قرار گرفتن انما در آغاز آیه مورد بحث نیز بی تردید، بیانگر حصر اراده خداوند در اذهاب رجس از اهل بیت (ع) است.

مرحوم علامه طباطبائی در این باره می نویسد:

« كلمة انما تدل علی حصر الارادة فی اذهاب الرجس و التطهیر» [4]

2ـ2ـ اراده

در این كه از فعل مضارع « یرید» ، اراده تشریعی مورد نظر است یا اراده تكوینی، میان علمای فریقین اختلاف نظراست . دانشمندان اهل سنت بر این باورند كه مراد خداوند اراده تشریعی است . در حالی كه به اجماع علمای امامیه، منظور از آن اراده تكوینی است؛ زیرا اراده تشریعی امری نیست كه به گروهی خاص اختصاص داشته باشد . این اراده ی است كه خداوند برای همگان خواسته است . ولی در آیه تطهیر خداوند مزیت ویژه ای را برای گروهی خاص برشمرده ، به همین دلیل با تأكید فراوان، از جمله بكار بردن « انما» در صدر آیه و آوردن مفعول مطلق تأكیدی «تطهیراً» در ذیل آن ، آنها را مورد مدح و ستایش قرار داده است .

3ـ2ـ رجس

راغب در كتاب « مفردات الفاظ القرآن» می نویسد:

الرجس الشیء القذر: رجس یعنی هر چیز پلید و ناپاك

آنگاه درباره انواع آن می گوید:

الرجس علی أربعة اوجه، اما من حیث الطبع، و اما من جهة العقل، و اما من جهة الشرع، و اما من كل ذلك كالمیتة [5] ؛ یعنی رجس چهار قسم است :

1ـ از جهت طبع و سرشت آدمی؛

2ـ از نظر عقل و خرد؛

3ـ از جهت شرع و دیانت ؛

4ـ از تمامی این جهات، مانند پلیدی مردار.

علامه شعرانی، رجس را با رجز مترادف می داند، جز این كه می نویسد:

بعضی گویند با آن فرقی جزئی دارد یكی به معنای پلیدی ظاهری است و دیگری معنوی [6] .

برای واژه رجس در كتب تفسیر و غیر آن، معانی و مصادیق متعددی ذكر شده است كه به پاره ای از آن اشاره می شود:

ابن جوزی می نویسد:

در معنای اصطلاحی رجس پنج قول است :

الف ـ حسن گوید : مراد از آن شرك است:

ب ـ سدی آن را اثم و گناه می داند؛

ج ـ به عقیده ابن زید، مراد از رجس شیطان است ؛

د ـ ماوردی گوید: شك و تردید مراد است ؛

هـ ـ در نقل دیگری از او آمده است كه منظور از آن ، معاصی و جرایم است [7] .

ابوحیان اندلسی پس از نقل موارد فوق، در تفسیر خودمی افزاید:

الرجس یقع علی الاثم و علی العذاب وعلی النجاسة و علی النقائص، فاذهب الله جمیع ذلك عن اهل البیت (ع) [8]

طبری، مفسر نامدار جهان تسنن، رجس را سوء و فحشا دانسته، به نقل از ابن زید می نویسد: « مراد از رجس در این آیه شیطان و در باقی موارد شرك است » [9] .

آلوسی پس از نقل مطالب ابن جوزی و ابوحیان كه بعضاً بر اساس ذوق و سلیقه شخصی اظهار شده است، می نویسد:« ولایخفی علیك ما فی بعض هذه الاقوال من الضعف » [10] .

برخی نیز بدون اشاره به مصادق معینی، بر این باورند كه : « استعار للذنوب الرجس و للتقوی الطهر» [11]

چنانكه ملاحظه می شود، بسیاری از این اظهارنظرها با تكیه بر دلایل عقلی و نقلی متقنی ارایه نشده، بلكه صرفاً بر اساس اجتهاد و استنباط شخصی یا ذوق و سلیقه فردی بیان گردیده است و به تعبیر آلوسی، ضعف و سستی پاره ای از این اقوال در همان نظر ابتدایی روشن می شود؛ زیرا دلیلی بر انحصار رجس در یك یا چند مورد خاص وجود ندارد. گر چه پاره ای از این اظهارنظرها در كتب شیعه نیز راه یافته است، اما به عقیده نگارنده سخن حق، كلام مرحوم علامه طباطبائی است كه می فرماید:

رجس به كسره « راء» به معنای قذرات است و قذرات عبارت از وضعیت و حالتی در شیء است كه باعث تنفر و انزجار از آن می شود. این پلیدی و قذارت یا به حسب ظاهری است ؛ مانند پلیدی خوك ، چنانكه خداوند می فرماید:« او لحم خنزیر فانه رجس» [انعام /145] و یا به حسب باطن شیء است؛ یعنی همان پلیدی معنوی. مانند شرك و كفر و اثر عمل زشت. همان گونه كه قرآن می فرماید: « و اماالذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً الی رجسهم و ماتوا و هم كافرون» [توبه/125]. در این دیدگاه ، رجس عبارت از یك نوع ادارك نفسانی یا اثر شعوری ناشی از تعلق و وابستگی قلب به اعتقاد باطل یا عمل زشت و ناستوده است [12] .

دیگران نیز با تعمیم و توسعه در معنای رجس، آن را شامل تمامی انواع پلیدیها دانسته بر این عقیده اند كه هم اقسام ناپاكی ها نظیر شرك، كفر. ضلالت، جهالت، اخلاق زشت و همه معاصی اعم از كبائر یا صغائر از موارد رجس به شمار می آید و اذهاب تمامی اینها عصمت است و آن به اهل بیت(ع) اختصاص پیدا كرده است [13] .

ادامه دارد...

_____________

[1] غفاری ، حاج میرزا حسین، كاوشهای علمی در رجال واساتید روایات اهل سنت، ص 210.

[2] خرمشاهی، بهاء الدین ، ترجمه قرآن، ص 422.

[3] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 193.

[4] طباطبائی، علامه محمد حسین، المیزان، ج 16، ص 309.

[5] بنگرید به : مجمع البیان، ج 8، ص 313؛ شیخ عبدالحسین بن مصطفی ، اقطاب الدوائر فی تفسیر آیة التطهیر، ص 70 ـ 69؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج 8، ص 308؛ احقاق الحق، ج 3، ص 515.

[6] شعرانی، میرزا ابوالحسن ، نثر طوبی، ج 1، ص 291.

[7] زاد المسیر، ج 6، ص 381 نیز بنگرید: البحر المحیط، ج 7، ص 231؛ روح المعانی ، ج 22، ص 12.

[8] ابوحیان، محمدبن یوسف، البحر المحیط، ج 7، ص 231.

[9] طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، ج 12، ص 6ـ5.

[10] آلوسی بغدادی، شهاب الدین محمود، روح المعانی، ج 22، ص 12.

[11] حوی، سعید، الاساس فی التفسیر، ج 8، ص 4428، نیز بنگرید به : الكشاف، ج 3، ص 235، الجواهر فی تفسیر القرآن الكریم، ج 8، ص 28، أقطاب الدوائر، ص 12.

[12] المیزان، ج 16، ص 12.

[13] اطیب البیان ، ج 10، ص 501.

نویسنده : دكتر نادعلی عاشوری


تنظیم برای تبیان: شکوری_کارشناس بخش قرآن