تبیان، دستیار زندگی
در مجالس ختم ندیده‏ای چه شیونی برپاست! نه لبی خندان است و نه دلی شاد. حال وجود کافر هم چیزی شبیه مجلس ختم است، آن هم ختم عزیزترین کسان وی یعنی ختم قلب و گوش و چشم. یعنی مجلسی است که صاحب عزا سه عزیز خود را از کف داده است. آیا برای چنین کسی تا آخر عم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باران حکمت(39)

(تفسیر تمثیلی قرآن)

صم بکم

مجلس ختم کفار

اشاره:

درسلسله مباحث تفسیری "باران حکمت"، که به صورت روزانه پیشکش حضورتان می شود، برآنیم تا در هر نوبت، کام جانتان را با یک شاخ نبات مثال از مفاهیم بلند سوره بقره شکربار کنیم.

تفسیر آیه شریفه: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ(البقرة/6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

جمله عالم زین سبب گمراه شد

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

در نانوایی چند بار انگشت خود را بالا و پایین می‏کنی تا سنگی داع را از نان سنگک جدا کنی؟ حال آنکه شخص نانوا دست خود را در تنور می‏کند و نان داغ را بیرون می‏کشد، و هیچ احساس سوزش نمی‏کند؟ چون پوست انگشتان شما زنده است و حس دارد ولی پوست انگشتان او بی‏حس بوده و مرده است.

قلب انسان کافرمثل پوست بعضی‏ها بی‏حس و مرده است، از این‏رو برای چنین کسی هیچ تفاوت نمی‏کند که او را بترسانی یا نترسانی، درست مثل آدم‏های دل مرده وافسرده که نه خبرهای شاد آنها را شاد می‏کند و نه اخبار غم‏انگیز آنها را غمگین اندوهناک می‏سازد.

در مجالس ختم ندیده‏ای چه شیونی برپاست! نه لبی خندان است و نه دلی شاد. حال وجود کافر هم چیزی شبیه مجلس ختم است، آن هم ختم عزیزترین کسان وی یعنی ختم قلب و گوش و چشم.

از این رو قرآن کریم در شرح احوال کافران می‏گوید:

سواء علیهم اانذرتهم ام لم تنذرهم

برای آنها مساوی است چه آنها را بترسانی و چه نه!

«انذار» به معنای خبر دادن است، اما خبری همراه با ترس، حزن، تهدید. همچنان که تبشیر به معنای خبر دادن آمده است، اما خبری که شادی، نشاط، امید، سرور و اشتیاق را در پی دارد.

و پیامبر صلی‏الله علیه وآله وسلم هم بشیر بود و هم نذیر.

انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و ئذیرا

و از آنجا که بشارت او برای اهل  تقوا بود:

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

و از آنجا که انذار ویژه کافران است:

در نبی انذار اهل غفلتست

از اینرو فرمود: برای کافران مساوی است چه ایشان را انذار کرده و خبر تلخ و ناگواری از دوزخ و آتش بدهی و بدین وسیله ایشان را بترسانی، و یا نه!

تفسیر آیه شریفه:خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(البقرة/7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

چنان تلخ که مپرس!

در مجالس ختم ندیده‏ای چه شیونی برپاست! نه لبی خندان است و نه دلی شاد. حال وجود کافر هم چیزی شبیه مجلس ختم است، آن هم ختم عزیزترین کسان وی یعنی ختم قلب و گوش و چشم.

یعنی مجلسی است که صاحب عزا سه عزیز خود را از کف داده است.

آیا برای چنین کسی تا آخر عمر کمترین شادی و خوشی تصور می‏رود؟

یا بهتر بگویم: یادت هست در آزمایشگاه مدرسه پاره‏ای از اعضای بدن انسان را به نمایش می‏گذاشتند، هم مغز بود و هم چشم و هم گوش، اما نه مغز چیزی می‏فهمید و نه گوش چیزی می‏شنید و نه چشم چیزی می‏دید.

وجود کافرهم درست همین‏گونه است، چشم دارد اما نمی‏بیند، گوش دارد اما نمی‏شنود، مغز دارد اما نمی‏فهمد تو گویی خداوند ختم جلسه را اعلام کرده باشد و هر کدام از این سه راه خود را گرفته و به سویی رفته باشند، و یا به دیگر سخن انگار که خداوند کار قلب و گوش را تمام کرده و بر چشمان ایشان نیز پرده‏ای افکنده باشد.

درست مثل ساختمانی که کارگران مشغول کار بوده و هنوز کار به نیمه نرسیده که ماموران شهرداری از راه رسیده و به دلیل تخلفات فراوان دستور توقف را صادر کرده باشند. و طبیعی است که هر کدام از کارگران به سویی دیگر رفته و برای دیگران و در ساختمانی دیگر مشغول کار شوند.

کافر نیز کسی است که خداوند به خاطر نافرمانی او قلب و گوش و چشمش را تعطیل کرده باشد.

دیگر چنین چشمی اگر سنگی بر سر راهی ببیند بر نمی‏دارد، اگر گرهی ببیند نمی‏گشاید، ناله مظلومی را نمی‏شنود، و نسبت به غصه‏های مردم بی‏تفاوت بوده و هیچ حقیقتی را درک نخواهد کرد.

کر، کور، لال

از سوی چشم و گوش و فهم او به صورت دربست در اختیار شیطان است و برای او ساخت و ساز می‏کند.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ

خداوند کار دل‏ها و گوش‏های کافران را تمام کرد و بر چشمان ایشان پرده‏ای می‏افکند.

وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ

و آنها در عذابی بزرگ فرو رفته‏اند.

عذاب از ریشه «عذب» و عذب به معنای گوارا و شیرین بودن است، و عذاب به معنی دور بودن از گوارایی و شیرینی است، یعنی که کافران از چنان زندگی تلخ و ناگوارای برخوردارند که مپرس!


تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری