تبیان، دستیار زندگی
ثامام حسین(علیه‎السلام) در این دنیا به منزله خون الهى است به این معنى كه رواج اسم خدا از خون امام حسین است، عبادت و پرستش خدا به واسطه شهادت امام حسین(علیه‎السلام) است، اگر به واسطه شهادت آن حضرت نبود بنى امیه .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خون خدا کیست؟

ثارالله

السلام علیك یا ثارالله و ابن ثاره؛ سلام بر تو اى كسی كه خدا خون خواهى او می‎كند و پسر كسی كه خدا خون خواهى او می‎كند.

در ادامه شرح زیارت عاشورا به فراز فوق رسیدیم که طی چند مقاله شرح خواهیم داد که چرا امام حسین(علیه السلام) ثارالله نام گرفته است.

شرح ثارالله

«ثار» در لغت به معنى خون و به معنى طالب خون آمده كه مخفف ثائر بر وزن طالب است مثل شاك كه مخفف شائك است . یا لثارات الحسین، یعنى بیایید اى طلب كنندگان خون حسینى .

«مروان حمار» آخرین خلیفه بنى امیه بود وقتى كه در «حرّان» ابراهیم عموى منصور دوانیقى را گرفت، سر او را میان انبان آهك گذاشت آن قدر دست و پا زد تا جان داد، صالح بن على با جمعى در طلب خون ابراهیم برآمدند و با «مروان حمار» جنگ كردند تا او را كشتند. روزی كه طبل جنگ را می‎نواختند نداى یا لثارات ابراهیم آنها بلند بود ... .

معناى اول ثار

اگر گفتیم كه «ثار» خون ریخته شده از روى ظلم است، معناى آن چنین می‎شود كه؛ سلام بر تو اى كسی كه خون خدا هستى. البته خدا جسم نیست كه داراى خون باشد بلكه باید گفت اى حسین تو آن قدر بزرگوار و در خانه ی خدا با آبرو هستى كه اگر بنا بود خدا خون داشته باشد، خون تو همان خون خدا بود. در زیارت آن حضرت می‎خوانى: السلام علیك یا من ثاره ثارالله .

باید گفت اى حسین تو آن قدر بزرگوار و در خانه ی خدا با آبرو هستى كه

اگر  بنا بود خدا خون داشته باشد، خون تو همان خون خدا بود. در زیارت آن         حضرت می‎خوانى: السلام علیك یا من ثاره ثارالله .

نظایر این گونه عبارات در زیارت امیرالمؤمنین علی(علیه‎السلام) بسیار است مانند: عین الله، یدالله، وجه الله، جنب الله؛ چنانچه می‎گوییم :

السلام علیك یا عین الله الناظرة و یده الباسطة و اذنه الواعیة، السلام على اسم الله الرضى و وجه المضىء و جنبه العلى .

پس این كه می‎گوییم على عین الله است نه آن كه خدا چشم دارد، یعنى همان طور كه خدا بدون چشم در همه جا حاضر و ناظر است و همه چیز نزد او آشكار می‎باشد، على نیز مظهر این صفت خداست .

حضرت در مسجد كوفه بالاى منبر موعظه می‎فرمود، مردى برخاست و عرض كرد: یا امیرالمؤمنین جبرئیل در كجاست؟ حضرت یك نگاه به آسمان، یك نگاه به زمین و یك نگاه به اطراف نموده، فرمود: تو خودت جبرئیل هستى. آن مرد ناپدید شد. مردم از حضرت موضوع را سئوال كردند. فرمود: به یك نظر تمام آسمان ها و زمین را ملاحظه كردم و به یك نظر مغرب و مشرق عالم را دیدم، در هیچ جاى عالم جبرئیل نبود. دانستم كه این مرد خودش جبرئیل است. پس دیدن امام على(علیه‎السلام) که تمام زمین و آسمان را بررسی کردند با این چشم ظاهرى نبوده بلكه با چشم دیگرى بوده كه همان "عین الله" است .

در قرآن می‎فرماید: «و قالت الیهود ید الله مغلولة غلت ایدیهم و لعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان...»(مائده/ 64) پس امام مظهر صفات خداست، عین الله و اذن الله و وجه الله می‎باشد.

در كتاب كافى از امام باقر(علیه‎السلام) روایت می‎كند: وقتی پیامبر اکرم را به معراج بردند گفت: پروردگارا حال مؤمن در نزد تو چگونه است؟ فرمود: اى محمد هر كس به یك دوست من اهانت كند محققا آشكارا با من به جنگ برخاسته است... هیچ بنده‎اى تقرب نجوید به عملی كه نزد من محبوب‎تر باشد از آنچه بر او واجب كرده‎ام و به راستى كه او با عمل نافله به من تقرب جوید تا آن كه دوستش بدارم و چون دوستدارش شدم در این صورت گوش او شوم تا با آن بشنود، و چشم او شوم كه با آن ببیند، و زبانش شوم كه با آن بگوید، و دستش شوم كه با آن بگیرد، اگر دعا كند اجابتش كنم و اگر از من خواهشى كند به او عطا نمایم.

وقتی می‎گوییم على عین الله است نه آن كه خدا چشم دارد، یعنى همان طور كه خدا بدون چشم در همه جا حاضر و ناظر است و همه چیز نزد او آشكار می‎باشد، على نیز مظهر این صفت خداست .

اراده ی بنده مؤ من، اراده ی خداست

در حدیث قدسى می‎فرماید: یابن آدم انا ملك لا ازول اذا اقلت لشىء كن فیكون اطعنى فیما امرتك و انته عما نهننیك حتى تقول لشىء كن فیكون؛ اى پسر آدم ،من پادشاهى هستم كه هرگز سلطنتم زوال نیابد. هرگاه به چیزى بگویم باش، فورا خلق می‎گردد تو هم امر مرا اطاعت كن و از آنچه تو را نهى كرده‎ام، دوری كن، تا مثل من به چیزى بگویى باش و خلق گردد.

این حدیث مطلب بزرگى را به ما می‎فهماند كه در اثر اطاعت كردن خدا، بنده به جایى می‎رسد كه اراده او اراده خدا می‎شود و منصب خلاقیت پیدا می‎كند.

این مسلم است كه اگر بنده‎اى این قدر به خدا نزدیك شد كه اراده ی  او  اراده ی حق گردد پس هر چه از خدا بخواهد دعایش به هدف اجابت رسد.

در كتاب لئالى الاخبار آمده است كه "عبدالواحد بن زید" گفت: من و "ابو ایوب سجستانى" در راه شام     می‎رفتیم، ناگاه غلام سیاهى را دیدم كه به طرف ما می‎آید. چون به ما رسید من از او سؤال كردم: "من ربك" چون این را از من شنید گفت: چنین سؤالى از من می‎كنى؟ پس صورت خود را به جانب آسمان بلند نموده عرض كرد خدایا این هیزم را تبدیل به طلا نما. ناگاه تمام هیزم طلاى احمر شد. رو به ما كرده گفت: دیدید؟

آنگاه گفت:بارخدایا این را تبدیل به هیزم نما. فورا هیزم شد. ابو ایوب می‎گوید: من از او شرمنده شدم. به او گفتم تو طعامى همراه دارى كه به ما بخورانى؟ اشاره‎اى كرد ناگاه جامى از عسل كه از برف سفیدتر و از مشك خوشبو تر بود پیش چشم ما حاضر شد. گفت: بخورید.

قسم به آن خدایى كه جز او خدایى نیست این عسل از شكم زنبور خارج نشده است وقتی خوردیم چیزى از آن شیرین‎تر و خوشبو تر و بهتر نخورده بودیم .

خداوند در حدیث قدسى می‎فرماید: اى پسر آدم من پادشاهى هستم كه هرگز سلطنتم زوال نیابد هرگاه به چیزى بگویم باش، فورا خلق می‎گردد تو هم امر مرا اطاعت كن و از آنچه ترا نهى كرده‎ام، دوری كن، تا مثل من به چیزى بگویى باش و خلق گردد.

پس ممکن است انسان در اثر عبادت و بندگى به جایى برسد كه چشم و گوش و اراده ی خدا شود، بنابراین چه مانعى دارد كه بگوییم حسین(علیه‎السلام) "ثارالله" خون خداست، یعنى اگر بنا بود كه خدا خونى داشته باشد خون حسین(علیه السلام) خون خدا بود همچنان كه درباره ی پدر بزرگوارش می‎گوییم: عین الله، یدالله، اذن الله .

چرا حسین "ثارالله" شد

علت این كه امام حسین(علیه‎السلام) به منزله ی خون خدا، و پدرش على(علیه‎السلام) به منزله ی چشم و گوش خدا شد اینست كه ارزش و قیمت خون در بدن، از تمام اعضاء بیشتر است، چه انسان بدون چشم و گوش و دست می‎تواند زندگانى كند ولى بدون خون نمی‎تواند. بلكه اگر از آن مقدار معمولى كه باید در بدن باشد كمتر شود موجب مرض و انحراف مزاج می‎شود.

امام حسین(علیه‎السلام) در این دنیا به منزله ی خون الهى است به این معنى كه رواج اسم خدا از خون امام حسین  (علیه السلام)است، عبادت و پرستش خدا به واسطه ی شهادت امام حسین(علیه‎السلام) است، اگر به واسطه شهادت آن حضرت نبود بنى امیه طورى نقشه كشیده بودند كه مردم را زیر لوای كلمه ی توحید به وادى بى دینى و ضلالت و گمراهى بكشانند، پس امام حسین(علیه السلام) متوجه شد که نقشه‎اى كشیده شده كه سفره توحید و اسم خدا از روى زمین برچیده شود و علاجى ندارد مگر با ریخته شدن خون خودش و جوانان و اسارت اهل بیتش و در اگر این کار را نكند نزد عقلای عالم مورد مواخذه خواهد بود، مثل كسى كه در جایى ایستاده باشد و ببیند كه آتشى در خانه ی  مسلمانى افتاده و می‎سوزاند و اگر او آتش را خاموش نكند یك محله و یك شهر در خطر سوختن است پس اگر با امكان علاج، تعلل نماید اگر چه در ظاهر شرع ضامن نیست ولكن عاصى هست و در عالم معنا هم خالى از ضمانت نیست .

امام حسین(علیه‎السلام) در این دنیا به منزله ی خون الهى است به این معنى كه رواج اسم خدا از خون امام حسین(علیه السلام) است، عبادت و پرستش خدا به واسطه ی شهادت امام حسین(علیه‎السلام) است، اگر به واسطه ی شهادت آن حضرت نبود بنى امیه طورى نقشه كشیده بودند كه مردم را زیر لوای كلمه توحید به وادى بى دینى و ضلالت و گمراهى بكشانند.

اگر امام حسین(علیه‎السلام) قیام نمى‎نمود، ما الان بر كفر و الحاد بودیم. مؤید این مطلب فرازی از  زیارت اربعین است كه شیخ طوسی در "تهذیب" و "مصباح المجتهد" نقل نموده: «و بذل مهجته فیك لیستنقد عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة» ؛ درباره  ی تو جان بخشى كرد تا بندگانت را از نادانى و سرگردانى و گمراهى نجات دهد.

این تاریكى غصب خلافت و ظلم و جور در زمان معاویه و یزید به حد اعلاى خود رسید. در چنین تاریكى سختى صبح عدالت حسینى قیام نمود و مردم را متوجه ساخت كه اى مردم عالم، شما در تاریكى عمیقى فرو رفته‎اید و باید از این تاریكى نجات یابید و لذا امام حسین(علیه‎السلام) را فجر نامیدند و خداوند سوره ی فجر را به ایشان نازل فرمود. "والفجر و لیال عشر" قسم به فجر حسین و به شب هاى دهه اول محرم. این فجر كه طلوع كرد كم كم مردم از خواب غفلت بیدار شدند و فهمیدند كه بنى امیه چه بلایى به سر آنها آورده است و هنگامی كه اهل عالم بیدار شوند و خود را در زیر كلمه ی توحید و ولایت اهل بیت در آورند روزی است كه فرزند حسین، مهدى موعود ظهور فرماید و دنیا را از ظلم و جور پاك كرده ،پر از عدل و داد نماید و لذا آیه "والنهار اذا تجلى" به قیام حضرت ولى عصر(عج) تعبیر شده است.


فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.