تبیان، دستیار زندگی
دعوت به حق و حقیقت و صلای آزادگی و رادمردی از اوصاف ماندگار مردان خدا در طول تاریخ بشریت است. پیامبران خدا به عنوان فرستادگان و سفیران خدای رحمان، رهنمونگر خیل عظیم جامعه بشریت به مسیر عدالت و تقوا و پایمردی در برابر طغیان های گوناگون بوده و همواره دوش تع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینی

اهداف پیام توحیدی

به مناسبت 13 دی سالروز ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف

دعوت به حق و حقیقت و صلای آزادگی و رادمردی از اوصاف ماندگار مردان خدا در طول تاریخ بشریت است. پیامبران خدا به عنوان فرستادگان و سفیران خدای رحمان، رهنمونگر خیل عظیم جامعه بشریت به مسیر عدالت و تقوا و پایمردی در برابر طغیان های گوناگون بوده و همواره دوش تعهدشان حامل پرچم روشنگری و بیداری بوده است. عالمان راستین با تكیه بر كرسی وراثت انبیاء، متعهد رسالت خطیر آنان در دعوت به صلاح و سداد بوده اند. احیاگر راستین اسلام ناب محمدی و مراد خبیر و حكیم انقلاب شكوهمند اسلامی ایران «حضرت امام خمینی(ره)» در واپسین ماههای حیات پربركت خویش به نگارش مفتاحی بر دوران سركشی بلوك شرق و مهر باطلی بر تفكر پوسیده كمونیست پرداختند و با ارسال پیام ماندگار دعوت به توحید برای گورباچف، فصل نوینی برسیطره جهان بینی اسلامی در سراسر گیتی گشودند.

آن پیام عمیق در اندیشه بلند حكیم متأله و علامه فرزانه، آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته)، «فرستاده ویژه و سرپرست هیئت اعزامی امام(ره) به شوروی» درسالگرد این حادثه تاریخ ساز، تحفه ای بس والاست كه در قالب گفت وگو با ایشان صورت گرفته و اینك تقدیم خوانندگان عزیز می شود.

دعوت نظام طغیانگر شوروی به جهان بینی توحیدی

به عنوان اولین سؤال خواهش می كنیم ضمن تحلیل محتوای پیام امام، بفرمایید به نظر شما مهمترین محور پیام امام چه بود؟

مهمترین محور پیام امام راحل(رض) دعوت به جهان بینی توحیدی بود. یعنی نظام الحاد شوروی را به این تمدن اصیل فراخوانده اند. درحقیقت این طلیعه گفتگوی تمدن ها بود كه امام راحل بنیانگذار همین فكر بود. و یكی از بهترین راههای صدور انقلاب هم ارائه همین جهان بینی است. آنها را به توحید دعوت كرده است؛ زیرا نظام شوروی سابق با یك سلسله علوم انسانی و علوم تجربی و كارهای دیگر، زندگی سیاسی اش را اداره می كرد و هیچ كدام از اینها بدون جهان بینی صحیح سودمند نیست. امام راحل اینها را به جهان بینی توحیدی دعوت كرد.

غیرممكن بودن درك علوم انسانی بدون شناخت (انسان)

علوم انسانی پیش فرض های فراوانی دارد كه مهمترین آنها شناخت انسان است. انسان شناسی هم بدون شناختن روح و روانشناسی الهی میسور نیست. روانشناسی و اثبات تجرد روح و فطرت و پایداری روح فطری بدون هستی شناسی ممكن نیست. و بهترین روش برای هستی شناسی، همان هستی شناسی الهی و توحیدی است كه نظام هستی را به واجب و ممكن تقسیم می كند كه واجب، مبدأ آفریدگار است و همه موجودات مخلوق و مربوب اویند.

اگر كسی این جهان بینی را نداشته باشد، بسیاری از پیش فرض های علوم انسانی او ناتمام است. در علوم تجربی هم به شرح ایضا. گرچه علوم تجربی مستقل است، به انسان شناسی وابسته نیست؛ ولی كاربردش در قلمرو انسان شناسی است. بدون شناخت انسان، كیفیت بهره برداری از آنها هم ممكن نیست. سیاست ها و حقوق و مانند آن جزء علوم انسانی است كه بدون شناخت جهان و حقیقت انسان و حقیقت آفریننده جهان میسر نیست.

ابطال معرفت شناسی حسی و تجربی در پیام بلند امام راحل(ره)

عرفان ، انسان ، آخرت

امام راحل(رض) دراین محور كه اساس توحید بود، پیامی را تدوین كردند و ارسال كردند و در آنجا به قانون علیت و معلولیت، تجرد روح و مانند آن اشاره كردند؛ كه اینها فرا حسی اند. یعنی ما باید در شناخت مان چیزهایی را داشته باشیم كه معیار شناختمان را حس و تجربه ندانیم! بلكه هم حس و تجربه بدانیم، هم عقل بدانیم، و هم قلب و شهود بدانیم، هم نقل صحیح از عقل، یا نقل صحیح از قلب و شهود تلقی كنیم.

یك نظام حسی و مادی، معیار شناختش حس است. یعنی آنچه را كه می بیند، می پذیرد. آنچه را كه به تجربه حسی، اعم از باصره، سامعه یا حواس دیگر احساس می شود، می پذیرد؛ وگرنه نمی پذیرد. همین تفكر اسراییلی ها كه در زمان موسای كلیم(ع) داشتند كه به موسای كلیم عرض كردند: لن نومن لك حتی نری الله جهره (1) امام(رض) در آن پیام تاریخی این آیه را مطرح كردند، كه عده ای می گفتند: «ما تا نبینیم، باور نمی كنیم. لكن راه شناخت، تنها حس و تجربه نیست، بلكه عقل هم هست از یك سو، شهود هم هست از سوی دیگر، و نقل متكی به عقل، یا نقل متكی به شهود است از سوی سوم؛ اینها تقریبا محور كلی پیام امام راحل(رض) بود.

تجلی هدایت مردم و نجات از طغیان در پیام وارث حقیقی انبیاء(ع)

حضرتعالی فكر می كنید امام با چه اهدافی در آن مقطع این پیام را به گورباچف ارسال داشتند؟

امام از آن جهت كه یكی از علمای راستین امامیه است، و علمای واقعی، وارثان انبیاء و اولیایند، العلماء ورثه الانبیاء(2)؛ همان سمتی را كه انبیاء داشتند، مرحله رقیق و نازلش را علمای مجاهد و راستین دارند. انبیاء كه قیام كردند، منظورشان اصلاح جوامع بشری بود.

اولین سخنی كه موسای كلیم(ع) با فرعون داشت، این بود كه: ان ادوا الی عبادالله(3). یا فأرسل معی بنی اسرائیل(4). شما ببینید ذات أقدس اله در آیات مختلف، محور اصلی رهبری موسای كلیم را هدایت مردم و نجات مردم از سلطه طاغی معرفی می كند.موسای كلیم نفرمود: رود نیل در اختیار ماست، یا معدن در اختیار ماست، یا كوه ها در اختیار ماست و مانند آن! فرمود: افكار مردم، دل های مردم امانت های خدایند، یك. امانت را باید به امین سپرد، دو. انبیای آسمانی امین الله اند، سه. من یكی از انبیای الهی ام، چهار. این امانت ها را به من بده، پنج. این، فكر همه انبیاء بود.

و امام راحل(رض) از وارث ترین وارثان این انبیاء است. اگر برخی ها از باب للذكر مثل حظ الأنثیین(5) پیوندشان با انبیا كمتر است، نیمی از سهم آنها را ارث می برند؛ بعضی یك پیوند عمیق تر و ناگسستنی تر هم دارند، دوچندان ارث می برند. بعضی ها نظیر همین سهام طبقات وارث، طبقه اول و دوم و سوم؛ بعضی محجوبند، بعضی محرومند، بعضی حظ كمتری می برند، بعضی حظ بیشتری می برند. آنكه فرزند راستین انبیاست، سهم بیشتری از این ارث دارد.

اهمیت هدایت انسان ها با قومیت های گوناگون در اندیشه امام خمینی(ره)

عرفان

امام فكر می كردند كه مردم ایران با جوامع بشری اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق فرقی ندارند. آنها را هم باید نجات داد و همانطوری كه ذات أقدس اله در قرآن كریم به رسولش فرمود: جاهدالذین یلونكم من الكفار(6). اول با همسایه هایتان هماهنگ باشید، با آنها به جهاد فرهنگی و مانند آن بپردازید.

وجود مبارك امام راحل(رض) هم به پیروی از این آیه الهی، اولین پیام را به همسایه تنگاتنگ شمالی مان، یعنی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق دادند. برای امام، انسان، مهم بود. وقتی جامعه ایرانی را به لطف الهی كماكان هدایت كرد، آنها به ثمر رسیدند؛ جنگ هشت ساله هم به سود اسلام پایان پذیرفت، همگان پذیرفتند كه حق با ایران اسلامی بود؛ حالا اینها فراایرانی می اندیشند. چون انسانی می اندیشند، اختصاصی به ایران ندارند. فكر كردند كه آنها هم برادران انسانی مایند.

ذات أقدس اله ازانسان ها به عنوان برادر یاد می كند؛ چون گاهی انسان ها برادر دینی اند، مثل انما المؤمنون اخوه(7). گاهی برادر نوعی اند. می بینید وقتی از هود(ع) سخن می گوید، یا از صالح سخن می گوید، می فرماید: و الی عاد اخاهم هودا(8). تعبیر به برادر می كند، درحالی كه آنها كافرند. معلوم می شود در فرهنگ قرآن، پیغمبر كه موحد است، از جهت نوعی، برادر كافران است. كافر، برادر مسلمان است، از جهتی كه انسان است. گرچه برادر ایمانی نیست. هم درباره صالح دارد، هم درباره هود دارد، هم درباره برخی از انبیای دیگر.

درصورتی كه انسان ذوب نشود، آب نشود، و احساس حقارت نكند، همان فرهنگ ناب خود را همچنان سرفراز بداند، كه هست، با این شعاع می تواند از كفار به عنوان برادر یاد بكند. بگوید: آنهابرادران وطنی مایند، یا برادران خاكی مایند، یا برادران هم خون منند، یا برادران نوعی منند.

به هرتقدیر وجود مبارك امام راحل همان راه انبیا را طی كردند، برای هدایت همه مردم تحت رنج تفكر لائیك شوروی سابق، این پیام را دادند. رسالت انبیاء همین طور بود. وارثان انبیاء هم همین رامی اندیشیدند.

بازتاب غیرمنتظره پیام امام(ره) در هیئت حاكمه شوروی

بفرمائید عكس العمل غیرسیاسی گورباچف و مقامات شوروی در برابر دریافت پیام امام به چه صورت بود؟

 گورباچف و سایر مقامات این كشور چه واكنش سیاسی در قبال پیام داشتند؟

واكنش اینها اول متحیرانه بود. چون اینها این پیام را بعد از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ و طلیعه دوران بازسازی كشور دریافت كردند. فكر كردند ایران هشت سال زیر جنگ تحمیلی آسیب های فراوانی دید. الان دوران بازسازی آن است؛ فشار اقتصادی دارد. نیازمند نیروهائی است كه در بازسازی و تامین ساختار ایران همكاری كنند، هماهنگی كنند و مقتدرترین كشور هم غیراز آمریكا، شوروی است. اینها مثلا دست نیاز برای ساختن ایران تخریب شده دراز كرده اند!

غالب دست اندركاران سیاسی شوروی سابق، پیش بینی شان این بود؛ حتی خود جناب گورباچف هم فكر نمی كرد كه محتوای پیام، دعوت به توحید باشد! لذا اینها آنچه را كه اندیشیدند كه چگونه با این نامه برخورد كنند، برعكس درآمد! چون نامه دعوت الهی بود؛ كه دعوت فرهنگی بود و یك باب گفتگوی تمدن بود در حقیقت.

همین كه  مطالبی ارائه می كنند، دیگری نقد می كند، اینها بیایند، الان هست، نقص ها و كاستی های این را برطرف كنند، می شود:«گفتگوی سالم تمدن ها».

چون فرمود: اندیشورانتان به مراكز علمی ایران بیایند، با مكاتب الهی ایران آشنا بشوند؛ با كلام اسلامی، با فلسفه اسلامی، با عرفان اسلامی، با سائر بخش های علوم اسلامی آشنا بشوند؛ محاوره كنند، مفاهمه كنند و مانند آن. این دعوت به حوار و گفتگو، همان گفتگوهای تمدن هاست. معنای گفتگوی تمدن ها این نیست كه ما بیائیم تمدن و گفتگو را معنا كنیم! همین كه اینها مطالبی ارائه می كنند، دیگری نقد می كند، اینها بیایند، همین كه الان هست، نقص ها و كاستی های این را برطرف كنند، می شود: «گفتگوی سالم تمدن ها».

یعنی غفلت نكنند از آراء دیگران، یك. آراء دیگران را به حساب بیاورند، دو. مطلق گرا نباشند، سه. برخورد، برخورد منصفانه باشد، چهار. هرگز در برخوردها نخواهند حرف خودشان را بزنند، بلكه بخواهند حرف دیگری را هم بشنوند، بعد ارزیابی كنند، بعد از ارزیابی حرف خود را ارائه كنند. پنج. اینها می شود گفتگوی تمدن ها.

اول هم از جهان بینی شروع می شود، بعد انسان شناسی می شود؛ مسئله حقوق است، مسئله سیاست هست، مسئله حقوق زن هست، عظمت و كرامت زن هست، حقوق كودكان هست و شناخت مرزهای بین الملل و مانند آن. اینها دهها رشته هائی است كه تمدنها در زیر پوشش خود دارند.كه امام از آغاز جریان، مسئله توحید و علوم انسانی و فلسفه و عرفان و كلام را كه بالاخره یك تمدن مشتركی است باب كردند.

آنها چون فكر می كردند پیام درباره بازسازی ایران تخریب شده است، لذا مطلبی برای ارائه كردن نداشتند. وقتی این پیام امام(رض) برای جناب گورباچف خوانده شد و تقریبا این پیام تعلیم شد و نه تسلیم؛ ایشان ماندند كه در برابر این پیام چه كار بكنند!!

البته ادب بین المللی شان محفوظ بود، یك. خود شخص جناب میخائیل گورباچف را من یك انسان مؤدبی یافتم، دو. لذا در كمال ادب با این پیام برخورد كرد. لكن چون نمی دانست كه محتوای این پیام چیست، جواب نقدی نداشت. مرتب فكر می كرد كه جمله به جمله پاسخ بدهد.

البته در یك گزارش طولانی، به عرض ملت بزرگوار ایران اسلامی رسید؛ همان دی 67 كه این پیام ارسال شد، گزارش هم داده شد به مردم بزرگوار ایران اسلامی(9). جناب گورباچف لحظه به لحظه فكر می كرد تا این مطلب را پاسخ دهد. اما ادب را حفظ كرد و احترام متقابل را حفظ كرد و واكنشی ارائه نكرد.

اسلام و کفر

واكنش غلط گورباچف به پیام امام(رض) و ارائه پاسخ مبتنی بر معرفت شناسی توحیدی

تنها یك واكنش سیاسی در پایان سخنانش بود؛ چون دید غافلگیر شد و جوابی هم ندارد برای گفتن این پیام، گفت: این یك نحوه دخالت در امور داخلی كشور ماست. به ایشان گفته شد: جناب گورباچف! این هرگز دخالت نیست. از اعماق خاك شوروی تا اوج آسمان های این فلات در اختیار شماست و كسی هم دخالت به این كارها ندارد. نه در زیرزمین خاكتان، نه در روی زمین، نه در آسمانتان! این پیام با جان شما كار دارد.

آیا شما مثل یك درختی هستید كه بعداز شصت یا هفتاد سال می پوسید و پژمرده می شوید و دیگر هیچ؟! مرگ مثل این است كه یك درخت می خشكد؟ یا مثل مرغ باغ ملكوتی هستید كه چند روزی قفسی ساخته اند از تنتان؟ وقتی می میرید، این قفس تن می شكند و آن مرغ ملكوت پرواز می كند؛

شما هستید و اندیشه هایتان، شما هستید و اوصافتان، شما هستید و عقایدتان، شما هستید و یافته هایتان. اینها هرگز معدوم نخواهد شد. جناب گورباچف! با اینها چه می كنید؟ این پیام راجع به جان شماست، راجع به كشور شما نیست كه آن را هم دركمال تأدب گوش داد. البته در آن مراحل نهائی صورتش سرخ شده بود!! یعنی هیچ راهی نداشت برای نفی، چه این كه راهی هم نداشت برای اثبات! ما هم امیدواریم خدا قلب او و قلب سائر افرادی را كه موحد نیستند، به توحید ناب روشن بكند ان شاء الله؛ ...

مصاحبه با آیت الله جوادی آملی (دامت بركاته) پیرامون چگونگی ابلاغ و تحلیل پیام حضرت امام خمینی(ره) به گورباچف؛ قم- مؤسسه تحقیقاتی اسراء- .1376

برای دریافت متن کامل نامه امام خمینی (ره) به گرباچف اینجا کلیک کنید.

تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی


(1) بقره/ 55

(2) كافی /1/ 32

(3) دخان/ 18

(4) اعراف / 105

(5) نساء / 11 و 176

(6) توبه/ 123- با تلخیص

(7) حجرات/ 10

(8) اعراف /65 و هود / 50

(9) اشاره به: كتاب آوای توحید / شرح پیام امام(ره) به گورباچف به قلم حضرت آیت الله جوادی آملی / طبع مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.