تبیان، دستیار زندگی
خدای سبحان به ما زمین داد، امّا گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما برزخ داد، گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما قیامت داد، به ما گفت: تو باید آباد كنی ! به ما بهشت داد، یعنی زمین بهشت را داد؛ گفت: تو باید غرف مبنیّه بسازی. بنابراین بهشت را انسان می سازد، قیامت و برزخ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غدیر خونین کربلا 2

مصالح ساختمانی بهشت

نهضت الهی كربلا سرآغاز ادبیات متعهد

خدای سبحان به ما زمین داد، امّا گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما برزخ داد، گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما قیامت داد، به ما گفت: تو باید آباد كنی ! به ما بهشت داد، یعنی زمین بهشت را داد؛ گفت: تو باید غرف مبنیّه بسازی. بنابراین بهشت را انسان می سازد، قیامت و برزخ ودنیا را انسان می سازد. امّا اینكه دنیا را انسان می سازد چون فرمود: هو انشأكم م ن الأرض و استعمركم ف یها1. شما را از زمین رویانید، یعنی ماده اصلی بدنی تان از زمین است، گرچه آن جان ملكوتی تان از جهان دیگر می آید؛ و نفخت فیه من روحی.

طلب نمودن خدای سبحان از بندگان مبنی بر آباد نمودن دنیا و آخرت خویش

و خدا « استعمار » كرد، یعنی از شما به شدّت و ج د طلب كرد كه زمین را آباد كنید؛ و استعمركم ف یها.یك موحّد بر اساس قوانین عدل،جهان را آباد می كند، یك مشرك بر اساس قوانین هوا و هوس، زمین را به ویرانی تبدیل می كند. اینكه فرمود: ظهر الفساد ف ی البرّ و البحر ب ما كسبت اید ی النّاس، از همین قبیل است.

برزخ را هم خود انسان باید بسازد كه روضأ م ن ر یاض الجنّه؛ صحنه قیامت هم كه روشن است، و این 50 هزار سال برای مؤمن به اندازه وقت یك نماز ركعتی است وانسان آن رامی سازد.در بهشت هم كه ارض الجنّه ق یعان 2؛ غرف مبنیّه را خود انسان می سازد.

عقائد، افعال و اعمال صالح انسان؛ مصالح ساخت جایگاه بهشتی او

وقتی وجود مبارك پیامبر (ص) در معراج ملاحظه كردند كه فرشته هائی مشغول ساختن دیوارند، ل بنأ من ذهب و لبنأ من فضّه؛ و گاهی دست از كار بر می دارند، حضرت سئوال كرد: چرا اینها دست از كار بر می دارند؟ پاسخ دادند: اینها منتظر مصالح ساختمانی اند. مصالح ساختمانی؛ عقائد صحیح، اقوال صحیح، و افعال صحیح است كه به عنوان تمثیل و نه تعیین مطرح می كند، آنجا سخن از لا له لا الله و سبحان الله و سائر اذكار به میان آمده 3

غرض آن است كه: هدف انسانیّت،معرفت و عبادت است، و اگر این هدف آسیب ببیند؛ انبیاء با تعلیم كتاب و حكمت، و صدیقین و صلحاء و شهداء با بذل خون و تحمّل شهادت و اسارت، این هدف را احیاء می كنند وخدای سبحان همه علل و عوامل ظاهری و باطنی را ارسال و مبعوث می كند تا جلوی این انهدام هدف را بگیرد.

خدای سبحان به ما زمین داد، امّا گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما برزخ داد، گفت: تو باید آباد كنی؛ به ما قیامت داد، به ما گفت: تو باید آباد كنی ! به ما بهشت داد، یعنی زمین بهشت را داد.

رواج جاهلیّت در دوران بنی امیّه، زمینه ساز قیام حسینی

سالار شهیدان (ع) زمانی قیام كردند كه جهان اسلام به جاهلیّت قبلی خود برگشته بود؛ یعنی معاویه بعد از جریان صلح تحمیلی كه حاكم مطلق خاورمیانه شد، جاهلیّت را زنده كرد.

آنطوری كه جناب ابوریحان بیرونی و ابوالحسن عامری كه از بزرگان قبل از هزار سالند، نقل كرده اند: معاویه بعد از اینكه در خاورمیانه سلطه مطلق پیدا كرد، بت هائی را كه در غرب حجاز بود و آنها رابه عنوان غنائم جنگی آورده بودند؛ این بت ها را بازسازی و نوسازی می كرد، مرصّع و مزیّن می كرد، و از راه كشتی برای سلاطین هند می فرستاد كه بت پرست بودند، و از این راه درآمدی تحصیل می كرد. این كسی كه گاهی به عنوان امیرالمؤمنین، گاهی به عنوان خلیفه رسول الله، گاهی هم مایل بود اورا به عنوان خلیفه الله خطاب كنند؛ بت فروشی را رسماً تجویز كرده بود.

سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب دید این همان جاهلیّت كهنه است به صورت اسلام ! كه خلیفه مسلمین گذشته از آن فجایع و معاصی داخلی و عملی،بت فروشی را رسماً تجویز می كند. سالار شهیدان (ع) اوضاع را بررسی كرد و سخنرانی كرد، گفتمان داشت، گفتگو داشت، حجت الهی را بر مردم تمام كرد، مصاحبه كرد، مناظره كرد. بعد از مرگ معاویه، وقتی خواستند برای یزید از آن حضرت بیعت بگیرند؛ كاملاً مقاومت كرد، مبارزه كرد. لكن دید اگر چنانچه در مدینه بماند، اورا هم مثل امام حسن مجتبی (ع) شهید می كنند، و در همان مدینه به خاك می سپارند، و صدای مباركش خاموش می شود.

کربلا

علّت مهاجرت امام حسین (ع) از حجاز به عراق

یكی از ابتكارات غدیر خونین كربلا این بود كه وجود مبارك حسین بن علی بن أبیطالب (ع) از حجاز به عراق مهاجرت كرده است،. گاهی هجرت از مكه به مدینه است، گاهی از مدینه به كوفه است، گاهی از مدینه به كربلاست؛ تا خواست الهی چه باشد و زمانه چه اقتضاء كند. وجود مبارك پیامبر از مكه به مدینه، وجود مبارك حضرت امیر از مدینه به كوفه، وجود مبارك امام حسین از مدینه به كربلا.

و سرّ اینكه عراق را انتخاب كرد ، كوفه هدف بود؛ این بود كه رجال علمی در كوفه و بصره فراوان بودند. وجود مبارك حضرت امیر عدّه زیادی را در كوفه و بصره تربیت كرده بود. و اگر حضرت در همان مدینه قیام می كرد؛ همانطوری كه الآن بقیع، قبر 4 امام را مظلومانه در بر دارد، قبر امام حسین(ع) را هم مظلومانه در بر می گرفت، می شد 5 امام ! دیگر سخن از كربلا و قیام حسینی و آن شور و شعوری كه مردم نسبت به بارگاه ملكوتی حسین بن علی بن أبیطالب (ع) داشتند، نبود.

این از انتخاب های درست و اساسی وجود مبارك آن حضرت بود كه عراق را انتخاب كرد، چون گذشته از اینكه خودشان آمدند، و اوضاع اقلیمی عراق را عوض كردند؛ بغداد سابقه درخشانی هم از این جهت داشت،لذا وضع سرزمین عراق را با نزول ا جلال خودشان عوض كردند. وجود مبارك أبی عبدالله دید خاورمیانه كلّاً در آتش است و هیچ راهی نیست ولذا برای اینكه هم جلوی ظلم اموی را بگیرد، هم مردم را از جهل علمی برهاند؛ از مدینه خارج شدند، به طرف مكه.

یكی از ابتكارات غدیر خونین كربلا این بود كه وجود مبارك حسین بن علی بن أبیطالب (ع) از حجاز به عراق مهاجرت كرده است،. گاهی هجرت از مكه به مدینه است، گاهی از مدینه به كوفه است، گاهی از مدینه به كربلاست؛ تا خواست الهی چه باشد و زمانه چه اقتضاء كند.

انجام عمره مفرده توسط سالار شهیدان (ع) و ایراد سخنرانی های روشنگرایانه

آن روز در مكه مثل الآن كه یك صبغه بین المللی دارد، كنگره جهانی بود و مردم در آن كنگره جهانی حضور پیدا می كردند. وجود مبارك أبی عبدالله از همان اوّل، قصد ( عمره مفرده ) داشت. به هیچ وجه قصد حج تمتع نداشت تا حج را به عمره تبدیل كند ! گرچه در كتاب های مقتل اینچنین آمده است كه حسین بن علی (ع) قصد حج داشت، و حج را به عمره تبدیل كرد؛ ولی آنطوری كه در بحث های فقهی ما هست، مرحوم كلینی و سائر محدّثان نقل كرده اند، روایت معتبر معاویه بن عمار هم هست (7)؛ وجود مبارك أبی عبدالله از همان اوّل به قصد عمره مفرده حركت كرد، نه به قصد حج ! چون می دانست كه باید روز ترویه از مكه خارج بشود، و به طرف كوفه حركت كند. نه مسدود بود و نه محصور ! هیچ راهی برای تبدیل حج به عمره نبود؛ از همان اوّل به این قصد بود. فاصله بین مدینه و مكه را با گفتگو، گفتمان، نامه، پیام، سئوال و جواب توجیه كرد؛ در خود مكه هم سخنرانی های فراوان كرد. قبل از آن سال، سال های قبل از مرگ معاویه؛ مكه مشرّف می شدند با برادرش امام حسن، و پای پیاده حركت می كردند؛در منا سخنرانی می كردند، افشاگری می كردند، مردم را روشن می كردند.

تحلیل ناب سیدالشهداء (ع) از جریان « مرگ »، در مكه

ولی این بار كه جریان بیعت گیری برای یزید مطرح شد؛ شخصاً وارد مكه شد، مردم را روشن كرد؛ و آن سخنرانی ناب و نام آور را ایراد كرد كه: خطّ الموت علی ولد آدم مخطّ الق لاده علی ج ید الفتاه (8). مرگ را به عنوان زیور و زینت انتخاب كرد، چون به همه مردم فهماند كه انسان،مرگ را می میراند، نه اینكه مرگ انسان را بمیراند ! چون انسان ذائ قه الموت است، نه موت ذائ ق النسان ! خدای كریم در قرآن نفرمود: كلّ نفس یذوقها الموت ! هر كسی را مرگ می چشد؛ فرمود: هر كسی،مرگ را می چشد، كلّ نفس ذائ قه الموت (9). چون انسان ذائق موت است، و هر ذائقی، مذوق را هضم می كندو انسان مرگ را هضم می كند.ودر حقیقت ما مرگ را می میرانیم.

بیانات آیت الله جوادی آملی (دام ظلّه العالی) در برنامه تلویزیونی

( غدیر خونین كربلا ) قم ـ دی 1378

تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی


(1) هود / 61 (2) حجر / 29 و ص / 72 (3) روم / 41

(2) برداشت از: مستدرك الوسائل / 5 / 326 (5) وسائل الشیعه / 7 / 188

(3) اشاره به:وسائل الشیعه / 7 / 188 و 189 (7) اشاره به:الكافی / 4 / 535

(4) بحار الأنوار / 44 / 366 (9) آل عمران / 185

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.