چاقاله با یک عروسک
رفته به مهد کودک
خیلی اونو دوست داره
به اون میگه وروجک
هر روز به این عروسک
غذا میده، آب میده
قصّه براش میخونه
به چشم اون خواب میده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1388/09/29
چاقاله با یک عروسک رفته به مهد کودک
چاقاله با یک عروسک
رفته به مهد کودک
خیلی اونو دوست داره
به اون میگه وروجک
هر روز به این عروسک
غذا میده، آب میده
قصّه براش میخونه
به چشم اون خواب میده
از مهد کودک، اونها
با هم میآن به خونه
دست همو میگیرن
چاقاله براش میخونه:
«وروجکم قشنگه
از همه کس بهتره
اما غذا نخورده
مثل مداد لاغره»
وروجک هم میخونه:
«چاقاله بادوم عزیزه
به زور توی دهانم
آب و غذا میریزه
آخه عروسکا که
از این چیزا نمیخوان
نه چاق میشن نه لاغر
آب و غذا نمیخوان»
شعرهای شیرین برای بچهها
تنظیم : بخش کودک و نوجوان