تبیان، دستیار زندگی
دو راه برای قرب به خدای متعال وجود دارد، یك راه كه راه مرسوم می‌باشد، این است كه انسان به اندازه همتی كه دارد نتیجه می‌گیرد، در این بین اگر كفران كرد‌‌، از هدایت‌هایی كه شامل حالش شده، محروم می‌شود؛ لذا بعد از وارد شدن به میدان مجاهده باطنی، میزان شكر و ك
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نتیجه درک مصیبت سیدالشهدا(علیه‎السلام)

محرم

دو راه برای قرب به خدای متعال وجود دارد، یك راه كه راه مرسوم می‌باشد، این است كه انسان به اندازه همتی كه دارد نتیجه می‌گیرد، در این بین اگر كفران كرد‌‌، از هدایت‌هایی كه شامل حالش شده، محروم می‌شود؛ لذا بعد از وارد شدن به میدان مجاهده باطنی، میزان شكر و كفر انسان، در امر هدایتش تأثیر دارد، ولی بعد از همه این زحمات، یكی از مهم‌ترین چیزهایی كه در موفقیت انسان تأثیرگذار است، ابتلائات الهی است كه، متناسب با موقعیت عبد، برای رشد معنوی او فراهم می‌گردد؛ یعنی برای رشد انسان همه ریاضت‌ها مفیدند، ولی هیچ‌كدام به اندازه ابتلائات الهی، مؤثر نیستند. به عبارت دیگر ابتلائات الهی بهترین نردبان سیر و سلوك است.

انسان گاهی اوقات در محاسبه‌های خلوت خویش فكر می‌كند همه استانداردها را داراست؛ مثلاً عجب ندارد، تعلق به دنیا در او نیست و ... یا اگر می‌فهمد، نمی‌تواند درمان بلای الهی هم عیوب را نشان داده، هم آنها را رفع می‌كند. خدا رحمت كند استاد ما را می‌فرمودند: «دوستی داشتیم، قبول می‌كرد محبت دنیا دارد و این چیز بدی است، اما می‌گفت: نمی‌توانم از دنیا دست بكشم! اما بعد از مرگ جوانش، همه علاقه‌هایش از بین رفت لذا می‌گفت: از دنیا سیر شدم.»

امام سجّاد(علیه‎السلام) می‌فرمایند: «خدایا، نمی‌دانم باید تو را در مقابل سلامتی بیشتر شكر كنم یا در مقابل بیماری.» چون مؤمن در سلامتی توفیق عبادت دارد و از آن بهره‌مند می‌شود، ولی در بیماری خداوند عبادت‌هایی برایش می‌نویسد كه اصلاً فكرش را نكرده بود.

نكته دیگر این كه خدای متعال با این بلاها نه تنها خطاها را تدارك می‌كند بلكه؛ آنها را تبدیل به حسنات می‌كند.

بلاها گاهی كفاره‌اند، كه معمولاً در افراد معمولی اینطور است. در روایات دارد كه، پای یكی از اصحاب، در هنگام ورود پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به چارچوب در برخورد و به زمین افتاد، حضرت آیه «ما أصابكم من مصیبةٍ فبما كسبت أیدیكم» را تلاوت كردند، طرف سؤال كرد: مگر چكار كرده‌ بودم؟! حضرت فرمودند: چرا بسم‌الله نگفتی و با حالت غفلت از خدا وارد شدی؟

دو راه برای قرب به خدای متعال وجود دارد، یك راه كه راه مرسوم می‌باشد، این است كه انسان به اندازه همتی كه دارد نتیجه می‌گیرد، در این بین اگر كفران كرد‌‌، از هدایت‌هایی كه شامل حالش شده، محروم می‌شود.

در خواصّ اولیای خدا، بلاها فقط ترفیع درجه است، مثل بلایی كه برای سیّدالشّهدا (علیه‎السلام) پیش آمد. البته این بلاها برای مؤمن رحمت و ابزار سیر و سلوك است، ولی برای كافر تماماً عقوبت است.

ظرفیت بلاها نیز متفاوت است، بعضی فقط صاحب بلا را نجات می‌دهد و بعضی، برای صاحب بلا ضیافت است و عامل نجات برای دیگران، بعضی نیز ظرفیت تهذیب تاریخی دارند. در كتاب شریف كافی نقل شده: «گاهی صبر مؤمن عامل نجات یك قوم می‌شود، مثل تحمّل یوسف(علیه‎السلام) در مقابل آن بلای بزرگ كه، نتیجه آن، نجات یك قوم از گرسنگی و مرگ و بت‌پرستی شد.»(3)

زمانی كه حضرت در چاه بود جبرئیل آمد و گفت: اینجا چه می‌كنی؟! فرمود: برادرانم مرا انداخته‌اند. جبرئیل گفت: می‌خواهی نجاتت دهم؟ یوسف فرمود: تا خدا چه بخواهد. بعد هم می‌توانست به مردم بگوید: من برده نیستم، پیغمبر زاده‌ام، مضاف بر این كه، جای یعقوب را می‌دانست و می‌توانست برود، ولی تحمل كرد.

همین‌طور صبر مبلغان دین در بلاها، در ترك معصیت و در انجام طاعات، هم عامل رشد خودشان و هم عامل نجات یك ملت است، یعنی انسان با صبر، مجرای عنایت حضرت حق می‌شود.

مهم‌ترین وسیله سلوك، بلای اولیای خدا، مخصوصاً اعظم بلاها و ابتلائات؛ یعنی ماجرای سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) است، كه در حقیقت ابتلای رسول‌الله(صلی الله علیه و آله) می‌باشد. این ابتلا، اعظم وسایل سلوك به سمت خدای متعال و محور تهذیب همه جوامع و همه تاریخ است، حتی انبیای اولوالعزم از این ابتلا بهره‌مند شده، رشد كردند. سیر و سلوك با بلای اولیای الهی سریع‌الوصول‌تر و دارای منازل، مراحل و شرایط دیگری است.

محرم

در روایتی ذیل آیه «و فدیناه بذبحٍ عظیمٍ»(4) آمده است؛ ابراهیم(علیه‎السلام) پس از آنكه فرزند خود اسماعیل را برای قربانی برد و آن امتحان عظیم الهی را با موفقیت از سر گذرانید، و خدای متعال فرمود: «قد صدّقت الرؤیا»(5) عرضه داشت: من دوست داشتم فرزندم را در راه تو قربانی كنم تا به ثواب اعظم مصائب برسم، گویا سؤال حضرت این است كه، كجای كار را كم گذاشته‌ام كه این توفیق از من سلب شد؟

دومین و مهم‌ترین چیزی كه در موفقیت انسان تأثیرگذار است، ابتلائات الهی است كه، متناسب با موقعیت عبد، برای رشد معنوی او فراهم می‌گردد؛ یعنی برای رشد انسان همه ریاضت‌ها مفیدند، ولی هیچ‌كدام به اندازه ابتلائات الهی، مؤثر نیستند. به عبارت دیگر ابتلائات الهی بهترین نردبان سیر و سلوك است.

خدای متعال فرمود: ابراهیم! خودت را بیشتر دوست داری یا پیامبر آخرالزمان را؟ حضرت فرمود: پیامبر آخرالزمان را. فرمود: فرزند پیامبر آخرالزمان را، یعنی سیّدالشّهدا(علیه‎السلام). بعد خدای متعال روضه سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) را اینطور خواند كه، ابراهیم كدامیك از این دو سنگین‌تر است اینكه، به امر ما فرزندت را در منا قربانی كنی یا اینكه، فرزند پیامبر آخرالزمان را، انسان‌هایی كه مدّعی هستند امت آن پیامبرند، بین دو نهر آب مثل گوسفند سر ببرند؟!!(6) گویا می‌فرمایند: شما ظرف اعظم مصائب نبوده، تحمل آن را ندارید، اعظم مصائب از آن اعظم انسان‌ها، یعنی رسول خاتم(صلی الله علیه و آله) است، آن هم نه قربانی كردن اسماعیل به صورت محترمانه، بلكه اعظم مصائب، مصیبت سیّدالشّهدا (علیه‎السلام) است، به دست امتی كه هر چه دارند، به بركت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است، آن هم تحت عنوان تبعیت از او و فرمان خدا، فرزندش را محكوم به ارتداد كرده، مثل یك گوسفند با افتخار سر از بدنش جدا می‌كنند. بعد گویا می‌فرمایند: ابراهیم، اگر می‌خواهی به ثواب اعظم مصائب دست یابی، باید مصیبت سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) را درك كنی.

با توجه به این دو محبتی كه ابراهیم(علیه‎السلام) نسبت به رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) و سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) داشتند، زمینه درك مصیبت سیدالشّهدا(علیه‎السلام) فراهم شد، به خصوص كه آدم مبتلا، زودتر و بهتر ابتلا و مصیبت دیگران را می‌فهمد، لذا شاید امتحان قربانی كردن اسماعیل، مقدمه درك مصیبت سیّدالشّهدا(علیه‎السلام) بود.

"سید محمدمهدی میرباقری"

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی


1. سوره نساء، آیه 79.

2. سوره یس، آیه 68.

3. كلینی، اصول كافی، ج 3، ص 345، باب آنچه خداوند به وسیله مؤمن دفع می‌كند.

4. سوره صافات، آیه 107.

5. سوره صافات، آیه 105.

6. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 430 و تفسیر البرهان.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.