در تکاپوی فهم قرآن(4)
در بحث گذشته به فرامین قرآن در مورد تدبر اشارت داشتیم و وعده دادیم آیاتی که از این مسئله سخن میگوید به بحث خواهیم کشید.
در این دسته از آیات ، یک آیه صحبت از این به عمل میآورد که اصولا نزول قرآن بدین خاطر است که مورد تدبر قرار میگیرد و گوشزد میکند که یک هدف اساسی از فروفرستادن این کتاب مبارک عمل تدبر است.
در سورهی ص آیهی 29 میخوانیم : « این کتابی است که ما آن را بر تو- پر از خیر و برکت – نازل ساختیم تا در آیات آن تدبر شود و صاحبان عقلهای پاک و بیشائبه از آن تذکر یابند.»
شاید بتوان از کلمهی مبارک( پر از خیر ) که در آیهی فوق هست چنین استفاده و استنباط کرد که قرآن کریم چون گنجی عظیم و سربسته است که با کلید تدبر میتوان از در و گوهر و خیرات موجود در آن سود گرفت و ما آن را بر شما نازل ساختیم تا بوسیلهی این کلید از آن استفاده نمایید.
اتفاقا در تعبیراتی که در روایات ما وجود دارد این استنباط تا اندازهای تایید میشود. این که امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمود: « آیات قرآن چون خزینههای ( پر از جواهرات معنی ) است پس هر خزینه را که گشودی ( و در قرائت به هر آیه که رسیدی ) سزاوار است بدان نظر کنی تا (درون و محتوای معنی(آن را بدانی.»(1) و نیز اینکه در عبارتی از رسولاکرم(ص) میخوانیم: « برای قرآن ظاهری است و باطنی ظاهرش حکمت است و باطنش دانش ظاهرش زیباست و باطن آن عمیق . . . عجایب آن در شمار نیاید و غرایب آن کهنگی نپذیرد.» (2) شاید به گوشهای از حقیقت یادشده اشارت داشته باشد.
اگر فرض کنیم که قرآن از طرف خود پیامبر یا افراد دیگری از بشر میباشد مسلما دچار اختلاف سطح و تعلیم و عرضه و برداشت در ابتدا و انتها و گوشه و کنار میشد. چون که شرایط زمان و مکان و حالات و حوادث بیرونی در روحیات افراد تاثیر بسزا دارد و هیچکس از این قانون مستثنی نیست
در دو نقطهی دیگر پروردگار متعال ، مردم را از تدبر نکردن در آیات سخت نکوهش میکند و از آنها به خاطر عمل نکردن به این وظیفت گله دارد و یا حتی سرزنش و تهدید مینماید:
1) « اینان آن کسان هستند که خدای لعنتشان مینماید پس (بدین خاطر از شنیدن حق ) کر و ( از دیدن حق ) کورشان میکند. آیا اینان در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهاشان ( که مرکز ادراک است در فهم قرآن ) قفلها زده شده است .» محمد/23 و24
خداوند در این آیه میفرماید: آیا این بدکاران اصولا در قرآن تدبر و تفکر نمیکنند، در جستجوی فهم آن برنمیآیند یا قدرت فهم ندارند و قوای ادراکی ایشان دربند قرار گرفته است. بنابراین اگر مدعی فهم هستند بیایند و در قرآن دقت و تدبر کنند . . .
چنانکه مشاهده میکنید این آیه به خوبی باز بودن راه فهم قرآن را آشکار میدارد.
طبرسی صاحب مجمعالبیان مفسر بزرگ شیعی در ذیل همین آیه میگوید: این آیه دلالت دارد بر اینکه آنها که میگویند به هیچوجه تفسیر قرآن جایز نیست و جز از طریق احادیث و روایات فهم قرآن امکان ندارد سخنی نادرست گفتهاند.(3)
2) « شما از یاری ما بیبهره خواهید ماند، زیرا در گذشته آیات ما بر شما خوانده میشد ولی شما با حالت تکبر نسبت بدان رفتار کرده و از آن روی میگردانیدید و به گذشتهی جاهلیت پدرانتان توجه میکردید و در شبنشینیهای خود دربارهی بهلاطائلات و بیهودهها زبان میگشودید. آیا اینان در گفتار ما قرآن تدبر نمیکنند یا ( تدبر میکنند و آن را درست نمییابند زیرا) برایشان سخنی آمده که در گذشتهی بشریت نمونه و نظیر نداشته (پیامبران سلف همسان آن را عرضه نکرده)اند.» مؤمنون/66 و 67 و 68
در این آیات و آیات بعد، مسئله بدین شکل طرح میشود که راه پشتکردن به تعالیم قرآن از آنجاست که اینان یا در قرآن تدبر و دقت نمیکنند تا حقیقت آنرا درک کنند یا این پیامبر سخنان بیسابقه و ناشناخته و بیپشتوانه و غریبی آورده و بدینجهت از آن رویگردان شدهاند- که میدانیم چنین نیست و همهی پیامبران تعالیمی یکسان داشتهاند و تنها فرقشان تکامل تعالیم پیامبر بعدی بوده است و یا اینکه پیامبر و شخصیت برجسته و حسب و نسب و اخلاق و رفتار پاک و والای او را نمیشناسند و نمیدانند . . .
بنابراین راه تدبر در قرآن و در نتیجه فهم آیات آن برای کفار و سیاهکاران نیز باز است و با طی این راه آنها هم میتوانند قرآن را بشناسند و حقانیت آن را درک نمایند.
مهمترین آیه در زمینهی مسئلهی تدبر آیهی چهارم است و خود آیتی برجسته و پرمحتوی در قرآن کریم بشمار میرود:
« آیا در قرآن تدبر نمیکنند که اگر چنین کتابی از نزد موجودی غیر از خداوند متعال بود بیتردید در آن اختلافات فراوان مییافتند و این نظم و یکدستی در آن یافت نمیشد.» نساء/82
طرح اساسی در آیهی فوق این است که مردم به تدبر در قرآن دعوت شوند تا بدین وسیله به اصالت الهی آن پی برند. از مردم خواسته شده که در جهات مختلف قرآن و در احکام و تعالیم و معارف و داستانها و مواعظ آن ، همهی آیات مربوطه را مورد توجه و ملاحظه قرار دهند و هر قسمتی را در کنار قسمت مربوط بدان قرار دهند در این افرادی كه گمان میكنند در میان كلام قرآن اختلافی وجود دارد با دقت و تدبر خواهند دانست که آنچه ممکن است به ظاهر اختلاف نمودار شود به یک انسجام و پیوستگی و یکسانی تبدیل میشود. آیات نازلشده در گذشته آیات بعد را تصدیق و تایید میکنند و هر دسته کمککار و شاهدصدق دستهی دیگر میگردد و این آیه وجهی از حقیقت و آیهی دیگر وجه دیگر آن است و در کنار هم نشان دهندهی کل حقیقت و حقیقت کل. این کار نشان میدهد که هیچگونه و هیچ نوع از اختلاف در میان آیات وجود ندارد نه مفاهیم باهم تناقض و اختلاف دارند و نه اینکه متانت و استحکام معنا و فصاحت و بلاغت لفظ آیات با یکدیگر تفاوتی را نشان میدهد. بنابراین براثر جمعبندی و در کنار هم قراردادن آیات و تدبر در آنها اختلاف ظاهری و به نظر آمده به کلی برطرف شده و به ما میفهماند که این کتاب ساختهی بشر نبود و نازلشدهی از جانب خداست.
اما اینکه چگونه عدم اختلاف و یکسانی و همشکلی نشانهی اصالت خدایی قرآن است طبق نظر پارهای از محققین قرآن بدو صورت قابل طرح میباشد:
الف- موجودات این جهان همه در حرکت بوده و راه تکامل میپیمایند ، این حرکت تدریجی است. وجود و اوصاف کمالی این موجودات همه در تغییر بوده و هر روز حرکتی داشته و به کمال نزدیک میشوند. این یک اصل است با توجه به این اصل اگر کسی در طول مدت کم یا بیشی کتابی بنویسد طبیعی خواهد بود که ابتدا و انتهایش باهم تفاوت داشته باشد. در آخر قلم روانتر شده و حرفها پختهتر ادا گردد و همچنین کتاب دوم عرضه و قلم و فکر بهتر یا حداقل متفاوت با اولی خواهد داشت.
اگر کاری انجام میگیرد در طول زمان و پختگی بیشتر متصدی آن بهتر انجام خواهد گرفت، تفکر و تحقیقات یک محقق و متفکر و فیلسوف در درازی سالها زیر و رو میشود و خود رفتهرفته پارهای از افکار گذشتهی خود را تخطئه میکند و فکر و تحقیق دیگری که صحیحتر میداند عرضه میدارد.
این جور تغییرات و این طرز تکاملها در زندگی بشری معمولی هست. در صورتیکه قرآن از این چنین تفاوتها و اختلافات برکنار بوده ، آیات ابتدای ظهور اسلام با آیات پایان عمر پیامبر از نظر قدرت فصاحت و بلاغت و پرباری مفاهیم و صحت و اتقان و استحکام مطالب فرق نمیکند و این با دقت و تدبر کاملا قابل لمس است.
اگر فرض کنیم که قرآن از طرف خود پیامبر یا افراد دیگری از بشر میباشد مسلما دچار اختلاف سطح و تعلیم و عرضه و برداشت در ابتدا و انتها و گوشه و کنار میشد. چون که شرایط زمان و مکان و حالات و حوادث بیرونی در روحیات افراد تاثیر بسزا دارد و هیچکس از این قانون مستثنی نیست حوادث انسان را شادمان یا غمگین ، ناامید یا امیدوار ،خشمگین یا خشنود و . . . . میکند و در هر حالتی انسان به گونهای که مینویسد فصاحت و بلاغت او تغییر میکند. عرضهی مطالب و اتقان و صحت آن در اختلاف حالات کاملا زیر و رو میشود و امکان ندارد کسی در تمام این حوادث و حالات سخنانش یکسان و یکشکل بوده باشد. اما قرآن کریم با این که در طول بیست و سه سال خردهخرده و در حالات بحرانی و سخت جنگ یا شادمانی و راحتی پیروزی و صلح نازل شده ، در گرسنگی و سختی معیشت اجتماعی و یا سیری ، در سفرها و در تبعید یا سکونت و حضور در وطن عرضه گشته و همهی اختلاف حالات ممکنه را دیده، اما هیچگونه انحطاط یا صعودی در مطالب نداشته و هیچ تغییر فکر نداده و همیشه به یک شکل حرف زده و تعلیم داده و موعظه کرده است و اینها همه نشانهی اصالت الهی آن است. با توجه به این عدم اختلاف در ظاهر و باطن و لفظ و معنای قرآن محتاج و نیازمند تدبر است.
امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمود: « آیات قرآن چون خزینههای ( پر از جواهرات معنی ) است پس هر خزینه را که گشودی ( و در قرائت به هر آیه که رسیدی ) سزاوار است بدان نظر کنی تا (درون و محتوای معنی(آن را بدانی.»(
بدین ترتیب مسئلهی تدبر و دقت و جمعبندی و فکر با یک مسئلهی قطعی قرآنی و به شهادت قرآن راهگشای فهم مطالب آن میباشد. قرآن کتابی خواندنی و فهمیدنی است البته از راه خاص آن. در اینجا با عرض تبریک این روز مبارک و خجسته به خوانندگانی که تا اینجا با لطف با نویسنده ناچیز این سطور همراهی کردند. ایشان را به خداوند میسپاریم و بحث در تکاپوی فهم قرآن را به پایان میبریم.
____________
1و2) اصول کافی، ج2، کتاب فضائلالقرآن
3) مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن 9/104 چ تهران.
حجت الاسلام جاودان
تنظیم برای تبیان: شکوری