تبیان، دستیار زندگی
دیده‏اید که گاه از سفال چندین کاسه کوچک می‏سازند که هر کدام به دیگری آب می‏دهد، کاسه اول به کاسه دوم و سومی به چهارمی و همین‏طور تا آخر. کاسه‏ها اگر چه به ظاهر از یکدیگر آب می‏ستانند اما در حقیقت آب از هیچ‏کدام نبوده بلکه از مخزن می‏آید که البته آنهم ناپ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باران حکمت(11)

(تفسیر تمثیلی سوره حمد)

باران حکمت5

عرفان را از لک لک بیاموزیم!

تفسیر آیه شریفه: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الفاتحة/2)

دیده‏اید که گاه از سفال چندین کاسه کوچک می‏سازند که هر کدام به دیگری آب می‏دهد، کاسه اول به کاسه دوم و سومی به چهارمی و همین‏طور تا آخر.

کاسه‏ها اگر چه به ظاهر از یکدیگر آب می‏ستانند اما در حقیقت آب از هیچ‏کدام نبوده بلکه از مخزن می‏آید که البته آنهم ناپیداست.

حال، ما آدم‏ها نیز چیزی شبیه همان کاسه‏های سفالی هستیم، اگر چه به ظاهر از دستان یکدیگر دریافت کرده و چیزی می‏ستانیم اما آنچه به چنگ می‏آوریم از خزانه حق است:

و ان من شی الا عندنا خزائنه

که البته غیب و ناپیداست.

جان فدای آنچه ناپیداست باد

بنابراین هیچ‏کس از خود چیزی ندارد: أنتم الفقراء

یاد امام (ره) بخیر که می‏فرمود: هر چه هست اوست و از اوست.

مگر به روی دل آرای یار ما ورنی

به هیچ وجه دگر کار بر نمی‏آید

درست مثل سنگ‏های آسیای قدیم که پیوسته می‏چرخیدند و گندم‏ها را آرد می‏کردند اما چرخش آنها نه از خود بلکه از آبی بود که در زیر همان سنگ‏ها در گردش بود، و البته دیده هم نمی‏شد و کافی بود لحظه‏ای آب بند آید یا از حرکت بایستد، همانجا بود که سنگ‏ها نیز بر جای خود قفل و میخ‏کوب می‏شدند.

کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پول‏های خرد و درشت را به دست او می‏سپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز می‏کند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج می‏شود.خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود می‏دانند و به نام خود تمام می‏کنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم می‏سازد.

و چه شبیه است داستان ما و خدا و سنگ آسیا با آب.

لبیک لبیک ای کرم سودای توست اندر سرم

ز آب تو چرخی می‏زنم مانند چرخ آسیا

آبیش گردان می‏کند او نیز چرخی می‏زند

گر آب را بندد خدا او هم نمی‏جنبد زجا

حال که ماجرا از این قرار است و در حقیقت سر نخ و سر رشته همه کارها از اوست پس اگر حمد و ستایشی نیز هست باید ویِژه او باشد و «الحمد‏لله» همین حقیقت را باز می‏گوید: یعنی سپاس از آن خداوند است.

و این خود حقیقتی است که به قول مولانا حتی مرغان آسمان نیز بر زبان داشته و زمزمه می‏کنند.

او از لک لک یاد می‏کند و می‏گوید: این مرغ بی‏جهت لک لک را زمزمه نمی‏کند بلکه می‏خواهد بگوید: خدایا! همه چیز از آن توست، حمد، ملک، نعمت و... زیرا لک لک به زبان عربی یعنی مال توست، مال توست.

عارف مرغانست لک‏ لک، لک لکش دانی که چیست؟

حمد لک و الامر لک و الملک لک یا مستعان

البته اینکه حمد از آن خداوند است خود موجب آن نمی‏شود که ما خدمت و زحمت دیگران را نادیده انگاریم بلکه در روایات آمده است:

من لم یحمد الناس لم یحمدالله

کسی که هنوز و زحمت و تلاش دیگران را و در یک سخن خوبی‏ها و محاسن مردم را ستایش و سپاس نگوید نمی‏تواند سپاس‏گزار خداوند باشد.

بنابراین، تشویق و سپاس از مردم بسیار مهم است ولی مهم‏تر آنست که کسانی که مورد تشویق و سپاس قرار می‏گیرند تشویق‏ها را به حساب خود واریز نکنند بلکه با خود بگویند:

این همه آوازها از شه بود

گرچه از حلقوم عبدالله بود

درست مثل کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پول‏های خرد و درشت را به دست او می‏سپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز می‏کند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج می‏شود.

خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود می‏دانند و به نام خود تمام می‏کنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم می‏سازد.


تالیف: محمد رضا رنجبر

تنظیم برای تبیان: شکوری