معرفی کتاب «شهیدی دیگر از روحانیت»
اشاره
کتاب شهیدی دیگر از روحانیت جامعترین کتابی است که پیرامون معرفی و احیا شخصیتسترگ شهید آیت الله مصطفی خمینی تاکنون تالیف یافته است و به مناسبت کنگره آن شهید جلیل، تجدید چاپ شده است . برای معرفی آن اثر ارزشمند، پیشگفتار چاپ دوم را عیناٌ میآوریم:"شهیدی دیگر از روحانیت"، عنوان کتابی است که در دوران سیاه و تباه رژیم شاهنشاهی، به مناسبت اربعین شهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی (ره) در نجف اشرف نگاشته شده است، و اکنون به مناسبتبیستمین سالگرد شهادت و تشکیل کنگره آن شهید بزرگوار و فرهیخته تجدید چاپ میشود . امید است که این کتاب، در پاسداشت و احیا شخصیتسترگ آن شهید جلیل، سودمند افتد .
پس از وفات مرحوم آیتالله بروجردی (ره) رژیم پهلوی برنامههای ضد اسلامی خود را گسترش داد و بر عمق کینه و عداوت خود با آرمانهای دینی افزود . در این میان، تنها کسی که روحانیت را برای مقابله با آن برنامهها و توطئهها به حرکت درآورد امام راحل (س) بود . آن مجاهد بزرگ، رهبری مبارزات را به عهده گرفت و طی روشنگریهایی، با صدور اطلاعیه، سخنرانی، برگزاری جلسات عمومی و خصوصی و ... توده مردم و روحانیت را به فساد رژیم به ویژه شخص شاه آگاه و آنها را در این مبارزه سهیم کرد .
شهید حاج آقا مصطفی (ره) نیز در تمام این مراحل همواره در کنار امام (س) و یار و یاور ایشان بود . روح انقلابی او با همه شیفتگی و ارادت به ساحت ربوبی دین، کوشید تا در تمامی سالهای زندگی دست از جهاد و مبارزه نشوید و خویشتن را در دریای ناآرام حمایت از دین غرقه سازد . شهید حاج آقا مصطفی (ره) از آغاز نهضت و به ویژه پس از حوادث خونبار 15 خرداد 1342 ه . ش در سازماندهی مبارزان و حفظ روحیه نیروهای انقلابی و برقراری ارتباط آنان با امام (س) به عنوان کانون نهضت، بخصوص در ماههای اقامت اجباری معظمله در قیطریه، نقش درخشان و برجستهای داشت . (1)
آری مرحوم حاج آقا مصطفی (ره) در غیاب حضرت امام (س) پس از فاجعه پانزده خرداد 1342 ه . ش، شکلدهنده مبارزات ملت ایران بود، و روحانیت و مردم همیشه با ایشان در تماس بودند (3) و تمامی برنامهها در غیاب حضرت امام (س) به وسیله ایشان به مردم، القا میشد، (3) لذا دستگاه سفاک شاه! در جریان کاپیتولاسیون - آبان 1343 - پس از تبعید حضرت امام (س) به ترکیه، ایشان را نیز دستگیر و در زندان قزل قلعه محبوس نمود (4) و در اثر فشار افکار عمومی نسبتبه جنایات رژیم و به منظور آرام نمودن فضای سیاسی کشور به فاصله دو ماه و اندی آیتالله شهید (ره) را موقتا از زندان آزاد نمود . (5) پس از دو سه روز آزادی، دوباره ایشان را دستگیر و سپس به خارج از کشور تبعید کرد . (6) آن شهید گرانمایه، در مدت تبعید در عراق و نجف اشرف نیز هرگز در مقابل جنایتهای استکبار جهانی به رهبری امریکای جهانخوار و صهیونیستها و دستگاه جبار شاه و دولتبعثسکوت نکرد، و به موازات مبارزه با رژیم شاه از مبارزه با مظالم رژیم بعث عراق نیز غاقل نشد، زیرا آرمان آسمانی او استقرار حکومت عدل الهی و رهایی مستضعفان در همه کشورهای اسلامی بود .
نقش مرحوم شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی (ره) در نضج و تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی بسیار مهم و چشمگیر است . آن شهید فرزانه، در طول 12 سال اقامت اجباری در نجف اشرف، با مبارزان و گروههای سیاسی، در داخل و خارج از کشور ارتباط داشت و بر اثر توانمندیهای علمی و فکری فراوان، قاطعیت و اصالتشخصیت و منش خود، از همه گروهها مریدان و علاقمندانی گرداگرد خویش فراهم آورده بود . (7)
سرانجام، با شعلهور شدن و شکوفایی همه آن مجاهدتهای علمی و عملی، دولت ایران تشخیص داد که وجود مرحوم
شهید حاج آقا مصطفی (ره)، در خارج از کشور، سد و مانع برنامههای ضداسلامی و غیرانسانی رژیم در داخل کشور است و به همین سبب کوشید تا ایشان را از میان بردارد! دلیل این مدعا اظهاراتی است که در زمان کشته شدن تیمور بختیار در عراق از سوی مقامات ایران مطرح شد و طی آن رادیو تهران اعلام کرد: تنها دو نفر اسلحه به ایران وارد میکنند، یکی بختیار و دیگری "مصطفی خمینی (ره) " . از همین سخن روشن میشود که رژیم، وجود ایشان را بزرگترین قدرت مخالف در خارج از کشور میدانست .
پس از آن، رژیم برنامه ترور این مرد بزرگ را در دستور کار خود قرار داد . حتی گروهی از نیروهای زبده و ورزیده امنیتی ساواک را به بغداد اعزام کردند و ماموریت دادند تا با حمایت و تحت پوشش سیاسی سفارت ایران در بغداد وارد عملیات تروریستی شوند و در عراق و نجف چند تن را ترور کنند که از جمله آن کسان، یکی هم شهید حاج آقا مصطفی (ره) بود . البته در آن هنگام، دشمنان نتوانستند نقشه خود را عملی کنند و این گروه از هم پاشید .
این جریانات ادامه یافت، تا این که خود آن بزرگوار، سه چهار ماه پیش از شهادت، چنین نقل کردند: "یک شب وقتی از حرم مطهر حضرت امیر ( علیه السلام) برمیگشتم، به عیادت یکی از علمای نجف آقای "سید نعمتالله جزایری" که مریض بودند، رفتم . در آنجا نشسته بودم که درب خانه زده شد، پسر آقای جزایری خبر داد که دو نفر ایرانی آمدهاند و با شما کار دارند . ایشان گفتند: بگویید بالا بیایند . یک نفر جوان و د یگری مسن بود، آن جوان سوالاتی کرد و یک سری اخبار از داخل ایران داد، از جمله این که دولت ایران تشخیص داده است که شما از سرسختترین مخالفان رژیم در خارج از کشور هستید، لذا گروهی را تشکیل دادهاند برای این که شما را در نجف اشرف ترور کنند . " علاوه بر موارد عینی دیگر که در آن مقطع مشاهده شد، این شواهد و دلایل، روشن میکند که به احتمال زیاد مرگ ایشان طبیعی نبوده و رژیم منفور ستمشاهی آن را طرحریزی کرده بود .
حادثه شهادت آن مرد بزرگ در شرایط بسیار حساسی از تاریخ ایران به وقوع پیوسته است . در شرایطی که رژیم شاهنشاهی تمام سعی و تلاش خود را بر این معطوف کرده بود که به دنیا ثابت کند ایران جزیرهای امن در منقطه خاورمیانه است و با اقتدار سیاسی، امنیتی و نظامی خود، قادر است پست ژاندارمی غرب و امریکا را همچنان عهدهدار باشد و از منافع و مصالح حیاتی آنان حراست و حفاظت نماید . و به همین منظور و با توافق شرق و غرب، در سال 1975 میلادی، بین رژیم شاه و رژیم بعث عراق قرارداد صلح معروف به "قرارداد الجزایر" امضا شد و خصومت دیرینه دو رژیم پایان پذیرفت و از آن پس همکاریهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی بین دولتهای ایران و عراق گسترش روزافزون یافت .
از گوشه و کنار نیز خبرهایی از همکاری و تلاش سرویسهای اطلاعاتی جاسوسی، امنیتی طرفین، علیه شخصیتها و گروهها و سازمانهای سیاسی و انقلابی به گوش میرسید که فشارها و تضییقات رژیم بعثی به حضرت امام (س) و روحانیون مبارز نجف، نشانگر توافقات پشتپرده آنان بود . با بازشدن فضای جدید در برابر ماموران ساواک و سرویسهای جاسوسی ایران و عراق، رژیم شاه که در اثر نشاط و تحرک فوقالعاده آیتالله حاج سید مصطفی خمینی (ره) ایشان را علةالعلل و عامل اصلی تحرک و مبارزات گروههای مختلف مردم در داخل و خارج از کشور میدانست و حتی ایشان را محرک اصلی رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (س) میپنداشت و گمان میبرد که با از بین بردن آن بزرگوار، کل جریان مبارزه مختل و متوقف خواهد شد، طرح ترور و شهادت ایشان را ریخت . (8)
اکنون پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دست آمدن اسناد ساواک، شواهد روشن همکاری سرویسهای امنیتی دو کشور به دست آمده است . (9) شاید برخی گمان برند که با توجه به اسناد ساواک و کتابها و مقالات مفصل و روشنگری که بعد از پیروزی انقلاب به دست آمده و منتشر شده است، نیازی به تجدید چاپ کتاب "شهیدی دیگر از روحانیت" نیست . اما این پنداری غلط است . در آن شرایط سخت و خفقانآور سالهای 56 - 1355 ه . ش در دو کشور ایران و عراق، برای تمامی گروهها و سازمانها و شخصیتهای مبارز و انقلابی، گردآوری و تالیف کتابی که حاوی اخبار و اطلاعات محافل و مجالس و روند رو به رشد مبارزه در داخل و خارج از کشور باشد بسیار ارزشمند و مغتنم بود، بخصوص که تمام نیروهای مسلمان ایرانی و غیرایرانی در خارج از کشور، تشنه دریافت اخبار داخل کشور بودند و حرکت و مبارزه ملتبه آنان شور و نشاط مضاعف میداد و انقلابیون و مردم مسلمان داخل کشور نیز از تحرک و مبارزه برادران و خواهران مسلمان خود در خارج از کشور، نیرو و توان تازهای کسب میکردند و انعکاس مبارزات در داخل و خارج، اثر تعیینکنندهای بر تقویت روحیه مبارزان و رشد و توسعه مبارزه و تضعیف روحیه دشمن داشت و سرپل ارتباطی داخل و خارج به فراخور امکانات ارتباطی، نجف اشرف بود و تنها مجموعه مورد اعتماد، روحانیون مبارز به شمار میرفتند .
از این جاست که رژیم شاه و ساواک از انتشار چنین مجموعهای به شدت نگران و عوامل ساواک برای پیشگیری از اثرات تعیینکننده انتشار این کتاب در شکلگیری و شعلهور شدن حرکتهای انقلابی و مبارزاتی مردم در داخل و خارج از کشور، پیشنهاد انتشار نشریاتی به عنوان "پادزهر" علیه آن نموده است . (10)
حضرت امام خمینی (س) رحلت آیتالله شهید حاج آقا مصطفی را از "الطاف خفیه الهی" برشمردند و این شهادت طلیعه شکوفایی مبارزات و حرکتهای شورانگیز و حماسی انقلاب اسلامی ملت ایران گردید به گونهای که رژیم همانند مار زخمخوردهای اقدام به حرکتهای جنونآمیز نمود و داستان انتشار مقاله توهینآمیز "رشیدی مطلق" در روزنامه اطلاعات و فاجعه کشتار 19 دی 1356 ه . ش در قم و به دنبال آن حوادث چهلههایی که پس از مراسم عظیم و پرشکوه چهلم شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی (ره) در شهرهای مختلف به وقوع پیوست (11) و در نهایت، سرنگونی رژیم سفاک شاه و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را به دنبال داشت; گواهی بر این "لطف خفی الهی" بود . بر این اساس، همان طوری که حیات آن عالم مجاهد، برکات فراوانی را به همراه داشت، مرگ ایشان نیز در تثبیت امامتحضرت امام خمینی (س) در توده مردم، تشدید روند مبارزات و تسریع پیروزی انقلاب، سهم موثری داشت . (12)
انتقال اخبار صحیح و حفظ آثار بر جای مانده از دوران مبارزه و انقلاب (اگرچه اندک در نظر آید) در ایجاد روحیه انقلابی و رشد و گسترش آن در گروههای مختلف مردم اثر مستقیم دارد . علاوه بر این، کارنامه تاریخی دوران انقلاب میتواند در انتقال مفاهیم و ارزشهای گرانسنگ نهضت دینی به نسلهای آینده، نقش موثر ایفا کند و بر آگاهی از این دوره پرتب و تاب بیفزاید .
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه
1 . "طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیتالله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس میباشد چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است" (سند شماره 1)
"بعد از دستگیری و بازداشت آیتالله خمینی پسر وی سید مصطفی که معمم نیز میباشد امور جاریه را انجام میدهد و پولهایی هم توسط بازاریان تهران جهت پرداختشهریه طلاب رسیده که شهریه ماه جاری طلاب حوزه علمیه قم به وسیله نامبرده پرداخت گردیده است" (سند شماره 2)
2 . "طبق اطلاع واصله پس از دستگیری عدهای از علمای تبریز سید مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی شدیدا بر علیه دولت فعالیت مینماید و چند روز قبل گویا برای تماس با میلانی به مشهد رفته است" (سند شماره 3)
"به طوری که در اطلاعیههای مربوطه مشروحا به عرض رسانیده اغلب، اشخاصی به وسیله تلفن با نامبرده بالا قرار ملاقات در نقاط مختلف که با علائمی به یکدیگر میفهمانند گذارده و با این ترتیب تماسهائی به راحتی بین آنان صورت میگیرد که چون خارج از منطقه این بخش بوده به علاوه مقدورات و امکانات اجازه بیشتری به این بخش نمیدهد به عبارت دیگر چون ارتباط آقایان با خارج چندان کنترلی ندارد یعنی هم تلفن در اختیار داشته و هم با بستگان و نزدیکان و حتی اشخاص دیگر (البته با اجازه فرماندار نظامی) دائما در تماس و ملاقاتند صحت مفاد اطلاعیه مذکور بعید به نظر نمیرسد . علیهذا با عرض مراتب بالا چنانچه میبایستی از این تماسها جلوگیری بعمل آید مستدعی است مقرر فرمائید ترتیبی داده شود که محدودیت و مراقبتشدیدتری صورت گیرد" (سند شماره 4) و (سند شماره 5)
3 . " ... در حال حاضر عامل اصلی فعالیتهای خمینی فرزند او مصطفی میباشد ... (سند شماره 6)
" ... تقریبا تمام کارهای مربوط به خمینی از ناحیه مشارالیه (مصطفی خمینی) انجام میپذیرد ... " (سند شماره 7)
4 . "چون نامبرده فوق (سید مصطفی خمینی) پس از دستگیری پدرش (آیتالله خمینی) در صبح روز جاری با جمعآوری اشخاص و مراجعه به منزل آیات و تحریک بازاریان ایجاد تشنج می نمود لذا توسط ماموران ساواک و شهربانی قم دستگیر و به همراهی این نامه اعزام گردید" (سند شماره 8) لازم به ذکر است، آن شهید بزرگوار در تاریخ 19/8/43 نسبتبه بازداشتخود به اداره بازرسی ارتش اعتراض میکند، که فردای آن دادگاه عادی شماره 1 اداره یاد شده حکم بازداشت ایشان را تایید می کند . (سند شماره 9)
5 . "برابر نامه 5230/34533/7/11 مورخ 8/10/43 شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش غیرنظامی یاد شده در بالا (سید مصطفی خمینی) در تاریخ 8/10/43 از زندان مرخص گردید" (سند شماره 10)
6 . "نامبرده فوق (سید مصطفی خمینی) در تاریخ 13/10/43 جهت عزیمتبه ترکیه از قم بوسیله ساواک قم به تهران وارد و شب را در باشگاه نخست وزیری استراحت نموده و در ساعت 30/5 دقیقه روز 14/10/43 با هواپیما به طرف استانبول پرواز نمود" (سند شماره 11)
7 . "در حال حاضر وضع خمینی در عراق به این ترتیب است که کلیه کارها و فعالیتهای وی دست پسرش مصطفی خمینی افتاده و تمام طرفداران خمینی اطراف پسرش جمع شدهاند" (سند شماره 12)
8 . "عناصر موصوف (عناصر افراطی و روحانیون مخالف و ایرانیان منحرف در خارج از کشور) در گذشته کوشش داشتند مصطفی را کم کم به سرحد خمینی برسانند تا پس از فوق پدرش جانشینی از دیدگاه آنان وجود داشته باشد و در حقیقتخمینی دومی هم باشد که بتوانند از نام و نشان او بر ضد دولت ایران استفاده کنند که با مرگ ناگهانی او تمام نقشههای آنان نقش بر آب شد ... "
"نظریه چهارشنبه: قرائنی نشان میدهد که فعالیتهای سیاسی خمینی به وسیله فرزند متوفای او صورت میگرفت و با مرگ او احتمالا این فعالتیها مختل خواهد شد، مضافا به این که تا زمان نامحدودی در ادامه فعالیت اطرافیان خمینی وقفه ایجاد میشود و احیانا روی روشهای جاری او تاثیر میگذارد ... هر چند به موجب اطلاعات واصله مقامات امنیتی عراق به خمینی ابلاغ یا اخطار کردهاند که از ادامه فعالیتهای غیرمذهبی خودداری کنند که در صورت صحتخبر این اقدام را میتوان به آخرین ملاقات نماینده سرویس ایران با رئیس سرویس عراق که در آن مورد یادآوری یا گلههایی شده بود مربوط دانست ... " (سند شماره 13)
9 . سند شماره 13 .
10 . "برخی از روحانیون منحرف مقیم نجف اخیرا مبادرت به جمع آوری مطالبی تحت عنوان زندگینامه مصطفی خمینی نموده اند و قرار استبه صورت کتابی در بیروت به چاپ برسد ...
نظریه چهارشنبه: قبلا هم به مرکز هم پیشنهاد شده است که اصلح خواهد بود به همین نسبت نشریه هایی از طرف اداره تهیه و به عنوان "پادزهر" از محافل معین داخلی و خارجی توزیع شود" (سند شماره 14)
11 . "اکنون آشکار شده است که علت واقعه قم، مقالاتی بوده که در روزنامه های اطلاعات و کیهان علیه روح الله خمینی نوشته شده و در آن مقالات وی غیرایرانی معرفی شده است ... پس از حوادث قم در مجالس ترحیمی که به خاطر درگذشتسید مصطفی پسر خمینی در قم و تهران برپا شد وعاظ و منبری ها مطالب تندی ابراز کرده اند و تقریبا میتوان گفت که زمینه فکری شورش قم را همین وعاظ چیده و نطفه شورش در همین مجالس ترحیم پسر خمینی بسته شده است ... با اینکه قریب 15 روز از واقعه قم میگذرد هنوز همه جا بحث واقعه قم در بین مردم است ... " (سند شماره 15)
12 . " ... در بعضی از محافل بازار و بین مردم عادی چنین شایع شده که مصطفی خمینی را نیز مانند علی شریعتی در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیده اند . روی هم رفته مرگ مصطفی خمینی در بالا بردن شان و وجهه پدرش بین قاطبه مردم بسیار موثر بوده است . " (سند شماره 16)