تبیان، دستیار زندگی
بازیگر جایی برای زندگی حال حتى آنهایى كه فیلم كوتاه مهدى كرم پور را در همان سال ها دیده اند هم تصویرى محو از بازیگر زن آن فیلم به یاد دارند. چند سالى از آن زمان كه هانیه توسلى با فیلم «روى جاده نمناك» راه خود را براى ورود به...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصاحبه با هانیه توسلی بازیگر جایی برای زندگی


حال حتى آنهایى كه فیلم كوتاه مهدى كرم پور را در همان سال ها دیده اند هم تصویرى محو از بازیگر زن آن فیلم به یاد دارند. چند سالى از آن زمان كه هانیه توسلى با فیلم «روى جاده نمناك» راه خود را براى ورود به سینماى حرفه اى باز كرد مى گذرد. سال هایى كه یك بازیگر تئاترهاى دانشجویى از همدان به تهران آمد و در همان نخستین سال ورود به سینما در سه فیلم بازى كرد. او حالا با خاطره آن روزها هم فاصله گرفته است هر چند خودش معتقد است تنها تجربه هایى تازه اندوخته از این چند سال، به شیوه بازیگرى آن سال ها اضافه شده است. وقتى چند روز پیش از شروع جشنواره با هانیه توسلى به گفت وگو مى نشینیم یك روز از پایان بازى اش در فیلم سامان مقدم «نفستو حبس كن» مى گذرد و اجراى نمایش «گل هاى شمعدانى» را نیز تازه به پایان برده است. مى گوید در یكى دو ماه اخیر زیاد مصاحبه كرده اما هیچ یك از این گفت وگوها درباره فیلم هاى اخیرش نیست. از سال گذشته و زمان اكران «شب هاى روشن»، توسلى درباره كارهایش صحبت نكرده و این گفت وگو فرصتى است تا كارنامه او را از زمان اكران آن فیلم تا آستانه جشنواره بیست و سوم مرور كنیم. دو سال قبل در شرایطى كه خیلى ها فكر مى كردند توسلى سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را براى بازى در شب هاى روشن مى گیرد چنین نشد. براى همین فكر مى كردم او از جشنواره خاطره خوبى ندارد اما چنین نبود. توسلى معتقد است به چیزى كه اختیارش را در دست ندارد، نباید دل ببندد و سیمرغ هم از همین موارد است.

•فكر مى كنم از جشنواره فجر خاطره چندان خوشى ندارید...

نه. این طور نیست...

•آن ماجراى نامزدى برای سیمرغ بلورین دو سال قبل براى فیلم شب هاى روشن و جایزه نگرفتن، در حالى كه خیلى ها گمان مى كردند نام شما به عنوان برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن خوانده خواهد شد، چنین خاطره اى را برجا نگذاشته است؟

هیچ وقت به این شكل فكر نكردم. وقتى به اختتامیه رفتم نتایج را مى دانستم و البته اگر داور بودم، خودم هم همین كار را مى كردم.

•سال قبل در جشنواره فیلمى نداشتید. بازتاب هاى نمایش شب هاى روشن در جشنواره دو سال قبل چطور بود؟

برخوردهاى مردم و آدم هایى كه اصلاً سینمایى نبودند اما بیشتر از منتقدان فیلم را دوست داشتند خیلى خوب بود. همین هم تاحدى عجیب بود. فیلم در شكل ظاهرى اش سرد و كند بود اما مردم خیلى با كلیت كار ارتباط برقرار كرده بودند.

•بین گاهى به آسمان نگاه كن و جایى براى زندگى، چقدر فاصله زمانى وجود داشت؟

زمستان 81 فیلمبردارى كار كمال تبریزى به پایان رسید و من بهار سال بعد، براى جایى براى زندگى  قرارداد بستم. البته فیلمبردارى از تابستان شروع شد.

•كارهاى پیشین بزرگ نیا را دیده بودید؟

جنگ نفت كش ها و كشتى آنجلیكا را خیلى سال پیش دیده بودم و چیز زیادى در ذهنم نبود...

•فیلمنامه خوب بود یا عوامل دیگرى هم در پذیرفتن كار نقش داشتند؟

فیلمنامه هم بود اما در واقع انتخاب بازیگران را رضا كیانیان  برعهده داشت و فكر مى كنم انتخاب هایش درست بود. گروه خوبى بود و به هرحال، محمد بزرگ نیا هم كارگردان معتبرى است كه دوست داشتم با او كار كنم.

•كار چطور پیش رفت؟

هنوز فیلم را ندیده ام و نمى دانم حاصل كار چطور شده اما محمد بزرگ نیا سرصحنه بسیار دقیق بود و مى دانست چه چیزهایى لازم دارد. با تصورى كه از كارهاى قبلى او دارم مى توانم حدس بزنم كه حاصل، اثر خوش ساختى شده است كه شاید خیلى از تصورى كه درباره اش دارم بهتر شده باشد. به نظرم جایى براى زندگى فیلم خوش ساختى است كه خوب قصه اش را تعریف مى كند.

•گروه بازیگران جایى براى زندگى ، گروه قدرتمندى بود. عزت الله انتظامى، هدیه تهرانى و آتیلا پسیانى از جمله این بازیگران بودند. كار در چنین فضایى چطور بود؟

تجربه متفاوتى بود. فیلمبردارى سختى داشتیم چون لوكیشن فیلم بسیار گرم بود و تقریباً سه ماهى فیلمبردارى طول كشید. نقش من البته خیلى هم بلند نیست طورى كه از ابتدا تا انتها در فیلم باشم. دو ماه سر صحنه بودم ولى تجربه خیلى خوبى بود؛ كار با عزت الله انتظامى و همین كه اصلاً در این كار همراهشان بودم و همچنین هدیه تهرانى كه به عنوان یك ستاره دوستش دارم خوب بود.

•كاراكترتان در فیلم هم تفاوت هاى زیادى با نقش هاى قبلى تان دارد...

دخترى است كه در عراق به دنیا آمده، براى زندگى به ایران آمده و به نوعى عرب است.

•بحث لهجه گذارى روى كاراكترها پیش نیامد؟

از ابتدا قرارمان این بود كه هیچ كس هیچ لهجه اى نداشته باشد، براى همین خیلى هم نقش خاصى نبود. پوشش محلى وجود داشت و از مقطعى، چادر عربى. همین لباس ها و فضا تاحدى به درآمدن آن محیط كمك مى كند.

•پس از پایان فیلمبردارى از تجربه بازى در فیلم راضى بودید؟

در آن مقطع، تجربه خوبى بود. لوكیشن خوبى داشتیم و یك فیلمبردار عالى مثل حسین جعفریان. راش هاى فیلم را ندیده ام اما عكس هاى كار نشان مى دهد كه كادرها چقدر دقیق و قشنگ بسته شده؛ در قاب بندى فكر مى كنم فیلم اتفاق مهمى باشد. درباره بازى ها هم نقش من خیلى جاى كار داشت. دختر داستان، یك كاراكتر كاملاً معمولى عاشق است ولى در موقعیتى كه داستان ایجاد مى كند، او دست به عكس العملى متفاوت مى زند. موقعیت سختى دارد كه جنگ باعث آن مى شود و او مجبور است انتخاب كند. اراده این كاراكتر خیلى دوست داشتنى بود.

•بعد از جایى براى زندگى  با وقفه اى چندماهه در «یك شب» اولین فیلم بلند نیكى كریمى بازى كردید...

مهر سال قبل بازى در فیلم محمد بزرگ نیا به پایان رسید و من اسفند جلوى دوربین یك شب رفتم.

•این وقفه هاى چندماهه نشان مى دهد هانیه توسلى مى خواهد تاحدى كم كار باشد...

نمى دانم مى شود گفت كم كارى یا نه اما به هرحال مى خواهم حداقل سالى یك فیلم را بازى كنم. سال 80كه سال اول ورودم به سینما بود در سه فیلم بازى كردم اما پس از آن سال تقریباً سالى یك فیلم كار كرده ام. امسال البته با نفستو حبس كن این تعداد به دو فیلم رسید.

•تجربه فیلم یك شب چطور بود؟ اولین كار نیكى كریمى و اولین همكارى شما با یك كارگردان زن...

تجربه خیلى شیرین و لذت بخشى بود...

•از قبل با كریمى آشنایى داشتید؟

نه، قبلا همدیگر را ندیده بودیم. او بازى من در شب هاى روشن را دیده بود. گروه خوبى داشتیم و همه چیز هم خوب پیش رفت. نیكى كریمى تسلط یك كارگردان را بر صحنه داشت و خودش هم خیلى دوست داشتنى بود. بخش هایى از فیلم را دیده ام و فكر مى كنم فیلم خاصى شده باشد و البته براى من هم تجربه متفاوتى بود.

•پیش از یك شب، در فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا  با رسول صدرعاملى همكارى داشتید؛ انتخاب دو چهره از میان حدود پانصد دختر نوجوان. فكر مى كنم سه سال پیش قرار بود نقشى را در من ترانه 15سال دارم بازى كنید...

یك نقش كوتاه تك سكانسى را؛ نقشى به نام مریم كه یك شب به دیدن ترانه مى آید و كودكى دارد اما بعد از رفتن من سر صحنه سریال غریبه، نگار جواهریان آن نقش را بازى كرد.

•دیشب باباتو دیدم آیدا چطور پیش آمد؟

از همان زمان فیلم ترانه و برخى مشورت هایى كه درباره آن فیلمنامه با من مى شد، صدرعاملى این تصور را داشت كه من، آیدا و كاراكترش را مى شناسم و مى دانم او چه شكلى است. براى همین هم انتخاب بازیگر را به من سپردند.

•چه زمانى این بازیگرگزینى شروع شد؟

دى ماه؛ دو سه ماهى قبل از فیلم یك شب.

•كار با پانصد ششصد دختر نوجوان چطور بود؟ چگونه به سوفى كیانى و خاطره اسدى رسیدید؟

براى خودش تجربه جالبى بود. اگر بخواهم روندى را كه به این دو دختر رسیدیم بگویم خیلى طولانى مى شود اما بالاخره آنها را پیدا كردیم. همزمان با نوشتن فیلمنامه ما هم در حال انتخاب بازیگر بودیم. به چند نفر رسیدیم و عكس و تست و گفت وگو هاى پیاپى، باید به ما مى گفت كه كدام یك از اینها خودش به آیدا نزدیك تر است. نمى خواستیم این دختر نقش بازى كند. سوفى كیانى خیلى شبیه آیدا بود؛ یك دختر معصوم آرام و مهربان. درباره نقش ساناز هم چنین تلاشى كردیم. او به ذهنیتى كه كامبوزیا پرتوى داشت خیلى نزدیك بود؛ یك دختر امروزى مدرن.

•بحث بازیگردانى در آیدا مطرح شد. یادم هست كه یكى دو جا نامتان به عنوان بازیگردان فیلم ذكر شده بود...

هرگز این بحث مطرح نشد و آن نوشته ها، این بحث را مطرح كرد. صدرعاملى معتقد بود رابطه بى واسطه یك كارگردان با نابازیگرش مى تواند بازى بهترى را به همراه داشته باشد و فكر مى كنم اعتقاد درستى هم بود.

•نمایش گل هاى شمعدانى هم در چنین شرایطى پیش آمد...

آذرماه تمرین هایش را آغاز كردیم و در جشنواره تئاتر سال گذشته روى صحنه رفت.

•اجراى عمومى گل هاى شمعدانى نوعى بازگشت به دلمشغولى هاى گذشته بود؟

هیچ وقت كاملاً درگیر فضاى تئاتر نبوده ام. در همدان متمركزتر به تئاتر فكر مى كردم و چند كار عروسكى را هم به عنوان كارگردان و هم به عنوان بازیگر اجرا كردم و رشته دانشگاهى ام هم تئاتر بود. در دوره دانشجویى یك كار دوست داشتنى را در جشنواره تئاتر دانشجویى داشتم و بعد هم وقتى به تهران آمدم، با نصرالله قادرى در نمایش پدر همكارى كردم كه در اجراى عمومى اش حاضر نبودم. دو سال بعد در «قرمز» و «دیگران» محمد یعقوبى بازى كردم كه باز در زمان اجراى عمومى سر كار «یك شب» بودم ولى بالاخره در گل هاى شمعدانى با وجود بازى در فیلم سامان مقدم سعى كردم به اجراى عمومى هم برسم تا بالاخره یك بار اجراى عمومى را تجربه كنم. برنامه ها را طورى هماهنگ كردیم كه هم سر فیلمبردارى باشم و هم به اجراى تئاتر برسم.

•... و درباره مقایسه قدیمى دو مدیوم؟

اصلاً برایم فرقى ندارد. از بازى هاى اغراق شده متنفرم و ترجیح مى دهم همینطور كه حالا با شما حرف مى زنم بازى كنم. به نظرم این شیوه خوب بازیگرى است. شیوه اى كه بازى احساس نشود؛ چه در تئاتر، چه در سینما و چه در تلویزیون. هیچ فرقى با هم ندارند. اصلاً نمى توانم تئاترهایى با بازى هاى آنگونه اغراق شده را تحمل كنم.

•یعنى هانیه توسلى روى صحنه تئاتر هیچ تفاوتى با هانیه توسلى مقابل دوربین ندارد؟

دقیقاً همین كسى هستم كه اینجا نشسته ام. هیچ تفاوتى هم برایم ندارد. به نظرم آن چیزى كه به بازى تئاترى معروف است، شكل خیلى بدى از بازیگرى است كه اصلاً دوست ندارم.

همزمان با اجراى این نمایش سر صحنه فیلم نفستو حبس كن هم رفتید. با سامان مقدم قبلاً كار نكرده بودید...

این فیلم هم تجربه بسیار خوبى بود. براى من فیلمنامه را فصل به فصل تعریف كردند ولى تا پیش از فیلمبردارى یك سرى چیزها عوض شد. فصل هایى بود كه كاملاً تغییر كرد و این تغییرات را دوست نداشتم اما چون قرارداد بسته بودم جلوى دوربین رفتم. نمى دانم حاصل كار چگونه خواهد شد اما سامان مقدم به شدت آدمى خوب و دوست داشتنى است. از آن آدم هاى خوب و مثبت كه بر كارش تسلط لازم و كافى را دارد. كمى با فیلمنامه مشكل دارم و نمى دانم نتیجه چه خواهد شد اما با چیزهایى كه سرصحنه دیدم، امیدوارم.

•درباره جنس بازى هاى هانیه توسلى مسئله اى مطرح است و آن تسلط بر دو شكل بازى است. یكى بازى برون گراى فیلم هایى چون گاهى به آسمان نگاه كن یا شام آخر و دیگرى، بازى درونى فیلمى چون شب هاى روشن. در فیلم هاى امسال، به كدام یك از این شكل بازى ها نزدیك تر شده اید؟

دختر فیلم یك شب همانند كاراكتر شب هاى روشن آرام است اما جنس این دو بازى یكى نیست چون كارگردانى این دو فیلم كاملاً با هم متفاوت است و آن شخصیت یك موجود متفكر غمگین است. در نفستو حبس كن هم دخترى است كه شبیه هیچ كار دیگرم نیست. دخترى كاملاً معمولى كه كمى هم لوس است. لوس نه به معناى رایج آن؛ او در فضایى زندگى مى كند كه من تا به حال در آن قرار نگرفته بودم. دختر جایى براى زندگى هم با اینها متفاوت است. او تا حدى سركش است و پویایى خاص خودش را دارد. او در فضایى متفاوت در طبیعت عاشق است و حقش را مى خواهد.

•به این ترتیب جایى براى زندگى باید یك بازى بینابین میان این دو شكل بازى باشد...

تا حد زیادى؛ او هم آرامش دختران معصوم را دارد و هم جنب و جوش كاراكتر فیلمى چون شام آخر را...

•چقدر در این مدت فیلمنامه رد كرده اید؟

در وضعیتى قرار ندارم كه بگویم خیلى فیلمنامه رد مى كنم یا خیلى به من پیشنهاد مى شود اما جایى گفته بودم كه عمده فیلم هایم، كارهاى متوسطى هستند كه آبرومندند و براى همین هر كارى را هم قبول نمى كنم. فیلمسازانى هستند كه اصلاً كارشان را دوست ندارم و حتى بى آنكه فیلمنامه شان را بخوانم، آنها را رد مى كنم. فیلمسازانى هم وجود دارند كه كارهایشان را دیده ام و برایشان احترام قائلم. همان كارگردان هاى متوسطى كه فیلم هاى خوب مى سازند. كارهایى از این دست را دوست دارم و در آنها بازى مى كنم.

•جور دیگرى این سئوال را مطرح مى كنم. در سینماى ایران دو گروه بازیگر حضور دارند. بازیگرانى كه دوست دارند كمى گزیده كار باشند، كنار بكشند و چهره روشنفكرانه ترى به خودشان بگیرند و بازیگرانى كه دوست دارند ستاره باشند و اگر شرایط همراهى كند، در این مسیر گام برمى دارند. انتخاب هاى هانیه توسلى پس از تثبیت با دو سه فیلم اول، نشان مى دهد كه او به مسیر اول تمایل بیشترى دارد. چنین برداشتى درست است؟

این مى تواند تحلیل درستى باشد چون سعى كرده ام گزیده كار باشم. پس از سال ?? پیشنهادهاى زیادى داشتم كه بخش عمده اى از آنها را رد كردم كه مى توانست به آن ستاره شدن كمك كند اما آن زمان خیلى به این گزیده كارى فكر مى كردم. الان شاید مثل آن زمان فكر نكنم و همان پیشنهاد را هم قبول كنم ولى اتفاقى كه باید، افتاده و دیگر آن جنس كارها چندان به من پیشنهاد نمى شود.

•یعنى در مسیر اول قرار گرفته اید؟

فكر مى كنم چنین اتفاقى افتاده باشد و در این مسیر قرار گرفته باشم. جنس پیشنهادهاى اخیر چنین چیزى را مى گوید.

•اگر كمى به عقب بازگردیم و هانیه توسلى همان بازیگر فیلم كوتاه روى جاده نمناك باشد، چقدر با گذشته تفاوت دارد؟

كارهاى این چندساله كاملاً ناخودآگاه روى آدم تاثیر مى گذارد و تبدیل به تجربه مى شود. چیزهایى هست كه بازیگر در كار و جلوى دوربین یاد مى گیرد اما دیدگاهم چندان عوض نشده است. آن زمان من دیوانه وار شیفته بازیگرى بودم؛ عشقى كه مرا از همدان به تهران كشاند تا بیایم و تئاتر بخوانم. عشقى اغراق آمیز به بازیگرى و تئاتر ولى حالا اصلاً اینگونه فكر نمى كنم. حالا احساس مى كنم بزرگ تر شده ام و دیگر به بازیگرى آنگونه نگاه نمى كنم. بازیگرى حالا شغلم است؛ شغلى كه دوست دارم با انتخاب هایم خوب از آن مراقبت كنم ولى چیزى كه قطعى است این است كه دیگر به بازیگرى آنگونه نگاه نمى كنم.

•... و دغدغه هاى دیگر؟

نقاشى كه در این سه چهارماهه پیگیرانه دنبالش مى كنم. عكاسى هم هست كه هنوز جدى طرفش نرفته ام.

•در خود سینما چطور؟ همانند بسیارى بازیگران به كارگردانى فكر نمى كنید؟

هرگز. حداقل حالا نه. كارگردانى كار شیرینى است مخصوصاً كارگردانى مستند در ایران چون در هر گوشه این كشور عجیب، اتفاقاتى مى افتد كه قابل تصویركردن است. كارگردانى پدیده جذابى است اما هیچ وقت وسوسه اش نشده ام. در حیطه سینما بیشتر دوست دارم بنویسم.

•اگر كمى با فاصله به فیلم هاى گذشته نگاه كنید، كدام كاراكتر را ترجیح مى دهید و حالا دوستش دارید؟

شب هاى روشن را؛ خود فیلم را و آن كاراكتر را. بعد هم شام آخر. كار روى صدا و میمیك صورت مطابق نگاه كارگردان در شب هاى روشن برایم خیلى جذاب بود. شام آخر هم چون كاراكترى بود كه خیلى جاى كار داشت و اولین كارم بود. خیلى دوست دارم بازهم با فریدون جیرانى كار كنم.

•به سیمرغ بلورین جشنواره امسال فكر نمى كنید؟

زیاد نه. اصولاً به چیزى كه سرنوشتش را من تعیین نمى كنم دل نمى بندم. بازیگرى را هم براى همین در حد یك حرفه مى دانم چون كارگردان است كه سرنوشت فیلم را در دست دارد و بازیگر باید مطابق نظر او عمل كند. در زندگى هیچ وقت به چیزهایى كه نمى توانم در آن نقشى كلیدى ایفا كنم دل نبسته ام.

خسرو نقیبی