تبیان، دستیار زندگی
حالا وقتی او پشت ضربه کاشته می ایستد همه منتظر گل هستند. آنقدر راحت به توپ ضربه می زند که انگار مطمئن است توپش می خواهد به کجا برود. درست مثل دقیقه 2+45 بازی با پرسپولیس. وقتی علی انصاریان آن حرکت خطرناک که بیشتر شبیه کاراته...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره مارادونای جنوب ایران بخوانید


حالا وقتی او پشت ضربه کاشته می ایستد همه منتظر گل هستند. آنقدر راحت به توپ ضربه می زند که انگار مطمئن است توپش می خواهد به کجا برود. درست مثل دقیقه 2+45 بازی با پرسپولیس. وقتی علی انصاریان آن حرکت خطرناک که بیشتر شبیه کاراته بود را روی شریفی نسب انجام داد نمی دانست که چه بازیکنی در تیم حریف وجود دارد. مسعود مرادی بلافاصله در سوتش دمید. ایمان مبعلی خیلی خونسرد نشست، بند کفش هایش را محکم کرد و توپ را در نقطه یی که داور اعلام کرده بود به دقت کاشت. چند قدم دورخیز کرد و توپ را به جایی فرستاد که نه از دفاع پرسپولیس کاری ساخته بود و نه از محمد محمدی که بهترین دوران بازیگری اش را سپری می کند. ضربه کاشته و آدم را یاد ضربه چند هفته قبل ریوالدو مقابل لیورپول می انداخت. آنقدر فنی و آرام که مو لای درزش نمی رفت. ایمان مبعلی دقایقی قبل از این ضربه یک ضربه دیگر هم زده بود که محمدی آن را از زیر طاق دروازه بیرون کشید اما ضربه دوم، تمام تماشاگران پرسپولیس را در استادیوم آزادی ساکت کرد. این اولین باری نبود که او این طور گل می زد. مبعلی مدت هاست که به یک متخصص ضربات آزاد تبدیل شده و حالا اگر رباتش گل نشود تعجب آور است. او در فوتبال ایران یک علی پروین و یک ناصر محمدخانی جدید است. می توان به جرأت گفت بعد از ناصرمحمدخانی که ضربات کاشته دقیقی می زد دیگر در فوتبال ایران چنین بازیکنی ظهور نکرده بود تا اینکه ایمان مبعلی از راه رسید. با گلی که در مسابقات آسیایی بوسان به کویت زد رسماً خودش را به عنوان یک متخصص ضربه آزاد به فوتبال ایران معرفی کرد. گلی که در بازی دوستان امید ایران- امید ژاپن به این تیم زد اوج هنرنمایی اش بود به طوری که محمدمایلی کهن آنقدر به وجد آمد که گفت:" ضربه ایمان دست کمی از ضربات بکام نداشت. او حتی بهتر از بکام و خیلی از بازیکنان دیگر اروپایی ضربه کاشته می زند." شماره پیراهن مبعلی این تصور را به وجود آورد که او به تأسی از بکام این شماره را انتخاب کرده است اما او عاشق " پابلو آیمار" است. آیمار هم شماره 23 می پوشد و اتفاقاً ضربه کاشته خوب می زند. با این حال ویژگی های او و نوع بازیش آدم را به یاد بازیکنان بزرگتری می اندازد. مبعلی خیلی راحت دریبل می زند، روی توپ کاملاً مسلط است، درزمان پا به توپ سرش بالاست و با اعتماد به نفس حرکت می کند، پاس های بلند و عمقی اش اغلب دقیق است، ضربه کرنر و تمام ضربات ایستگاهی اش را بدون نقص و خطرناک میزند، با هر دو پا خوب شوت می زند و قادر است در هر لحظه از بازی فشار تیم حریف روی تیم خود را کم کرده و جریان بازی را عوض کند. نمونه آن بازی ایران- قطر بود که وقتی به زمین آمد بازی به کلی عوض شد و تیم ایران باخت را با برد عوض کرد.

با این خصوصیات و با توجه به وضعیت جسمانی اش بیش از هر کس او شبیه ماردوناست. البته شکی نیست که به هیچ وجه نمی توان نه تنها مبعلی بلکه هیچ کدام از بازیکنان مطرح جهان را با مارادونا مقایسه کرد اما او شباهت زیادی به مارادونا دارد. دریبل هایش، سانترهایش، شوت هایش، پاس هایش، حرکات پا به توپش و ضربه کاشته هایش در فوتبال ایران و آسیا بی نظیر است. او را به جرأت می توان ماردونای جنوب نامید. بازیکنی که اگر جثه اش کمی قوی تر بود از نظر ظاهری هم بی شباهت به ماردونا نبود.

او در بازی با پرسپولیس آن هم در تهران آنقدر راحت بازی می کرد و آنقدر راحت دریبل می زد که در بعضی صحنه ها بازیکنان حریف چاره یی جز متوقف کردن او با خشونت نداشتند. مبعلی خیلی بدشانس است که در تیم ملی در پستی بازی می کند که برانکو جرأت بازی دادن به او و نیمکت نشین کردن بعضی از غول ها را ندارد. خیلی معتقدند که او در شرایط فعلی می تواند به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی در کنار نکونام بازی کند و قدرت تهاجمی تیم ملی را بالا ببرد، مثل نیمه دوم بازی با قطر اما برانکو اهل ریسک کردن نیست و ترجیح می دهد در شرایط عادی در خط هافبک تیمش از بازیکنان دفاعی و قدرتی استفاده کند. موضوعی که به نیمکت نشینی مبعلی در تیم ملی منجر می شود و ترانسفر او به تیم های خوب اروپایی را به تأخیر می اندازد، هر چند که رسیدن به جام جهانی می تواند تمام معادلات را به هم بزند. باید دید چه آینده یی در انتظار مارادونای جنوب خواهد بود.