شماره مقاله:4065
اَنْطاكى، داوود بن عمر (د مكه، 1007 يا 1008ق/1598 يا 1599م)، پزشك
نامدار، اديب، فيلسوف و متكلم نابيناي انطاكى، مشهور به ضرير و بصير. از
سالزاد او اطلاعى در دست نيست و آنچه در برخى منابع متأخر در اين باره
آمده است (مثلاً نك: عيسى بك، 194)، بىاساس به نظر مىرسد. مهمترين مأخذ
دربارة احوال و آثار او مطالبى است كه محمد بن احمد طالوي ارتقى دمشقى از
خود انطاكى شنيده، و در كتاب سانحات خود نقل كرده است. براساس اين گزارش،
داوود بن عمر در انطاكيه (واقع در تركية كنونى) زاده شد و از بدو تولد نابينا
و تا 7 سالگى فلج بود. با اينهمه، در خردسالى قرآن و مقدمات زبان عربى را
در زادگاه خود - دهكدة حبيب نجار - فراگرفت، تا آنكه فاضلى ايرانى به نام
محمد شريف كه استعداد انطاكى را به فراگيري علوم مشاهده كرد، نخست به
درمان بيماري فلج او پرداخت و سپس منطق، رياضيات و علوم طبيعى و زبان
يونانى را به او آموخت. داوود پس از درگذشت پدر، به قصد مهاجرت به مصر به
شهرهاي ساحلى شام سفر كرد و در جبل عامل و دمشق به محضر دانشمندان رفت و
سرانجام وارد مصر شد (طالوي، 2/35-37).
طالوي كه چند بار با انطاكى ديدار داشته، تسلط و حضور ذهن و دانش او را در
علوم حكمى و طبيعى و رياضيات ستوده است. از عبارات او چنين برمىآيد كه
اين مطالب را پيش از درگذشت انطاكى نوشته است و مورخان ديگر همچون ابن
عماد (8/416) و محبى (2/107-116) هم غالباً خلاصه يا تمامى روايت طالوي را
نقل كرده، و تنها نكات اندكى بدان افزودهاند؛ حتى خفاجى كه در نوجوانى
نزد انطاكى پزشكى و علوم ديگر مىآموخته (2/118، 329)، هيچ اشارهاي به
سرگذشت او نكرده است. به گفتة علىخان مدنى (ص 420-421) رقباي انطاكى كه
از برتري علمى وي بر ديگران رنج مىبردند، او را به الحاد متهم ساختند و
انطاكى از بيم جان به مكه گريخت و به خدمت حسن بن ابى نمى، شريف مكه
درآمد و اندكى بعد در آنجا درگذشت (خفاجى، 2/118؛ عصامى، 359؛ قس: شوكانى،
1/246؛ نيز نك: لكلر، ؛ II/304 ميهلى، 214 ؛ ووستنفلد، 158 ؛ II/478 ؛ GAL, 2
.(EIمحبى دربارة تشيع و عقايد وي سخن گفته، و آورده است كه وي كمتر از يك
سال پس از ورود به مكه بر اثر بيماري درگذشت (2/117- 118، 120-121؛ نيز
دربارة تشيع او، نك: آقابزرگ، 3/126؛ امين، 6/375). محبى افزوده كه برخى
برآنند كه انطاكى مسموم شده است (2/127).
آثار: در منابع، آثار متعددي به انطاكى نسبت داده شده كه بسياري از آنها
موجود است و شماري نيز به چاپ رسيدهاند (براي آگاهى از نام اين آثار، نك:
طالوي، 2/43- 45؛ محبى، 2/122-123؛ حاجى خليفه، 1/79، 250، 2/1313، 1360، 1939؛
بغدادي، ايضاح، 1/121، 373، 461، هديه، 1/362؛ نيز ، GAL همانجا؛ 491-492
.(GAL,S,II/219, برخى از مهمترين آثار او اينهاست:
1. تذكرة اولى الالباب و الجامع للعجب العجاب، كه مشهورترين و مهمترين اثر
انطاكى است. اين كتاب مجموعهاي موجز در طب (كناش) و مشتمل بر يك مقدمه،
4 باب و يك خاتمه است، بدين شرح: مقدمه شامل طبقهبندي علوم و جايگاه
پزشكى در آن؛ باب اول در كليات علم پزشكى و مقدمات آن؛ باب دوم در
قوانين كلى داروهاي مفرد و مركب؛ باب سوم فرهنگ داروهاي مفرد و مركب به
ترتيب حروف معجم؛ باب چهارم دربارة شناخت بيماريها و روش درمان هر يك بر
حسب حروف ابجد؛ و خاتمة كتاب شامل نكتهها و غرائب و لطايف و عجايب (نك: ص
8 -9).
از بيان انطاكى برمىآيد كه وي نگارش اين كتاب را به پايان رسانده بوده،
اما يك قرن پس از او حاجى خليفه تصريح كرده كه پس از مرگ انطاكى، نسخة
كاملى از اين اثر به دست نيامده؛ و در حقيقت نيز نسخ موجود اين كتاب،
همانطور كه حاجى خليفه توصيف كرده (1/387)، تنها بابهاي اول تا سوم و بخش
نخست باب چهارم را در بر دارند. اگر چه نمىتوان تذكرة انطاكى را خالى از
اطلاعات جديد دانست، اما مطالب خرافى بسياري در آن وجود دارد كه نشانگر
افول پزشكى دورة اسلامى است. تذكرة انطاكى بارها در مصر به چاپ رسيده، و
آخرين چاپ غير محققانة آن نيز در 1991م به كوشش على شيري در مصر انتشار
يافته است.
يكى از شاگردان انطاكى ذيلى بر تذكره نوشته كه غالباً همراه با آن به
چاپ رسيده است. همچنين كتاب ديگري از انطاكى موسوم به النزهة المبهجة فى
تشحيذ الاذهان و تعديل الامزجة در حاشية تذكره و ذيل آن آمده است (سركيس،
491).
2. الكحل النفيس لجلاء اعين الرئيس، كه شرحى است بر قصيدة مشهور ابن سينا
موسوم به قصيدة عينيه (حاجى خليفه، 2/1342؛ نيز نك: محبى، 2/117- 118، دربارة
اين شرح).
3. تزيين الاسواق بتفصيل اشواق العشاق. اين اثر تلخيص تفصيل العشاق بقاعى
است و چند بار در مصر و بيروت (با عنوان تزيين الاسواق فى اخبار العشاق )
چاپ شده است.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ ابن عماد، عبدالحى، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛
امين محسن، اعيان الشيعة، به كوشش حسن امين، بيروت، 1403ق/1983م؛
انطاكى، داوود، تذكرة اولى الالباب و الجامع للعجب العجاب، به كوشش على
شيري، 1411ق/1991م؛ بغدادي، ايضاح؛ همو، هديه؛ حاجى خليفه، كشف؛ خفاجى،
احمد، ريحانة الالباء، به كوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1386ق/1967م؛
سركيس، يوسف اليان، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قاهره، 1346ق/1928م؛
شوكانى، محمد، البدر الطالع، قاهره، 1348ق؛ طالوي، درويش محمد، سانحات دمى
القصر، به كوشش محمد مرسى خولى، بيروت، عالم الكتب؛ عصامى، عبدالملك، سمط
النجوم العوالى، قاهره، المطبعة السلفيه؛ علىخان مدنى، سلافة العصر، قاهره،
1346ق؛ عيسى بك، احمد، معجم الاطباء، قاهره، 1361ق/1942م؛ محبى دمشقى،
محمد امين، خلاصة الاثر، دمشق، 1983م؛ نيز:
2 ; GAL; GAL,S; Leclerc, L., Histoire de la m E decine arabe, Paris, 1876;
Mieli, A., La Science arabe, Leiden, 1966; W O stenfeld, F., Geschichte der
arabischen Aerzte und Naturforscher, Hildesheim, 1978.
يونس كرامتى