كيفيت جمع دوم (جمع در زمان ابوبكر) به دست زيد بن ثابت - درسنامه علوم قرآنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسنامه علوم قرآنی - نسخه متنی

حسین جوان آراسته

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كيفيت جمع دوم (جمع در زمان ابوبكر) به دست زيد بن ثابت

به دستور مقام خلافت، جماعتى از قراى صحابه، با تصدى مستقيم زيدبن ثابت صحابى، سوره ها و آيات قرآن را از الواح و سعف ها و كتف ها، كه در خانه پيامبر اكرم(ص) به خط ك-تاب وحى يا پيش قراى صحابه بود، جمع آورى كرده در يك مصحف قرار دادند و نسخه هايى ازآن را به اطراف و اكناف فرستادند (16) .

به نقل يعقوبى كميته اى مركب از 25 نفر از انصار تحت نظارت ابوبكر تشكيل شد تا زيد را در اين امر يارى نمايند. به آنها گفته شد قرآن را بنويسيد و بر سعيدبن عاص كه مردى فصيح است عرضه كنيد (17) . هشام بن عروه از پدرش نقل كرده كه ابوبكر به عمر و زيد دستور داد تا در مسجد بنشينند و تنها آياتى را ثبت نمايند كه مدعى آن، دو شاهد بر آن اقامه نمايد (18) .

يكى از ايرادهايى كه به جمع قرآن در زمان ابوبكر شده در همين مورد است كه روايت فوق و رواياتى نظير آن نشان مى دهند آنها آيات قرآن را - كه بايد به دليل قطعى و متواتر ثابت گردند - با اين شيوه ابتدايى و ساده، جمع مى نمودند
و تنها براى ثبت آيه يا حتى سوره اى اگر كسى دو شاهد مى آورد، مقبول مى افتاد; در حالى كه نص قرآنى بايد به تواتر ثابت گردد، نه با دو شاهد عادل. ايرادكنندگان گفته اند اساسا چنين شيوه اى در جمع آورى قرآن كريم مستلزم وقوع تحريف در كتاب خدا خواهد بود; زيرا تضمين هاى لازم در آن به كار نرفته و دقت لازم در آن صورت نگرفته، در نتيجه چنين جمع آورى هايى معمولا اطمينان آور نيستند (19) .

ليكن همه مى دانيم كه حافظان قرآن كريم بسيار بودند و خود زيد از جمله حافظان قرآن بوده است و جمع آورى قرآن - به تعبير علامه بلاغى - تحت نظارت هزاران نفر از حافظان قرآن صورت گرفت. بنابراين بايد ديد مراد از دو شاهد در چنين روايتى چيست؟

ابن حجر گفته است: گويا منظور از اقامه دو شاهد آن است كه آن دو شهادت دهند كه مكتوب و نوشته قرآنى در حضور پيامبر نوشته شده بوده و يا آن كه شهادت دهند، نوشته از وجوهى بوده است كه قرآن به آن وجوه نازل گشته است.

ابوشامه مى گويد:

مقصود آنان از آوردن دو شاهد اين بوده كه فقط عين آن چه را در حضور پيامبر نوشته شده بود احراز كنند و آن را بنويسند و به محفوظات اعتماد نكنند و به همين جهت زيد - با آن كه حافظ قرآن بود - در مورد آيه آخر سوره براءت گفت: آن را فقط نزد ابوخزيمه انصارى يافتم. منظور زيد، يافتن اين آيه به صورت نوشته و مكتوب بوده است و گرنه خود زيد و بسيارى از صحابه آن را حفظ بوده اند (20) .

در پايان حديثى كه پيشنهاد جمع آورى قرآن از سوى ابوبكر به زيد شد چنين آمده است: به تفحص از قرآن اقدام نمودم و قرآن را از نوشته هايى كه بر روى شاخه هاى خرما و سنگ هاى ظريف بود و آن چه در سينه مردم جاى داشت، جمع آورى كردم. تا آن كه آيه آخر سوره توبه لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم را تنها نزد ابوخزيمه انصارى يافتم (21) .

ابن شهاب از خارجه، كه فرزند زيد بن ثابت است، به نقل از پدرش، شبيه همين جريان را در مورد آيه اى از سوره احزاب نقل كرده است. براساس اين روايت زيد مى گويد:

وقتى مصحف را استنساخ مى نموديم آيه اى از سوره احزاب را كه خود، قراءت آن را از پيامبر شنيده بودم، نزد احدى جز خزيمه انصارى نيافتم. آيه چنين بود: من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه و چون شهادت خزيمه را پيامبر برابر با دو شهادت قرار داده بود، آيه را به سوره اش ملحق نموديم (22) .

از اين نقل، دو مطلب به خوبى استفاده مى شود: اول آن كه آيه به صورت مكتوب و نوشته فقط نزد خزيمه بوده است; چون زيد خودش مى گويد اين آيه را از پيامبر هنگامى كه قراءت مى فرمود، شنيده بودم و از اين جا روشن مى گردد منظور از شهادت دو عادل، شهادت بر كتابت نزد پيامبر بوده است; و گرنه با توجه به حفظ آيه توسط ديگران، نيازى به آن نبوده است. اين امر برخلاف تصور معترضان، نهايت دقت گروه جمع كننده را مى رساند.

دوم آن كه، منظور از دو شاهد عادل، دو شاهد غير از فرد مدعى نبوده، بلكه يك نفر خود مدعى آيه يا سوره بوده كه شهادت مى داده و نفر دوم نيز ادعاى او را تصديق مى نموده است و به همين جهت در جريان ادعاى خزيمه چون پيامبر، شهادت او را برابر با دو شاهد قرار داده بود، قول او پذيرفته شد.

يادآورى:

در نسخه هاى خطى و چاپى صحيح بخارى در روايتى كه نقل گرديد ابوخزيمه ذكر شده است; ولى صحيح آن خزيمة بن ثابت انصارى، صحابى جليل القدر است; زيرا شخصى كه پيامبر، شهادت او را برابر با دو شهادت قرار داد، جز خزيمة بن ثابت نبود (23) .

بدين ترتيب آن چه از اسناد تاريخى و اقوال عده اى از دانشمندان علوم قرآنى به دست مى آيد، اثبات جمع دوم در زمان خليفه اول، توسط زيد بن ثابت است.

ادله معتقدان به جمع آورى قرآن قبل از رحلت

پيش تر ثابت شد كه جمع آورى قرآن به صورت مصحف پس از رحلت صورت گرفته است. اكنون نگاهى مى اندازيم به دلايل مخالفان اين عقيده. اين گروه نيز به مجموعه اى از شواهد عقلى و نقلى استناد نموده اند. نگارنده در يك بررسى نسبتا دقيق و با تتبع در منابع مختلف، فهرستى از دلايل مخالفان جمع آورى قرآن به صورت مصحف پس از رحلت را گردآورده است كه به اختصار ذكر مى شود:

1. تعارض روايات جمع آورى قرآن پس از رحلت - كه عموما از طريق اهل سنت نقل گرديده اند - با يكديگر. آية الله خوئى(ره) در البيان پس از نقل 22 روايت، كه اهم روايات جمع آورى قرآن است، در بيانى مفصل به نقد اين روايات پرداخته اند و با روشن ساختن موارد اختلافى كه ميان اين روايات وجود دارد، همه آنها از آن جهت كه باهم متعارضند، از درجه اعتبار ساقط نموده اند (24) .

پاسخ: اين كه در ميان اين روايات، آشفتگى هايى وجود دارد، قابل انكار نيست. علامه محمد جواد بلاغى با اين كه خود به برخى از اين آشفتگى ها در روايات اشاره مى نمايد، (25) در عين حال از طرفداران سرسخت جمع آورى قرآن پس از رحلت است.

علامه طباطبائى نيز پس از ذكر گروهى از همين روايات جمع، در يك جمع بندى چنين اظهار نظر مى كند:

آن چه از حريت در عقيده و آزاد انديشى در مورد اين روايات به دست مى آيد، اين است كه، روايات گرچه خبرهاى واحد و غيرمتواترند; اما اين اخبار همراه با قراين قطعى مى باشند (26) .واقعيت آن است كه مى توان اضطراب و آشفتگى موجود ميان بسيارى از اين روايات را به راحتى حل نموده ميان آنها جمع كرد (27) .

در اين جا به نظرى جالب از مرحوم دكتر راميار توجه مى كنيم:

اين آشفتگى اصولا در كار حديث هست، پس كاربرد حديث چيست؟ كدام مساله فقهى يا كلامى است كه در بحث و كنكاش نباشد؟ اگر هر نكته اى را درست سر جاى خود بنهيم و نظم و ترتيبى بدين تكه هاى جدا از هم بدهيم، بنيانى رفيع و مفيد خواهيم داشت. در مجموع اين احاديث، آن چه ناسره و تك و ناهمخوان است، بايد كنار گذارد و از ميان انبوه اين اخبار، واقعيت ها را باز جست (28) .

2. تعارض روايات جمع آورى قرآن پس از رحلت با رواياتى كه دلالت بر جمع آورى قبل از رحلت مى نمايند. شعبى گفته است: شش تن از انصار قرآن را در عهد رسول خدا(ص) جمع نمودند كه عبارتند از: ابى بن كعب، زيد بن ثابت، معاذ بن جبل، ابوالدرداء، سعد بن عبيد و ابو زيد (29) .

انس بن مالك در پاسخ به قتاده كه از جامعان قرآن در زمان پيامبر(ص) سؤال نموده است، مى گويد: آنان چهار تن و همگى از انصار بودند. ابى بن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابو زيد.

پاسخ: رواياتى از اين دست، تنها دلالت بر نگارش آيات و سوره ها دارند; اما اين كه آنان تدوين مصحف هم نموده و سوره هاى قرآن را به ترتيب كنونى تنظيم كرده باشند، از اين روايات برنمى آيد.

3. معروف ترين وصيت پيامبر در احاديث متواتر ثقلين كه فرمود: اني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي دليل بر جمع آورى قرآن در همان زمان است وگرنه به اوراق پراكنده صحف مى گويند، نه كتاب (30) .

برخى در موارد ديگر نيز از تعبير كتاب چنين برداشتى نموده اند. وقتى پيامبر در هنگام رحلت فرمود: قلم و دواتى بياوريد كه چيزى بنويسم تا پس از من گمراه نشويد، عمر در آن جا گفت: حسبنا كتاب الله. ناگزير كتاب خدا در آن موقع مجموع و محفوظ و معلوم بوده است (31) .

پاسخ: گرچه كتاب به يك مجموعه منظم اطلاق مى شود، اما قطعا چنين چيزى در مواردى كه از قرآن، تعبير به كتاب گشته است صادق نيست; زيرا موارد بسيار از آيات مكى وجود دارد كه در آنها از قرآن تعبير به كتاب شده; در حالى كه سوره ها و آيه هاى فراوانى پس از آن نازل شده اند و طبعا كتاب به معناى مجموعه كامل نمى توانسته است مفهومى داشته باشد; به عنوان مثال بنگريد به آيه اول ازسوره هاى حجر و نمل .

4. به حكم عقل، قرآن بايد قبل از رحلت، جمع آورى شده باشد، پس چگونه مى توان باور داشت كه پيامبر با آن همت سترگ در آموزش و نگارش قرآن، در گردآورى آن بى تفاوت بماند! و قرآنى را كه اصلى ترين منبع دين است بدون تنظيم رها نمايد! (32)

پاسخ: پيامبر(ص) نهايت اهتمام و عنايت را به تدوين و نگارش قرآن داشته است. اصل كتابت قرآن از مسلمات است. تنظيم آيات در هر سوره نيز با نظارت آن حضرت انجام گرفته است. اما سومين مرحله (تنظيم سوره هاى قرآن) كه در مقايسه با اصل كتابت و تنظيم آيات از اهميت بسيار ناچيزى برخوردار بوده است، به دلايلى - كه پيش از اين گذشت - پس از رحلت صورت گرفته و هيچ منافاتى با عظمت و اهميت قرآن نداشته است.

5. احاديثى وجود دارد كه نشان مى دهد صحابه، قرآن را بر پيامبر عرضه نموده و قراءت كرده اند.

6. رواياتى در دست است كه حكايت از اهتمام صحابه به ختم قرآن در زمان رسول خدا مى كند.

7. براساس مدارك تاريخى، قبل از رحلت پيامبر(ص) مصاحفى به صورت كامل يا ناقص وجود داشته است. به عنوان مثال از پيامبر نقل گرديده است:

من قرا القرآن في المصحف، كان له الفا حسنة ومن قراه في غيرالمصحف -فاظنه قال - كالف حسنة; (33)

هر كه قرآن را از روى مصحف، بخواند، دو هزار حسنه و هركس از حفظ بخواند - به گمانم فرمود - هزار حسنه دارد.

و يا اين كه از عايشه نقل شده است: النظر في المصحف عبادة.

پاسخ: عرضه نمودن قرآن بر پيامبر و يا ختم قرآن هيچ يك، دليل بر جمع قرآن به صورت مصحف نيستند; اما تعبير به مصحف در برخى از روايات كه تشويق به خواندن از روى آن شده است، نيز مصحف به معناى مصطلح را ثابت نمى كند. در اين روايات تاكيد بر خواندن قرآن از روى نوشته است
در مقابل خواندن از حفظ. در روايات ثواب قراءت قرآن از روى مصحف، به همگان توصيه شده است كه قرآن را از روى مصحف بخوانند; در حالى كه اگر فرض كنيم قبل از رحلت تعدادى اندك از صحابه براى خود مصحفى داشته اند، بدون شك قريب به اتفاق مردم از داشتن آن محروم بوده اند.

بنابراين مراد از مصحف به احتمال قوى نوشته هاى قرآنى بوده است، نه يك مجموعه مدون. به يك احتمال ديگر مى توان وجود مجموعه هايى از قرآن را كه از تعدادى سوره ها تشكيل شده بوده نيز از آن جهت كه سوره هايى در آنها گردآورى شده مصحف ناميد.

8. نامگذارى سوره حمد به فاتحة الكتاب در زمان پيامبر. اين سوره در همان زمان، به همين نام شناخته مى شده است و چون اولين سوره نازل شده هم نبوده است، بدون شك اين نام از آن جهت برايش انتخاب گرديده كه قرآن كتابى بوده است كه فاتحه و آغازى داشته كه آن سوره مباركه حمد است (34) .

پاسخ: گرچه سوره حمد، اولين سوره در نزول نبود، اما همان گونه كه در بخش دوم در فصل مربوط به نزول اولين سوره گفتيم، محققان عقيده دارند كه اولين سوره اى كه به طور كامل نازل شده است، حمد بوده و بدين جهت آن را فاتحة الكتاب ناميده اند.

9. در رواياتى از پيامبر چنين نقل گرديده است:

اعطيت مكان التوراة، السبع الطول واعطيت مكان الزبور، المئين واعطيت مكان الانجيل، المثاني وفضلت بالمفصل. اين دسته بندى از سوره هاى قرآن كه در زمان پيامبر وجود داشته، دقيقا با نظم كنونى سوره ها، مطابقت دارد. بنابراين تنظيم سوره ها، قبل از رحلت بوده است.

پاسخ: آرى، اين نام ها براى گروه هايى از سوره ها، قبل از رحلت وجود داشته و در احاديث بسيارى به چشم مى خورد (35) . اما از اين روايات، ترتيب كل سوره هاى قرآن در زمان پيامبر(ص) استفاده نمى شود، بلكه فقط از اين روايات يك نحوه دسته بندى سوره هاى بزرگ و كوچك ثابت مى گردد
به گونه اى كه بعضى از سوره ها از بعضى ديگر تفكيك شده بودند; مثلا سوره هاى طواسين يا حواميم يا الر در مجموعه هاى مشخصى قرار داشته اند. بهترين شاهد بر عدم تنظيم كل سوره ها، مصحف على(ع) است كه براساس سبع طول ، مئون و مرتب نشده بود.

10. حاكم در كتاب مستدرك از زيد بن ثابت نقل كرده است: كنا عند رسول الله(ص) نؤلف القرآن من الرقاع (36) .

گفته اند: زيد بن ثابت كه كاتب وحى بوده مساله تاليف و جمع آورى قرآن را به صورت مصحف در حضور پيامبر، اعلام كرده است.

پاسخ: در روايات فراوان از جمله روايت مشهورى كه خود زيد مساله پيشنهاد جمع آورى قرآن را از سوى خليفه اول نقل كرد، عدم جمع قرآن به صورت مصحف بارها مطرح گرديده است. بنابراين منظور از تاليف در اين جا، ثبت آياتى كه به تدريج نازل مى شده اند و الحاق آنها به سوره هاى مربوط به خودشان، بوده است. علامه طباطبائى مى گويد:

شايد مراد از تاليف، الحاق بعضى از سوره ها به سوره هاى مشابه يكديگر، مانند سوره هاى طول يا مئون و باشد و گرنه تاليف به معناى جمع در مصحف منحصرا پس از رحلت صورت گرفته است (37) .

جمع صحف يا مصحف؟

بعضى گمان كرده اند آن چه در زمان خليفه اول در زمينه جمع آورى قرآن رخ داده است، جمع آورى صحف و اوراق پراكنده قرآنى بوده و اين اوراق به صورت مصحف ميان دو جلد قرار نگرفته است. اين تصور از آن جا ناشى شده است كه در برخى از روايات جمع توسط زيدبن ثابت، به جاى مصحف تعبير صحف وجود دارد.

اما وجود چنين تعبيرى نمى تواند اثبات اين امر را بنمايد; زيرا در روايات متعدد ديگر از كار زيد به جمع مصحف تعبير شده است. اين گونه موارد اختلاف در تعبيرات، نشانه اين حقيقت است كه صحف و مصحف به اقتضاى مورد استعمالشان به معناى يكديگر به كار مى رفته اند.

در آغاز همين فصل به رواياتى اشاره كرديم كه همگى از جمع مصحف به دست زيد بن ابت سخن مى گفتند. بيهقى و حارث بن اسد محاسبى، عقيده به جمع مصحف داشتند. ابوبكر باقلانى در كتاب انتصار وقتى از انگيزه اقدام عثمان به جمع آورى قرآن سخن مى گويد، اظهار مى دارد: عثمان آن چه را ابوبكر در جمع آورى قرآن بين دو جلد (مصحف) انجام داده بود، قصد نكرد، بلكه قصد او (38) .

از على(ع) نقل كرده اند كه: اعظم الناس اجرا في المصاحف ابوبكر (39) . در حديثى كه از خارجه فرزند زيد بن ثابت نيز نقل كرديم، مساله استنساخ مصحف مطرح شده است (40) . علامه محمد جواد بلاغى نيز جمع زيد را جمع مصحف دانسته است، نه جمع صحف (41) .

از دلايل نقلى موجود كه بگذريم، دلايل متعدد ديگر نيز حاكى از آن است كه جمع آورى قرآن در زمان خليفه اول به دست زيد بن ثابت، جمع مصحف بوده است كه به آنها اشاره مى كنيم.

1. در پايان همين فصل خواهيم ديد كه پس از رحلت، بعضى از صحابه پيامبر(ص) اقدام به تنظيم مصحف براى خود نمودند. اگر اقدام زيد بن ثابت كه كارى رسمى و از جانب حكومت وقت صورت گرفته است، فقط جمع صحف و اوراق پراكنده باشد، اين اقدام در مقايسه با اقدام ديگران از ارزش كمترى برخوردار خواهد بود; در حالى كه به گفته خود زيد، كار او به قدرى مهم و سنگين بوده است كه انتقال كوهى از جاى خودش در مقايسه با اين كار، آسان جلوه مى كرده است.

2. هدف از اقدام زيد و دستور ابوبكر، حفظ قرآن از ضايع شدن بوده است و اين مهم با تنظيم قرآن، بين الدفتين (بين دو جلد) بهتر تامين مى شد.

3. اقدام عثمان در جمع سوم (توحيد مصاحف) - چنان كه خواهدآمد - در سال 25 هجرت اتفاق افتاده است و لازمه اين كه جمع ابوبكر، جمع صحف باشد، اين است كه پس از رحلت پيامبر، حدودا پانزده سال بگذرد و هيچ يك از خليفه اول و دوم، قرآن را در مصحفى گردآورى نكرده باشند!

مصاحف صحابه

از جمع آورى قرآن به دست على(ع) و زيد بن ثابت (جمع رسمى خليفه اول) سخن گفتيم. در فاصله پس از رحلت تا اوايل دوره خلافت عثمان، گروهى ديگر نيز به جمع آورى قرآن اقدام نمودند. مصحف هر يك از اين افراد با توجه به موقعيت شخصيتى و مكانى آنها در نقاط مختلف از قلمرو پهناور اسلامى آن زمان رواج يافته بود.

ابن اثير نقل مى كند كه تا سال سى هجرى، چهار مصحف در چهار گوشه ممالك اسلامى رواج داشته است: مصحف ابى در دمشق، ابن مسعود در كوفه، ابو موسى در بصره، مقداد در حمص (42) .

شاميان براساس مصحف ابى بن كعب، كوفيان براساس مصحف عبدالله بن مسعود، بصريان براساس مصحف ابو موسى و قرآن را قراءت مى نمودند. درصورتى كه در قراءت قرآن اختلافى پيش مى آمد، اهل هر منطقه به قراءت مصحف معروف خود كه منسوب به يكى از اين اصحاب بود، مراجعه مى كردند. ما در اين بحث تنها به بررسى دو مصحف ابى بن كعب (43) و عبدالله بن مسعود (44) مى پردازيم و خصوصيات اين دو مصحف را بازمى گوييم.

/ 62