اكنون كه با كاروان عاشقان به سوى ديار عشق درحركتيم و باروبنديلهاى خويش را بربستيم دور از نظر نيست كه بنده نيز سعادتى يابم و خداوند قادر متعال مرا نيز به خيل شهيدانش بپيوندد.در آن زمان گر چه باز هم من در ميان شما خواهم بود ولى چه بهتر كه پيام خويش را از هم اكنون براى انسانهاى رشدپذير بيان سازم تا آنان راه ما را ادامه دهند واز سستى وكاهلى بر حذر باشند.سخن اول من با خوانواده ام پدر و مادرم كه در رشد من كوشيدند وبرادران و خواهران من كه با هم بزرگ شده ايم وهمراهان و نيز دوستانم كه روحيه ى استوارشان ستحكام بخش من بود و اساتيد گراميم كه روح مرا ساختند وبر درك وعقل و آگاهى وفهم من پرداختند وتمام خداپرستان با ايمان و حزب اللّهى هاى پــرتوان با مشتهاى محكم وگره كرده خود آرامش را ازضدخدايان گرفتند وبه آنان فرصت ندادند كه عليه اسلام ومسلمين نقشه ى حساب شده اى بريزند وبدين ترتيب مرا در آرامش نهادند.همه وهمه مي دانند كه شهادت من وما مسئله اى نيست كه بتوان بر آن گريست! زيرا در مكتب ما شهادت يك سفر عاشقانه است كه متعاقب آن سعادت ورستگارى است.آيا سعادت ورستگارى دوست وعزيز شما غم انگيز است يا فرح بخش و شادى انگيز؟! پس اگر درست بينديشيد براى ماجشن مى گيريد زيرا كه ما سعادتمندترين انسانها خواهيم بود .من از جوانان رشيد حزب الهى مى خواهم كه جبهه هاى نبرد را پر كنند و شانه از زير بار اين مسوليتها خالى ننمايند ترس علامت ماديون وضد خدايان است .سخن دوم من با كساني است كه پس از چهار سال كه از انقلاب گذشته هنوز در خواب و بي خبرى بسر مي برند هنوز كه هنوز است با فرهنگ اين انقلاب آشنا نشده اند.نمى دانند براي چه انقلاب كرده ايم براى چه جنگ آغاز شد براى چه جنگ آغاز شد براى چه به داخل خاك عراق پا نهاده ايم . چرا بايد پس از چهار سال هنوز ندانند كه در اين كشور چه مي گذ رد! آيا اين يك مرگ طبيعى انسانها در اجتماع نيست ؟!آيا زندگى با اين وضع عار نيست ؟! اينان از ما انتظار دارند كه در مقابل ظالم سر تسليم فرو آوريم ؛ اگر كسى سيلى بر يكي از گوشهايمان زد طرف ديگر را نيز تسليم كنيم ومنطقش بر همه روشن و آشكار است .اينگونه افراد بايد بيدار شوند وبدانند كه پس از چهار سال ديگر وقت نصيحت گذشته و آنانى كه قابل اصلاح بوده اند اصلاح شده اند وكساني كه شهوت پرست وعياش ومقلد كوركورانه ى ديگرانند به رغم جهل و نا آگاهى شان هنوز در خواب خرگوشى به سر مى برند.و از خانواده ى خود مى خواهم كسانى كه بدون حجاب و يا با چادر تورى در مراسم ختم اينجانب شركت مى جويند راه ندهند،من نمى توانم چنين ننگى را بپذيرم كه در ختم من چنين افراد پست كوته فكرىشركت جسته باشند.سخن من با برادران طلّابم اين است كه همچنان بر كارهاى تطبيقى و بيدارگرانه خود ادامه دهند .اما بدانند كه تنها استفاده از قدرت سمعى مردم چندان مفيد نيست . چه بهتر كه از نيرو هاى سمعى وبصرى وقوه ى اشتياق وانتظار مردم استفاده كنيد ودر سنگر هنر سناريو نويسى وهنر سينمايى تبحّر جويند و بداننم كه اينگونه تبليغـات دايره ى وسيعترى را در بر مي گيرد.
لطفا منتظر باشید ...
