شهيد يونس يونسي المشيري - وصیت نامه شهید یونس یونسی المشیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید یونس یونسی المشیری - نسخه متنی

یونس یونسی المشیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد يونس يونسي المشيري

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

و لا تقولوا لمن‌ يقتل‌ في‌ سبيل‌ الله‌ امواتا بل‌ احياء ولکن‌ لاتشعرون‌ (بقره/ 154) به‌ کساني‌ که‌ در راه‌ خدا کشته‌ مي‌شوند مرده‌ نگوييد بلکه‌ زنده‌اند، ولي‌ شما درک‌ نمي‌کنيد. خدايا! از کرده‌ خود پشيمانم‌. خدايا از گناهان‌ بي‌زارم.‌ خدايا! تو مي‌داني‌ چقدر از لحظات‌ گذشته‌ خود رنج‌ مي‌برم. خدايا! تو مي‌داني‌ که‌ چقدر به‌ درگاهت‌ خجل‌ هستم. خدايا! هدايتم‌ کن‌؛ زيرا مي‌دانم‌ که‌ گمراهي‌ چه‌ بلاي خطرناکي ‌است‌. خدايا! مرا از بلاي‌ غرور و خودخواهي‌ نجات‌ ده‌ تا حقايق‌ وجود را ببينم‌ و جمال‌ زيباي‌ تو را مشاهده‌ کنم‌. خدايا! من‌ کوچکم‌، ضعيفم‌، ناچيزم‌، پرکاهي‌‌ام در مقابل‌ تو و فاني‌ هستم‌. به‌ ديده‌، عبرت‌ ده‌ تا چيستي‌ خود را ببينم‌ و عظمت‌ وجلال‌ تو را مشاهده‌ کنم‌ و به‌ راستي‌ بفهمم‌ و به‌ درستي‌ تسبيح‌ کنم‌. خدايا! دوست دارم‌ گمنام‌ و تنها باشم‌ تا در غوغاي ‌کشمکش‌هاي‌ پوچ‌ مدفون‌ نشوم‌. با همه‌ وداع‌ مي‌کنم‌ و مي‌خواهم‌ با خداي‌ خود تنها باشم‌. خدايا! چه‌ زيباست‌ مرگ‌ درراه‌ تو و شمع‌گونه‌ سوختن‌، آن‌ سان‌ که‌ بتوان‌ روشني‌بخش‌ جامعه‌ بود. خدايا! مي‌دانم‌ تو کيستي‌، نه‌ آن قدر که‌ علي‌- عليه‌السلام- مي‌دانست‌. خدايا! تو را با ديده‌ دل‌ ديده‌ام‌، نه‌ آنقدر که‌ محمد - صلي‌الله‌عليه‌وآله - ديد. معبودم‌! من‌ به‌ تو و کتابت‌ و هر آن چه‌ که ‌از توست‌ يقين‌ دارم‌، نه‌ آن‌ سان‌ که‌ رهبر عزيز، خميني‌ دارد. خدايا! لحظاتي‌ در زندگي‌ام‌ بود که‌ در التهاب‌ لقاي‌ تو مي‌سوختم‌ و اينک‌ اي‌ مرادم‌! اي‌ اميدم! اي‌ محبوبم! مرا به‌ آنچه‌ که‌ از تو نيست‌ بي‌زار گردان‌. ياريم‌ ده‌ اي‌ هستي‌بخش! سلام‌ بر محمد - صلي‌الله‌عليه‌وآله - پيام‌ آور آزادي‌. سلام‌ بر او که‌ رحمه‌ للعالمين‌ است‌ و سلام‌ بر او که‌ شفيع‌ ذنوب‌ امت‌ است‌. سلام‌ بر علي‌ - عليه‌السلام- که‌ شاخص‌ ايمان‌ است‌ و سلام‌ بر وي‌ که‌ عين‌ عدالت‌ است‌ و سلام‌ بر امام‌ حسين‌ - عليه‌السلام- که‌ اسوه‌ مبارزه‌ و شهادت‌ است‌ و سلام‌ بر وي‌ که‌ فرياد خروشان‌ خدا در تمامي‌ عصر ماست‌ و سلام‌ بر وي‌ که‌ اسمش‌ و يادش، ‌خوني‌ به‌ سرعت‌ برق، به‌ حرارت‌ خورشيد تابستان‌ در رگ‌ رزمندگان‌ کربلاي‌ ايران‌ است‌ و سلام‌ بر صاحب‌ الزمان‌ -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- که‌ حبل‌ المتصل‌ بين‌ ارض‌ و سماء است‌. برادر و خواهر عزيز! آيا هيچ‌ به بودن‌ خويش‌ انديشيدي‌؟ آيا هيچ‌ به شدن‌ خويش‌ تأمل‌ کرده‌اي؟ آيا هيچ‌ گاه‌ به‌ اين‌فکر کرده‌اي‌ که‌ از کجا آمده‌اي‌، در کجا و چه‌ بايد بکني؟ اصلاً به‌ اين‌ فکر افتاده‌اي‌ که‌ براي‌ چه‌ خلق‌ شده‌اي‌؟ بدان‌ که ‌عظمت‌ انسان‌، در رسيدن‌ به‌ پاسخ‌ حقيقي‌ اين‌ پرسش‌هاست‌. زيستن‌، تنها خوردن‌ و خوردن‌ براي‌ زنده‌ ماندن‌ نيست‌. انسان‌ براي‌ هدف‌ والا خلق‌ شده‌ است‌. جانشين‌ خدا در زمين‌ بودن‌ کار ساده‌اي‌ نيست؛‌ اما اگر انساني‌ توانست‌ اوصاف‌ و خصائص‌ يک‌ خليفه‌ الله‌ را در وجود خويش‌ متجلي‌ نمايد، [ انسان واقعي اوست] آري؛‌ ايمان‌ به‌ خدا و اعتقاد به‌ اين‌ حقيقت‌ روشن، ‌نجات‌بخش‌ انسان‌ از پوچي‌ و تباهي‌ است‌ و انساني‌ که‌ وجودش‌ سراسر عشق‌ به‌ خدا شد، همه‌ چيز برايش‌ حل‌ است. ‌بياييم‌ اين‌ گونه‌ شويم‌ که‌ در غير اين‌ صورت،‌ وظيفه‌ بندگي‌ را انجام‌ نداده‌ايم‌. برادرانم‌ و خواهرانم‌! روحانيت‌ را به‌ گونه‌اي‌ بنگريد که‌ هاديان‌ شما باشند. اين‌ گونه‌ نباشد که‌ از کنار حرف‌ها وسخن‌هاي‌شان‌ به‌ سادگي‌ و بي‌تفاوت‌ بگذريد. هميشه‌ اين‌ مد نظرتان‌ باشد آنچه‌ که‌ اسلام‌ را از آغاز تا کنون‌ حفظ‌ کرده‌ است‌ وجود فقهايي‌ بوده‌ است‌ که‌ زندگي‌شان‌ را براي‌ خدا فدا کرده‌اند. امروز امام‌ به‌ عنوان‌ ولي‌فقيه‌، روشنگر راه‌ ماست ‌و ما اگر بخواهيم‌ وظيفه‌ خود را به‌ نحو احسن‌ به‌ انجام‌ برسانيم‌ بايد عمل‌مان‌ مؤيد رهبريت‌ و مرجعيت‌ امام‌ باشد. الهي ‌رضا برضائک‌ و تسلمياً لامرک‌ يا الله.‌ من‌ شرمم‌ مي‌شود، رهبرم‌ و مولايم‌ امام‌ حسين‌ - عليه‌السلام- به‌ آن‌ مظلوميت‌ و مصيبت‌ها جان‌ دهد و من‌ در زير هواي‌ خنک‌ و لذت‌ دنيا و در بستر جان‌ دهم‌. خدايا! سري‌ را که‌ قرار نباشد در راه‌ دوست‌ فدا شود، همان‌ به‌ که‌ به‌ وجود نيايد و بالاخره‌ جسمي‌ را که‌ قرار نباشد در راه‌ دوست‌ پاره‌پاره‌ شود همان‌ به‌ که‌ پرورده‌ نشود. اما شما اي‌ مردم‌ قهرمان‌! اي‌ ملت‌ رسول‌ الله‌! اي‌ شيعيان‌ علي‌! - عليه‌السلام- اي‌ رهروان‌ امام‌ حسين ‌ - عليه‌السلام- اي‌ عاشقان ‌صاحب‌ الزمان‌! چشم‌ بصيرت‌ را بگشا. قلبت‌ را صيقل‌ ده‌. به‌ اطراف‌ نظر کن‌. به‌ جهان‌ بينديش.‌ چه‌ مي‌بيني‌؟ غوغايي‌عظيم‌. دريايي‌ خروشان‌. موجي‌ توفنده‌ و دره‌اي‌ عميق‌. برادر، دنيا همين‌ است‌. خواهرم‌ و برادرم‌ آنهايي‌ که‌ در بهترين‌ کاخ‌ها بودند، بهترين‌ خوراکها را خوردند، با بهترين‌ و به‌ اصطلاح‌ خودشان‌ زيباترين‌ زنان‌ دنيا همبستر شدند، چقدر بيشتر از من‌ و شما عمر کردند؟ هيکل‌شان‌ چقدر از کوه‌ها بلندتر شده‌. برادر و خواهر به‌ دنيا و مظاهرش‌ خيره‌ نشو. تورا نفريبد. هواي نفست‌ بر تو غلبه‌ نکند و خودت‌ را به‌ چيزي‌ جز بهشت‌ نفروش‌. تو بزرگتر از آني‌ که‌ فکر مي‌کني‌. به‌ قيامت‌نظر کن‌. به‌ شب‌ اول‌ قبرت‌ نظر کن‌. به‌ عمران‌ دنيا و خاطرات‌ مشغول‌ نشو و به‌ ياد قبر تنگ‌ و تاريکت‌ باش‌. برادرم‌ وخواهرم!‌ تو انقلاب‌ کرده‌اي‌. تو جهان‌ را به‌ غوغا انداخته‌اي‌. تو به‌ خدا متصل‌ شده‌اي‌. تو به‌ ائمه‌ - عليه‌السلام- متوسل‌شده‌اي‌. خود را نباز. مغرور نشو و عقب‌ نشيني‌ نکن‌. برادر! محکم‌ باش.‌ جهاني‌ بر عليه‌ تو به‌ پا خواسته‌ است‌ تويي که ‌رسالت‌ حسين‌ بر دوش‌ و پرچم‌ اسلام‌ به‌ دست‌، بايد راهي‌ را که‌ شروع‌ کرده‌اي‌ به‌ پايان‌ برساني‌. خون‌ پاک‌ و مطهرشهدا تو را نظاره‌ مي‌کند. يک‌ لحظه‌ سستي،‌ برابر با نابودي‌ تو و اسلام‌ است‌. برادر و خواهرم‌! وقتي‌ که‌ رزمندگان‌ اسلام،‌ متجاوز را به‌ دست‌ خودشان‌ تنبيه‌ مي‌کنند، جهان‌ شرق و غرب‌ دم‌ از صلح‌ مي‌زنند. تمام‌ مسلمان‌هاي‌ جهان ‌مي‌دانند که‌ حکومت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ما با کسي‌ جنگ‌ ندارد و سياست‌ ما هم‌ بر اين‌ مبناست‌ که‌ اين‌ امر از طرف‌ رهبرانقلاب‌، رئيس‌ جمهور و رياست‌ مجلس‌ و نخست‌ وزير، بارها اعلام‌ شده‌ است‌ که‌ ما با تمام‌ دنيا و مخصوصاً باهمسايگان‌ خودمان‌ يک‌ روش‌ مسالمت‌آميزي‌ خواهيم‌ داشت‌ و اگر آنها به‌ ما تعرض‌ نکنند، ما به‌ هيچ‌ کس‌ تعرض‌نخواهيم‌ کرد، ولي‌ فعلاً جنگي‌ که‌ با آن‌ درگير هستيم‌ جنگ‌ تحميلي‌ هست‌ که‌ از سوي‌ استکبار جهاني‌ به‌ وسيله‌ حکومت‌ بعثي‌ صهيونيستي‌ عراق، واقعاً به‌ ما تحميل‌ شده‌ و همان‌ فلسفه‌اي‌ که‌ ما در اسلام‌ داريم‌؛ يعني‌ در مقابل‌ زور بايد مقاومت‌ کرد و در مقابل‌ منطق‌ و عقل‌ هم‌ بايد با منطق‌ و عقل‌ رفتار نمود. لذا حکومت‌ ما و ملت‌ ما هم‌ در مقابل‌ زور پابرجاي‌ مانده‌اند و اين‌ هم‌ دليل‌ منطقي‌ و عقلي‌ دارد. ما موظف‌ هستيم‌ که‌ در مقابل‌ مهاجم‌ و متجاوز ايستادگي‌ بکنيم‌ و از حيثيت‌ و شرف‌ اسلامي‌ و انساني‌ خودمان‌ دفاع‌ بکنيم‌. بعضي‌ از مسائل‌ که‌ امروز مطرح‌ هست‌، اينها قبلاً نبود. مثلا الان‌ در رسانه‌هاي‌ گروهي‌ دنيا اعلام‌ کردند که‌ صلح‌ طلب‌ هستند. صلح‌ در زماني‌ است‌ که‌ طرفين‌ در حال‌جنگ‌ باشند، ولي‌ ما در حالت‌ جنگ‌ نيستيم‌؛ بلکه‌ ما در حالت‌ دفاع‌ هستيم‌. کسي‌ که‌ از خودش‌ دفاع‌ مي‌کند، فرياد کردن‌ به‌ اين که‌ مي‌خواهيم‌ با تو صلح‌ بکنيم‌، يک‌ فرياد غلطي‌ است‌. ما جنگ‌ نداريم‌ شما دست‌ از جنگ‌ برداريد. اساساً قضيه‌ درست‌ شده‌ است‌ و هيچ‌ احتياجي‌ به‌ صلح‌ ندارد؛ بلکه‌ وقتي‌ معلوم‌ بشود که‌ متجاوز کي‌ هست‌ و متجاوز نيز محکوم‌ بشود، ديگر احتياج‌ به‌ صلح‌ نيست‌ و صلح‌ به‌ خودي‌ خود به‌ وجود آمده‌ است‌. منتهي‌ در همان‌ حال،‌ در ميادين‌ نبرد حق‌ عليه‌ باطل‌، خلاف‌ اصول‌ انساني‌ بين‌ المللي‌، بمب‌ شيميايي‌ بر روي‌ مدافعين‌ اسلام‌ مي‌ريزند و در همان‌ حال‌ و در همان‌ موقع‌، فرياد صلح‌خواهي‌ سر مي‌دهند. واقعاً مسخره‌ به‌ نظر مي‌رسد در اين جا از سوي‌ استکبار جهاني‌ و عروسک‌ کوکي‌ او: صدام‌، جنگ‌ شروع‌ شده‌ است‌ و از جانب‌ ما فقط‌ دفاع‌ صورت‌ مي‌گيرد. بنابراين‌ نظر درپيرامون‌ جنگ‌ همان‌ نظر مردم‌ کوچه‌ و بازار مطرح‌ است‌ که‌ فرياد مي‌زنند جنگ‌ جنگ‌ تا پيروزي.‌ البته‌ مراد اينها از جنگ‌همان‌ دفاع‌ است‌ و دفاع‌ نيز به‌ قدرت‌ جنگ‌ احتياج‌ دارد و لذا تا برکناري‌ حکومت‌ بعثي‌ عفلقي‌ و برکناري‌ کل‌ فتنه‌ درعالم‌ و محکوميت‌ صدام‌ و اخذ غرامت‌ جنگي‌ از آنها و دفاع‌ از حقوق مسلمين‌ جنگ‌ ادامه‌ دارد. و اما تو اي‌ پدر و مادر مهربانم‌! چيزي‌ را که‌ از آن‌ وحشت‌ داشتيد به‌ شما روي‌ آورده‌ است‌، «انا لله‌ و انا اليه‌ راجعون‌». مادر من‌ مدتها بود که‌ اين‌ عروس‌ را خواستگاري‌ کرده‌ بودم‌ آن چه‌ را که‌ به‌ شوخي‌ مي‌گفتي‌ که‌ شايد کسي‌ را براي‌ خودنامزد کرده‌ باشي‌ حقيقت‌ داشت‌. من‌ به‌ واسطه‌ خداوند متعال‌، به‌ وسيله‌ خطبه‌ خواندن‌ او شهادت‌ راعقد کرده‌ بودم‌. مادر جان!‌ اين‌ ازدواج‌ حجله‌گاهش‌ حد و مرزي‌ ندارد. عروس‌ زيباي‌ آن‌ هر دلي‌ را مي‌ربايد و شب‌ زفافش‌ انتها ندارد. اين‌ شب‌ هرگز به‌ صبح‌ که‌ لذت‌ آن‌ را زايل‌ کند تبديل‌ نمي‌شود. اما چه‌ کنم‌ که‌ اين‌ ازدواج‌ به‌ جاي‌ آن‌ که‌ باعث‌ کثرت ‌افراد خانواده‌ شود، شما را بي‌ فرزند مي‌سازد. مادر به‌ خودت‌ نظر کن‌ چه‌ چيزي‌ کمتر از سيلي‌ امام‌ حسين‌ و زينب‌ علي‌- عليهما‌السلام- داري‌، پس‌ خود را مثل‌ او وانمود کن‌. اگر جسدم‌ را جلويت‌ گذاشتند، همان‌گونه‌ که‌ در طول‌ زندگي‌ از روي‌ محبت‌ مرا بوسيدي‌، اگر سر داشتم‌، صورتم‌ را ببوس‌ و اگر نداشتم‌ خدا را شکر کن‌ و آن‌ را به‌ قيامت‌ موکول‌ ساز. مادرجان! من‌ امانت‌ خداوند در دست‌ شما بودم‌ و از شما متشکرم‌ که‌ امانت‌ را آن‌ گونه‌ که‌ خدايش‌ خواست‌ تحويل ‌صاحبش‌ داديد. پدر عزيزم! سلام‌ گرم‌ و خالصانه‌ام‌ را به‌ شما مي‌فرستم‌. پدرجان!‌ مرا حلال‌ کن‌ از اين‌ که‌ در پيري‌ عصاي‌ دستت‌ نبودم‌ و نشدم‌ و نتوانسته‌ام‌ بشوم‌، ولي‌ اين‌ را بدان‌ که‌ در راهي‌ قدم‌ گذاشته‌ام‌ که‌ مولاي‌مان‌ علي‌ - عليه‌السلام- قدم‌ گذاشت‌. پدر جانم! دلتان‌ را به‌ خدا بسپاريد. وقتي‌ به‌ ديدن‌ شما مي‌آيند اظهار ضعف‌ نکنيد و نگوييد کمرمان‌ شکست‌. اعتراف‌ مي‌کنم من‌ جز يک‌ سربار و مزاحم‌ که‌ هرگز فرزند خوبي‌ براي‌ شما نبودم‌. همچنين‌ سلام ‌گرم‌ و دلپذير براي‌ مادرم‌ که‌ در تمام‌ اوقات‌ زندگي‌ با ناملايمات‌ کنار آمد. مادرجان‌! خيلي‌ خوشحال‌ مي‌شوم‌ که‌ احساس ‌مادرانه‌ات‌ بر تو غلبه‌ نکند. اول‌ هدفم‌ را ببين‌ و بعد گريه‌ کن‌. مادرجان‌! مگر شما آرزويي‌ بهتر از اين‌ برايم‌ داشته‌ايد. بهتراز بهشت‌ بوده‌؟ نه‌، فکر نمي‌کنم‌ در دنيا و آسمان‌ها جايي‌ بهتر از بهشت‌ وجود داشته‌ باشد. پس‌ چرا گريه‌ کني؟‌ چون‌ روزشهادت‌ من‌، روز دامادي‌ من‌ است‌. مادرجان‌! دوستاني‌ مثل‌ نظرعلي‌ بهرامي‌ و حسن‌ کرمي‌ و عبدالعلي‌ رفيعي‌ و سردار رشيد اسلام‌، رضا شاکري‌ و محمدرضا خانلري‌ و طلبه‌ شهيد، رحمت‌ الله‌ اسدي‌ را از دست‌ دادم‌. مادرم!‌ به‌ خدا قسم ‌وقتي‌ به‌ ياد رضا شاکري‌ مي‌افتم‌ شرمم‌ مي‌آيد به‌ خود بگويم‌ شهيد. پدرجان‌ و مادرجان‌! شبها ستارگان‌ را بشماريد تا يقين‌ کنيد که‌ هر روز اين‌ ظالمان‌، ستاره‌ عمر مسلماني‌ را خاموش‌ مي‌کنند. مادر عزيزم‌ و پدر محترم‌ بخند، اما نه‌ با قلبت‌ بلکه ‌با صورت‌ ظاهرت‌ و گريه‌ کن‌، اما نه‌ با صورت‌ ظاهرت‌ بلکه‌ با قلبت‌. نگوييد که‌ عصاکشمان‌ بود و به‌ دوستانم‌ بگوييد يونسي‌ که‌ مونسم‌ بود نمرده‌ است‌، بلکه‌ تا ديروز مرده‌ بود و امروز متولد فرزند شد. از شما برادران‌ عزيزم‌ و نور چشمم‌، يعقوب‌ و يحيي‌ و زکريا و عبدالله‌ مي‌خواهم‌ که‌ تقوي‌ را نصب‌العين‌ خود قرار بدهند و هميشه‌ در کارهاي‌شان‌ اخلاصي‌ کامل‌ داشته‌ باشند. برادرم‌ عبدالله‌! نگذار که‌ سنگرم‌ خالي‌ باشد بايد جاي‌ من‌ را پر کنيد و درسهايت‌ را خوب ‌بخوان‌ و تهذيب‌ نفس‌ را فراموش‌ نکن‌ و هميشه‌ خدا را حاضر و ناظر بدان‌ و عالم‌ هميشه‌ در محضر خداست‌ و درمحضر خدا معصيت‌ نکنيد. به‌ پدر و مادرتان‌ کمک‌ کنيد و همه‌ با هم‌ متحد باشيد و شما ادامه‌ دهندگان‌ راه‌ سالارشهيدان‌ حسين‌ بن‌ علي‌ - عليه‌السلام- هستيد و شما بايد اسلحه‌ام‌ را برداريد و سنگرم‌ را پر کنيد. و حال‌ خواهران‌ عزيزم!‌ بانوخورشيد و رقيه‌، حجابتان‌ سنگرتان‌ باشد و صبر و استقامت‌ داشته‌ باشيد و از خواهر بزرگم‌ مي‌خواهم‌ مرا ببخشد که‌ چهار سال‌ در قم‌، خدمتشان‌ بودم‌ و کار خوبي‌ برايشان‌ انجام‌ ندادم‌، جز اين‌ که‌ مزاحمت‌ برايتان‌ ايجاد کردم‌. خواهرانم! ‌اگر بگويم‌ گريه‌ نکن‌، مي‌دانم‌ که‌ نمي‌شود. گريه‌ کردن‌ اشکالي‌ ندارد، وقتي‌ حمزه‌ سيدالشهداء شهيد شد کسي‌ نبوده‌ برايش‌ گريه‌ کند، پيامبر ناراحت‌ شدند، لذا عده‌اي‌ جمع‌ شده‌، رفتند به‌ خانه‌ حمزه‌ عزاداري‌ کردند، گريه‌ کردند. اما خواهرجان‌! از شما تقاضا دارم‌ بايد زينب‌ -سلام‌الله‌عليها- باشي‌ که‌ مصيبت‌ شهادت‌ مادرش،‌ زهرا را مشاهده‌ کرد. شهادت‌ پدرش‌ را ديد. شهادت‌ برادرش،‌ امام‌ حسن‌ - عليه‌السلام- را ديد که‌ چطور جگرهايش‌ را پاره‌ پاره‌ کردند. او شهادت‌ برادرش‌، اباعبدالله‌ - عليه‌السلام- را در صحراي‌ کربلا مشاهده‌ کرد که‌ چطور سر از بدنش‌ جدا کردند. چطور سرش‌ را به‌ نيزه‌ کشيدند. باز مصيبت‌ تمام‌ نمي‌شود. بايد زينب‌ با برادرزاده‌اش‌، امام‌ سجاد، با بچه‌هاي‌ کوچک‌ امام‌ حسين‌- عليه‌السلام- به‌ اسيري‌ بروند. اين‌ شهر و آن ‌شهر بردند. آيا مصيبتي‌ از اين‌ بزگتر کسي‌ سراغ‌ دارد؟ از خواهرانم‌ مي‌خواهم‌ از زينب‌ الهام‌ بگيرند ‌ و راه‌ او را ادامه‌بدهند. چند کلمه‌اي‌ با برادران‌ عزيز انجمن‌ اسلامي‌ ولي‌عصر -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- و گروه‌ مقاومت‌ حسين‌ بن‌ علي‌ - عليه‌السلام- سخن‌ بگويم‌. قال‌الصاقِ - عليه‌السلام- ان‌ الله‌ يحشر الناس‌ علي‌ نياتهم‌ يوم‌ القيامه‌. از شما برادران‌ تقاضا دارم‌ که‌ اعمالتان‌ را بانيت‌هاي‌تان‌ يکي‌ کنيد. اخلاص‌ را به‌ طور کامل‌ در خود به‌ وجود بياوريد. از شما برادران‌ عزيز مي‌خواهم‌ که‌ خدا را درک‌ کنيد و در همه‌ کارهايتان‌ او را ببينيد اگراين‌ موضوع‌ امکان‌ پذيرفت‌ ديگر کشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا صفا دارد، عشق ‌دارد. خدا به‌ او عشق‌ مي‌ورزد. ديگر اين‌ که‌ کارهاي‌ انجمن‌ اسلامي‌ يا چيزهاي‌ ديگر، شما را از جبهه‌ها غافل‌ نکند. بايد توجه‌ داشته‌ باشيم‌ که‌ شيطان‌ در رابطه‌ با هر کسي‌ براي‌ گمراه‌ کردنش‌ روش‌ خاصي‌ انتخاب‌ مي‌کند که‌ بعضي‌ها را ازطريق‌ عبادتش‌، گمراه‌ مي‌کند. ديگر اين که‌ از شما تقاضا دارم‌ آن‌ طور که‌ ديگران‌ براي‌ شما حساب‌ باز مي‌کنند، شما آن‌ طور براي‌ خود حساب‌ باز نکنيد که‌ هر کس‌ به‌ خودش‌ آگاه‌تر از ديگران‌ است‌. خطاب‌ بندة حقير به‌ يک‌ عده‌ قليلي‌ از مردم‌ المشير: بايد بگويم‌ که‌ شما متأسفانه‌ هنوز برادران‌ انجمن‌ اسلامي‌ را نشناختيد. نمي‌دانيد آنها در کارهاي‌شان ‌چقدر اخلاص‌ دارند و واقعيتش‌ اين‌ است‌ که‌ من‌ بخشي‌ از زندگي‌ام‌ را مديون‌ انجمن‌ مي‌دانم‌. شما را به‌ زهرا قسم‌ که تعصب‌ها را کنار بگذاريد. بي‌خود اين‌ جوانان‌ با اخلاص‌ را نيازاريد. هر چند شما چه‌ از آنها تعريف‌ کنيد چه‌اذيتشان‌ کنيد، حالشان‌ يکسان‌ است‌ و تغييري‌ در آنها به‌ وجود نمي‌آيد؛ چون‌ آنها الهام‌ از رسول‌ خدا - صلي‌الله‌عليه‌وآله - مي‌گيرند که‌ فرمود: تعريف‌ و تکذيب‌ ديگران‌ در شما اثر نگذارد. آرزو داشتم‌ که‌ يک‌ بار هم‌ شده‌ از نزديک‌ امام‌ عزيز را زيارت‌کنم‌، ولي‌ متاسفانه‌ در دنيا به‌ اين‌ ديدار نايل‌ نشدم‌ که‌ اميدوارم‌ در روز قيامت‌ دستم‌ را بگيرد. از دايي‌ عزيزم‌، کربلايي‌حسين‌ يونسي‌ و خاله‌ مهربانم‌ که‌ خيلي‌ برايم‌ زحمت کشيدند و زحمت‌هايشان جبران ‌ناپذير بود، مي‌خواهم‌ که‌ از خداوند برايم‌ طلب‌ عفو و مغفرت‌ بکنيد و سلام‌ خودم‌ را به‌ پدربزرگ‌ و مادربزرگ ‌ و تمام‌ مردم‌ المشير و مخصوصاً شهداي‌ روستاي‌ المشير برسانيد و مي‌خواهم‌ مرا ببخشيد. در پايان‌ سلام‌ گرم‌ و خالصانه‌ام‌ را به‌ داماد عزيزمان‌ موسي‌ يونسي‌ مي‌رسانم‌ و مرا حلال‌ کنند. از کساني‌ که‌ مي‌خواهند برايم‌ زندگي‌نامه‌ بنويسند که‌ مي‌دانم‌ مشتي‌ از الفاظ‌ عجيب‌ و غير حقيقت‌ را سر هم‌ مي‌کنند و به‌ عنوان‌ زندگي‌نامه‌ تحويل‌ مي‌دهند. زندگي‌ من‌ هيچ‌ بود، هيچ‌ بود، هيچ‌. ازمحضر استاد بزرگوار وعالم‌ متقي‌ و مجاهد خستگي‌ناپذير حضرت‌ حجت‌ الاسلام‌ والمسلمين‌، آقاي‌ حاج‌ شيخ‌ محمد سليماني‌ کوتنائي‌ که‌ واقعاً زحمت‌ فراواني‌ براي‌ ما کشيدند طلب‌ مغفرت‌ مي‌کنم‌. والسلام‌ عيلکم‌ و رحمة‌ الله‌ و برکات

/ 1