شهيد يعقوب ولي پورآهنگرکلائي - وصیت نامه شهید یعقوب ولی پورآهنگرکلائی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید یعقوب ولی پورآهنگرکلائی - نسخه متنی

یعقوب ولی پورآهنگرکلائی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد يعقوب ولي پورآهنگرکلائي

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

«تعرج‌ الملئکه‌ و الروح‌ اليه‌ في‌ يوم‌ کان‌ مقداره‌ خمسين‌ الف‌ سنه‌» (معارج‌/4). همه‌ امور به‌ سوي‌ خدا برمي‌گردد در روزي‌ که‌ به‌ اندازه‌ پنجاه‌ هزار سال‌ است‌ و اين ‌براي‌ کسي‌ است‌ که‌ به‌ مرگ‌ طبيعي‌ از دنيا رفته‌ است‌ والاّ آن‌ کسي‌ که‌ در مسير شهادت‌ رفته ‌توقف‌گاههاي‌ اين‌ چنيني‌ را ندارد بلکه او را مستقيم‌ به‌ سوي‌ بهشت‌ مي‌برند و او درحضور خداوند است‌. حمد و سپاس‌ بر خداوند قادر و منان‌ که‌ ما را مسلمان‌ و کتاب‌ ما را قرآن‌ و ما را تابع‌ معصومين‌ (عليهم‌السلام‌) قرار داد. با درود و سلام‌ بر پيامبران‌ و ائمه‌ اطهار (عليهم السلام‌) خصوصاً بر بقية‌ الله الاعظم‌ امام‌زمان‌ (عجل الله تعالي فرجه‌) روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ له‌ الفدا. درود و سلام‌ بر امام‌ امت‌، هادي‌ تمامي‌ ما گمراهان‌ و درود و سلام‌ بر رزمندگان‌ سلحشور و شهيدان‌ گلگون‌ کفن‌ و درود و سلام‌ بر امت‌ قهرمان‌ و شهيدپرور و روحانيت‌ مبارز و در خط‌ رهبر. حالا لازم‌ دانستم‌ که‌ چند سطري‌ را به‌ عنوان‌ وصيت‌نامه‌ برايتان‌ بنويسم‌: اي‌ مردم‌! بازگشت‌ همه‌ ما به‌ سوي‌ خداست‌. ميلياردها انسان‌ زنده‌ شدند و سپس‌ به ‌مقصد اصليشان‌ بازگشت‌ کردند، اما اين‌ بازگشت‌ به‌ دست‌ خود انسان‌ است‌ که‌ چه‌ جور بازگشت‌ کند و چه‌ جور و با چه‌ صورت‌ و با چه‌ اعمالي‌ خود را به‌ محضر خدا برساند. يکي‌ با اعمال‌ شايسته‌ و پاک‌ به‌ محضر خدا مي‌رسد و يکي‌ هم‌ با اعمال‌ بد و زشت‌ وسياه‌ به‌ محضر خدا مي‌رسد. آنهايي‌ که‌ اعمالشان‌ بد بوده‌ همان‌هايي‌ هستند که‌ دل‌ به‌ دنيا بستند و خدا را فراموش‌ کردند و [در برابر دستورات‌ الهي‌ سرکشي‌ نمودند و[ خيال‌مي‌کردند که‌ بدون‌ هدف‌ آفريده‌ شدند، اين‌ گروه‌ در آخرت‌ به‌ بدترين‌ عذاب‌ قيامت‌[مجازات‌] مي‌شوند. ولي‌ آنها که‌ با اعمال‌ شايسته‌ به‌ محضر خدا مي‌رسند؛ آنهايي‌ هستند که‌ هميشه‌ به‌ ياد خدا بوده‌ و در هر زمان‌ و مکان‌ خداوند را [در نظر داشتند ] و اين‌ گروه‌ در آخرت‌ خوشبخت‌ خواهند بود. اي‌ مردم‌! شما کدام‌ يک‌ از اين‌ دو دسته‌ را دوست‌ داريد؟ مسلماً خوشبختي‌ را دوست‌ داريد تا بهشت‌ نصيب‌ شما شود. شما فکر مي‌کنيد، آيا کسي‌ را بدون‌ کار، مزد مي‌دهند، يا نه‌؛ اول‌ از او کار مي‌کشند بعد به ‌او مزد مي‌دهند؟ شما فکر مي‌کنيد بهشت‌ رفتن‌ و لقاء خداوند [بيخودي‌ ] است‌ هر کسي‌ هر چه‌ دلش‌ بخواهد انجام‌ بدهد، بعد اميد بهشت‌ هم‌ داشته‌ باشد؟ نه‌ برادر من‌! دل‌ بستن‌ به‌ دنيا با بهشت‌ منافات‌ دارد. اگر مي‌خواهيد در آخرت‌ از محضرخدا دور شويد و به‌ جهنم‌ برويد، دل‌ به‌ دنيا ببنديد که‌ همان‌ براي‌ شما کافي‌ است‌ وهمان‌، شما را به‌ جهنم‌ مي‌برد. ولي‌ اگر مي‌خواهيد در آخرت‌ خوشبخت‌ باشيد و لقاء خداوند را مي‌خواهيد؛ مواظب‌ اعمال‌ خود باشيد. براي‌ رسيدن‌ به‌ لقاء خداوند بايد در تمام‌ سختي‌هاي‌ دنيا صبور باشيد و توکل‌ به‌ خداکنيد و هميشه‌ به ياد خدا باشيد. به‌ جوانان‌ عزيز مي‌گويم‌ اگر خوشبختي‌ آخرت‌ را مي‌خواهيد دست‌ از کارهاي‌ بيهوده ‌برداريد و به‌ دستورات خداوند عمل‌ کنيد. [دستورات‌ ] خداوند زياد است‌. بيشترآيه‌هاي‌ قرآن‌ خطاب‌ به‌ انسان‌ است‌. به‌ انسان‌ امر مي‌کند که‌ اين‌ کار را بکن‌ و آن کار رانکن‌. خداوند در قرآن‌ مي‌فرمايد: «انا هديناه‌ السبيل‌ اءما شاکراً و اما کفوراً».(انسان /3) ما به‌ حقيقت‌ راه‌ (حق‌ و باطل‌) را به‌ انسان‌ هدايت‌ نموديم‌، حال‌ مي‌خواهد هدايت‌ پذيرد و شکر اين‌ نعمت‌ گويد يا خواهد آن‌ نعمت‌ را کفران‌ کند. معصومين‌ (عليهم‌ السلام‌) نيز سفارش‌ کردند، امر و نهي‌ کردند. امام‌ علي‌ (عليه‌ السلام‌) مي‌فرمايند: اي‌ مردم‌! خدا شما را به‌ تقوي‌ سفارش‌ نموده‌ و آن‌ را سبب‌ خوشنودي‌ خويش‌ قرار داده‌ است‌. بنابراين‌ به‌ دستورات‌ خدا عمل‌ نموده‌ و رضايت‌ او را به‌ دست‌ آورده‌ و تقوي‌ را پيشة ‌خود سازيد ... بر تمام‌ ما واجب‌ است‌؛ . . . دستورات‌ خدا را عمل‌ کنيم‌. وقتي‌ ما دستورات‌ خدا را که ‌واجب‌تر از همه‌ است‌، عمل‌ نکنيم‌؛ وصيت‌ شهيد و وصيت‌ ديگران‌ را شايد اصلاً نگاه‌ نکنيم ‌و ديديم‌ که‌ شهدا خيلي‌ وصيت‌ کردند، از سيد الشهدا گرفته‌ تا شهداي اين‌ زمان‌، وصيت‌هايي‌کردند خيلي‌ پر محتوا و پرمعنا، اگر به‌ اين‌ وصيت‌ها عمل‌ مي‌شد ديگر ما در ايمان‌ به ‌خدا اين‌ قدر ضعف‌ نداشتيم‌، اين‌ قدر خدا را فراموش‌ نمي‌کرديم‌ و اين‌ قدر دلمان‌ سخت‌ نمي‌شد. همين‌ الان‌ که‌ دارم‌ وصيت‌ مي‌نويسم‌؛ رزمندگان‌ توي‌ چادر کناري‌ دارند ناله‌ مي‌زنند. به ياد معصومين‌ (عليهم‌ السلام‌)؛ به‌ ياد حسين‌ (عليه السلام)؛ به‌ ياد زهرا (سلام الله). با قلب‌ پاکشان‌؛ با آن‌ رقت‌ قلبي‌ که‌ دارند به‌ فاطمه‌ زهرا(سلام الله عليها) متوسل‌ شدند، به‌ صاحب‌ زمان‌ (عجل الله تعالي فرجه‌) متوسل‌شدند و ناله‌ شان‌ تا چادر ما مي‌آيد. دعاي‌ توسلشان‌ بلند است‌، چرا؟ چون‌ ايمان‌ آنها قوي‌ است‌ و در ايمان‌ ضعف‌ ندارند و دلشان‌ رقيق‌ است‌ چون‌ راه ‌شهدا را ادامه‌ مي‌دهند و پيام‌ شهدا را دارند عمل‌ مي‌کنند. ولي‌ ما تمام‌ قلب‌هايمان‌ سخت‌شده‌، تمام‌ ايمانمان‌ ضعيف‌ شده‌، چرا؟ شايد عمل‌ نکردن‌ به‌ . . . وصيت‌هاي‌ شهدا و ادامه‌ ندادن‌ راه‌ خونين‌ آنها است‌. امروز شما مسؤول‌ خون‌ شهدا هستيد! امام‌ حسين‌ (عليه السلام) و ياران‌ باوفايش‌ بروند شهيد بشوند و سرشان‌ را از بدن‌ جدا کنند و أسرا را ببرند زير شکنجه‌ها قرار بدهند ولکن‌ شما بياييد اينجا و دل‌ به‌ دنيا ببنديد و هر کاري‌ که‌ دلتان‌ مي‌خواهد انجام‌ بدهيد! اين ‌درست‌ نيست‌. اين‌ کارها فردا مجازات‌ دارد. اينها براي‌ راحتي‌ جان‌ شما و براي‌ زنده‌ ماندن‌ دين‌، جان‌ خود را فدا نمودند. ولي‌ شما بياييد خون‌ شهدا را پايمال‌ بکنيد؟! اي‌ مسؤوليني‌ که‌ پست‌ و مقام‌ را گرفته‌ايد و محکم‌ چسبيده‌ايد و سهم‌ مردم‌ را مي‌خوريد و وظيفه‌ خود را به‌ خوبي‌ انجام‌ نمي‌دهيد؛ کمي‌ به‌ فکر فردا باشيد و دست‌ از اعمال‌ زشت‌ برداريد! به‌ ياد مرگ‌ باشيد که‌ فردا جز کفن‌ چيزي‌ همراه‌ خود نداريد و دست‌ از خودپسندي‌ برداريد و حرف‌ امام‌ عزيز را گوش‌ کنيد. اي‌ پدر و مادر من‌! ناراحت‌ نباشيد که‌ فرزندتان‌ را از دست‌ داده‌ايد. در اصل‌ فرزندتان‌ را تازه‌ به‌ دست‌ آورده‌ايد. تا حالا فرزند مال‌ شما نبود، بلکه‌ يک‌ امانتي‌ در دستتان‌ بود، حالا مال‌ شما شد و مي‌توانيد فردا از او خوب‌ استفاده‌ کنيد. يعني‌ او دست‌ شما را بگيرد و شما را به سوي‌ بهشت‌ ببرد؛ اگر دست‌ او را امام‌ حسين‌ (عليه السلام) بگيرد که‌ ان‌ شاء الله مي‌گيرد. اي‌ پدر و مادرم‌! مي‌دانم‌ که‌ دل‌ تنگ‌ مي‌شويد. به‌ خدا قسم‌، به‌ علي‌[عليه السلام ] قسم‌ به‌ زهرا[سلام الله ] قسم‌ (که‌ رزمندگان‌ فعلاً دارند به‌ ياد خدا ناله‌ مي‌زنند، جداً مي‌گويم‌؛ به‌ ياد او بچه‌ها غش‌ مي‌کنند و در اين‌ حال‌ لذت‌ هم‌ مي‌برند.) اين دلتنگي‌ شايد چند روزي‌ يا چندسالي‌ نباشد بعد متوجه‌ مي‌شويد و به‌ خود خواهيد گفت‌ که‌ کاش‌ هزاران‌ فرزند داشتيم‌ ودر راه‌ خدا مي‌داديم‌. مادر مهربانم‌! تو را به‌ جده‌ات‌ زهرا (سلام الله عليها) قسم‌ و پدر جان‌! تو را به‌ پيامبرت‌ رسول‌الله (صلي الله عليه و آله) قسم‌، وقتي‌ خبر شهادتم‌ را شنيديد؛ صبر کنيد و طاقت‌ بياوريد و هر وقت‌ اسلام‌ درجبهه‌ به‌ نيرو نياز داشت‌ فرزندانتان‌ را [بفرستيد] و اگر فرزندان‌ تمام‌ شدند؛‌ خودتان‌ جبهه‌ها را پر کنيد و شکر کنيد. اوست‌ که‌ شما را کمک‌ و ياري‌ مي‌کند. چون‌ شما او را کمک‌ و ياري‌ کرديد، فرزندتان‌ را به‌ جبهه‌ فرستاديد و براي‌ دين‌ و اسلام‌ فدا کرديد. هميشه‌ به‌ ياد امام‌ حسين‌ (عليه السلام) و به‌ ياد اسراي اهل‌ بيت‌ (عليهم السلام) و به‌ ياد قبر گمنام‌ حضرت زهرا (سلام‌ الله‌ عليها) باشيد. مرا از هر نظر عفو کنيد که‌ نتوانستم‌ در دنيا کاري‌ براي‌ شما بکنم‌، ان‌شاءالله خداوند به ‌شما اجر عظيم‌ عنايت‌ فرمايد و شما را جزء شهدا قرار دهد. از برادران‌ انجمن‌ اسلامي‌ خيلي‌ تشکر مي‌کنم‌ که‌ ما را از آلودگي‌ها نجات‌ دادند و ما را راهنمايي‌ کردند. ان‌ شاءالله خداوند به‌ همه‌ شما اجر عنايت‌ فرمايد. از همه‌ کساني‌ که‌ ما را در علم‌، تقوي‌ و ايمان‌ کمک‌ کردند، خصوصاً از بعضي‌ طلبه‌هاي ‌محترم‌ و استادان‌ گرامي‌ تشکر مي‌کنم‌ و چيزي‌ جز دعاي‌ خير ندارم‌. خداوند ان‌ شاء الله همه‌ شما را اجر عنايت‌ فرمايد. از همه‌ کساني‌ که‌ . . . بر من‌ حق‌ دارند و به‌ آنها جسارتي‌ کردم‌ از هر طريق‌ چه‌ جسارت‌ معنوي‌ و چه‌ خسارت‌ مادي‌ عاجزانه‌ تقاضا مي‌کنم‌؛ مرا عفو کنند تا فردا در پيشگاه‌ خداوند خجل‌ نباشم‌ و من‌ هم‌ از طرف‌ خود همه‌ آنها را مي‌بخشم‌. خدايا! تو را شکر مي‌کنم‌ که‌ ما را هدايت‌ کردي‌ و تو را شکر مي‌کنم‌ که‌ ما را جزء ياران‌ امام‌ خميني‌ از دنيا بردي‌. خدايا! از تو مي‌خواهم‌ که‌ اين‌ بنده‌ ضعيف‌ و ناتوان‌ و گناهکار را عفو کني‌، چرا که‌ توخداي‌ غفور، ستار، رحمان‌ و رحيم‌ هستي‌. «اللهم‌ اجعل‌ مماتي‌ ممات‌ محمد و آل‌ محمد» حمد و سپاس‌ خدايي‌ را که‌ مرا نجات‌ داد و مرا مسلمان‌ و جزء شيعه‌ علي‌ (عليه السلام) قرارداد و مرا در انتخاب‌ راه‌ کمک‌ کرد، ما نيز راهي‌ را انتخاب‌ کرديم‌ که‌ مورد رضاي‌ رسول‌[صلي الله عليه و آله ] و آل‌ او مي‌باشد. لکن‌ اين‌ راه‌ فقط‌ يک‌ هدف‌ بيش‌ ندارد و آن‌ قرب‌ الهي‌ است‌، براي‌ رسيدن‌ به‌ اين‌ هدف‌ موانع‌ زيادي‌ وجود دارد و در اين‌ راه‌ شيطان‌هاي‌ جن‌ و انس‌ در کمين‌ نشسته‌اند تا هر لحظه‌ به‌ انسان‌ها حمله‌ ‌کنند. براي‌ دفع‌ تمام‌ اين‌ حمله‌ها خداوند قادر و توانا راه‌هاي‌ زيادي‌ براي‌ ما قرار داده‌ است‌؛ راه‌ توبه‌ براي‌ ما باز کرده‌، راه‌ عبادت‌ را براي‌ ما باز کرده‌ که‌ با نمازها و روزه‌ها و دعاهايمان‌ مي‌توانيم‌ حمله‌هاي‌ شياطين‌ را به خوبي‌ دفع‌ کنيم‌، البته‌ با اخلاص‌. باب‌ ديگري‌ که‌ مهمتر از همة‌ ابواب‌ است‌ محبت‌ اهل‌ بيت‌ (عليهم السلام) مي‌باشد. آري‌ اين‌حب‌ و دوستي‌ اهل‌ بيت‌ بود که‌ رزمندگان‌ ما را به‌ اينجا کشانده‌ و تمام‌ سختي‌هاي‌ جنگ‌ را تحمل‌ مي‌کنند. خدايا! تو خودت‌ مي‌داني‌ من‌ براي‌ دنيا و براي‌ پست‌ و مقام‌ به‌ جبهه‌ نيامدم‌. من‌ براي‌ وطنم‌ که‌ کربلاست‌ به‌ جبهه‌ آمدم‌. من‌ براي‌ کمک‌ به‌ دين‌ خدا از مازندران‌ حرکت‌ کردم‌. من‌مازندران‌ را نمي‌خواهم‌! مازندران‌ خانه‌ من‌ نيست‌! من‌ در آنجا مستأجر بودم‌! خانه‌ من‌ بايد در کربلا باشد و خدايا؛ براي‌ آزادي‌اش‌ جان‌ را هديه‌ مي‌کنم‌. تعجب‌ نکنيد! چطور شما در وطنتان‌ نماز را تمام‌ مي‌خوانيد؟ کربلا هم‌ وطن‌ ما است ‌چون‌ نماز را در کربلا تمام‌ مي‌خوانيم‌. خدايا! ما را با اين‌ رو سياهي‌، کسي‌ به‌ خانه‌ راه‌ نمي‌دهد. چه‌ کنم‌؟ آيا غير از تو کسي‌ را دارم‌؟ خدايا! تو را به‌ پهلوي‌ شکسته‌ حضرت‌ زهرا (سلام‌ الله‌ عليها)قسمت‌ مي‌دهم‌. خدايا! تورئوفي‌، تو غفوري‌، تو کريمي‌؛ به‌ بنده‌ ات‌ رحم‌ کن‌. خدايا! خيلي‌ ضعيف‌ هستم‌؛ طاقت‌ يک‌ نيش‌ پشه‌ را ندارم‌ و از ترس‌ نيش‌ پشه‌، پشه‌ بند مي‌بندم‌؛ حالا چطور طاقت‌ آن‌ عذاب‌ قيامت‌ . . . را داشته‌ باشم‌. خدايا! من‌ چطور با اين‌ رو سياهي‌ و شرمندگي‌ مي‌توانم‌ از روبروي‌ معصومين‌ (عليهم السلام) و روبروي‌ شهداء رد شوم‌؟ خدايا! شرمنده‌ام‌ نکن‌، من‌ به‌ غير از تو اميدي‌ ندارم‌، تو پناه‌ بي‌ پناهاني‌، پس‌ اي‌ خدا! برمن‌ رحم‌ کن‌ و... پدر و مادر[عزيزم‌ ]! در هر حال‌ خداوند را شکر کنيد که‌ فرزندتان‌ را هدايت‌ کرد و آنها را در صف‌ رزمندگان‌ قرار داد و به‌ شهدا ملحق‌ فرمود، انشاء الله. ديگر عرضي‌ ندارم‌. دعا براي‌ امام‌ و رزمندگان‌ را فراموش‌ نکنيد. اللهم‌ الرزقني‌ شفاعه‌ الحسين‌ يوم‌ الورود. پشيمان‌ترين‌ بندگان‌ نزد خداوند

الاحقر يعقوب‌ ولي‌ پور 1/11/65

استان: مازندران

شهرستان: قائم

شهر شهادت: 4/3/67-شلمچه

/ 1