«طلبه شهيد: جعفر ناويپور» «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً» «بقره-111» خدايا! حمد و سپاس مخصوص توست و جز تو كسي لايق پرستش نيست. اي خداي مهربان! تو به ما نعمتهاي فراوان عطا نمودهاي و هميشه رحمت واسعه تو شامل حال بندگانت بوده. تو بر ما امامي عزيز فرستادي كه ما را از ظلمت جهل و خودپرستي به سوي نور، علم، تقوا و ايثار راهنمايي كند. خداوندا! ما را قدردان اين نعمت قرار بده. اكنون امام فرمان داده كه براي دفاع از دين خدا جبههها را پر كنيم. خدايا! من هم به فرمان امام به جبهه آمدم و ميدانم هر كار خيري پيش تو اجر و پاداشي دارد. خدايا! تو را به مولود امروز سوگند، مزد و پاداش مرا شهادت در راه خودت قرار بده. خدايا! پاكم كن از گناه و از آن چه كه موجب فاصله من و تو ميشود. خدايا! قريب 30 سال عمر كردهام؛ ولي هنوز دستم خالي است. ميدانم گنهكارم و روسياه، ولي اميدم به جود و بخشش توست. خدايا، همه با دست پر رفتند؛ ولي من اسير بيچاره هنوز با دست خالي به نافرماني تو مشغولم. خدايا! مرا از بند اين اسارت آزاد كن. ميخواهم از بند هر هواي نفسي آزاد باشم؛ ولي چه كنم كه شيطان با فريبهايش مرا مشغول به دنيا كرده است. اين جانب جعفر ناوي پور، فرزند ناصر، شش 574، صادره از سبزوار، متولد 1337، برادرم جواد ناويپور را وصي صالح خود قرار ميدهم. ديوني كه بر گردنم هست عبارتند از: 1. سه ماه نماز قضا براي مادر حاج آقاي اكبري بخوانيد. 2. 15 روز روزه قضا براي خودم بگيريد. 3. 700 تومان هم قرض دارم كه خود زهرا بيبي ميداند، آن را هم بدهيد. ثلث مالم را به شرح زير مصرف نمايند: 1. نصف يك سوم را به مدرسهام در مشهد بدهيد تا در بنايي استفاده كنند. (مدرسه امام محمد باقر) 2- نصف ديگرش را هم در عزايم خرج كنيد و تا ميتوانيد از جايي كمك نگيريد كه نياز در جاي ديگر بيشتراست. 3- جواد عزيز! از فاميلها و دوستان برايم حلاليت بطلب و اميدوارم كه همه دوستان حلالم كنند، خصوصا بيبي عزيز، مادر زهرا و عذرا خانم و فاميلهاي نزديك.