بسم الله الرحمن الرحيم «طلبه شهيد: علي مظفري» «وسيعلموا الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون» (شعراء/ 227) به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد اين جهان باشد براي من مگري و مگو ، دريغ ، دريغ بدام ديو در افتي دريغ آن باشد جنازه ام چو بديدي مگو وداع، وداع مرا وصال ملاقات آن جهان باشد اينجانب علي مظفري وصيت نامهام را با نام خدا آغاز و با ياد امام خميني، فرياد الله اکبرم را رساتر کرده و بر سر فراعنه و طاغوتهاي زمان فرياد مي زنم که آي نابخردان زمان! بدانيد که تشيع هميشه امامش پرخروش و فريادش کوبنده است و شيعه هميشه امام فرياد گرش را در مي يابد. اينجانب تنها و تنها، به عشق حسين زمانم، امام خميني به جبهه نبرد ايمان و کفر مي روم بلکه با نثار خون ناقابل خود در به ثمر رسانيدن انقلاب اسلامي وظيفه انساني و اسلامي خود را انجام داده باشم، ضمنا والدين و خواهر و برادر و همه دوستانم را سلام مخصوص رسانده و اميدوارم اگر از اين حقير بدي يا خلافي ديدند، مرا به بزرگي خودشان عفو کنند. الحياه في موتکم قاهرين و الموت في حياتکم مقهورين يکشنبه 3 بعد از ظهر براي دومين بار عازم جنوب مي شوم.18/7/59 ـ علي مظفري