بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شهيد نادر محمديان استان آذربايجان شرقي > شهرستان تبريز وصيت نامه « طلبه شهيد: نادر محمديان» الحمد لله رب العالمين، باريء الخلائق الاجمعين، باعث الانبياء و المرسلين، فاطر السموات و الارضين الذي بعد فارتفع في السموات العُلي قرُبَ شهِدَ النجوي، تبارك و تعالي و الصلاه و السلام علي سيدنا و نبينا و مولانا، البشير النذير، السراج المنير، العبد المعيّد، و الرسول المسدّد المصطفي الامجد حبيب اله العالمين، ابِي القاسم محمد و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين و اللعن الدائم علي اعدائهم اجمعين من الآن الي لقاء يوم الدين، قال الله في كتابه الكريم: «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون» معشوق مطلق را حمد و ستايش سزاست (جل جلاله) كه تمام موجودات مقيّد اويند، همه راه او را ميپويند و وصل اوست كه ميجويند و حمد است كه ميگويند، منزهي الهي از آنكه حمد و ثناي تو به حسابها درآيد، تو همچناني كه خود، خويش را ثناگويي و برتري از آنچه پويندگان درباره تو ميگويند، سپاس خداوندي را سزاست كه توفيق سپاسگذاري عنايت فرمود و به ما منت نهاد كه نام او را ببريم و درود و منت فراوان بر آخرين فرستادگانش « محمد(صل الله عليه و آله) و دودمان پاكش باد. محمد ملك دينرا زينتوزين كمــان ابروي بــزم قــاب عـلي جزء و مقصــد كـــل بهذيلش جملهرا دستتوسل و سلام گرم و صميمانه را بر نائب بر حق امام زمان(عجل الله تعالي فرجه)، حضرت آيت العظمي امام خميني (مد ظله العالي ) باد كه افتخار اسلام و مسلمين و رهبر انقلاب اسلامي جهاني ميباشد. پروردگار مهربان از راه وجود، انسان را براي شناختن خود كه كمال سعادت است خلق فرموده «و خلقتُ الناس لكي اعرف» و كمال، شناختن عشق است، (و من عرفني علمني) سلطان عشق به الله، حضرت ابا عبد الله الحسين(عليه السلام) است زيرا در راه معشوق و كلمة توحيد هر چه را داشت نثار نمود. عالِمي ميفرمايد: از عجائب اين است كه حتي انسان در خود نجف اشرف، باز هم دلش هواي كربلا ميكند، جنگ كربلا به خاطر خلافت دنيوي نبود بلكه جنگ حق و باطل، جنگ تقوي و فساد بود. حضرت ابا عبدالله مانند ساير ائمه اطهار (عليهم السلام) كه مظهر صفات الهي هستند، داراي لطف خفي است. ولي لطف خفي وي كه به طور عام شامل كائنات است، به طور خصوص شامل كشور ايران و جبهههاي خونين ايران ـ كه كانون شيعيان و دوستداران اوست ـ بود و خواهد بود و تا هم وطنان و رزمندگان و سلحشور ما دست از جانبازيها نكشيدهاند؛ امامشان را ياري خواهند فرمود. «ان الحسين مصباحُ الهدي و سفينه النجاه» در قسمت اول يكي از خطبههاي نهج البلاغه حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «ان الجهاد بابٌ من ابواب الجنه فَتَحَه الله لخاصَّهِ الاوليائِهِ» همانا جهاد، دري از درهاي بهشت است كه خداوند اين در بهشتي را به روي همه كس نگشوده است، مجاهدين مساوي يا خاصّة اولياءالله هستند. «و هو لباس التقوي» جهاد جامه تقوي است. در قسمت ديگري از خطبه ميفرمايد: « وَ وَرِعُ اللهِ الحصينَهِ و جُنَّتَه الوثيقهِ» جهاد زره نفوذ ناپذير خدا و سپر مطمئن خداست. آنكه جهاد نكرده و لااقل انديشة جهاد را در دل نپرورانده است با نوعي نفاق خواهد مرد. تا حال كه تقريباً 4 سال از آغاز جنگ تحميلي ميگذرد چه جوانهايي شهيد شدند؟ عشاق جواني مانند استاد شهيد مهدي مهدوي، شهيد اباذر جودت، شهيد جهاني انور، شهيد پور مهدي و .... ولي در مقابل ايشان، افراد رذل و پستي هستند كه وقتي سخن از جنگ و جهاد پيش ميآيد از ترس ميلرزند. امام حسين(عليه السلام) وقتيكه به طرف كربلا ميآيد، اشعاري را با خودش ميخواند كه مضامينشان چنين است «اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتني است، دنيا آدمي را به طرف خود ميكشد، اما خانه پاداش الهي، خانه آخرت و خيلي از دنيا زيباتر است، بالاتر و عاليتر است. اگر مال دنيا را آخر بايد گذاشت و رفت! چرا انسان آنرا در راه خدا نفاق نكند و اگر اين بدنهاي ما ساخته شده براي اينكه آخر كار بميرد، پس چرا در راه خدا با شمشير، قطعه قطعه نشود؟ انشاءالله با هم، راه حسين(عليه السلام) را ادامه داده و جان به جانان اهداء ميكنيم تا اينكه دين حق ـ اسلام ـ در تمامي نقاط جهان حكمفرما باشد. و تمام ابرقدرتها از قبيل آمريكا، شوروي، فرانسه و .... در مقابل قدرت الهي هيچ ميباشند چه رسد به صدام و ديگر جنايتكاران مزدور. جايي كه عقاب پر بريزد از ريشه ناتوان چه خيزد. به قول امام: آنانكه شهادت را سعادت ميدانند پيروزند. دنيا همه هيچ و كار دنيا همه هيچ اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ پدر و مادر عزيزم، ميدانم كه شما براي من زحمتهاي فراوان كشيدهايد، مادر جان، مخصوصاً تو واقعاً حقّ زيادي بر گردن من داري و انشاء الله مرا به خاطر اين ناراحتيها ميبخشيد و مرا حلال ميفرماييد، ازشما التماس ميكنم و خواهش ميكنم، براي من گريه نكنيد و هر چه گريه داريد براي امام حسين(عليه السلام) و اهل بيت او گريه كنيد و مرا خمس فرزندانتان حساب كنيد كه در راه اسلام قرباني دادهايد. و همچنين از برادر و خواهرانم تقاضا ميكنم به واجبات شرعي خود و گناهان كبيره و حتي صغيره نيز بيشتر اهميت دهيد و در اعمال مستحبي خود مرا هم دعا بفرماييد و مرا به خاطر زحمتهايم ببخشيد، من گناهان زيادي دارم. از شما دوستان طلبه و شما دوستان در محله، كوچه و در جبهه و تمام افرادي كه اين وصيتنامه را ميخوانند و از كساني كه با من آشنايي جزيي دارند، خواهش ميكنم تمام ناراحتيها و بديها و گناهان مرا چه پنهان و چه آشكار حلال فرماييد. ضمنا دو سال نماز مشكوك دارم كه خواهش ميكنم؛ لطفاً آنها را به جا آوريد و همچنين تمام داراييام را در حوزه علميه از هم منزلي عزيز و با وفايم جناب آقاي سيد جواد سيد احمدي تحويل بگيريد و در آخر از تمام طلاب و دوستان و آشنايان در هر كجا و اهل خانواده التماس دعا دارم . خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي، خميني را نگه دار. موفقيت كليه استادان و دانشجويان حوزه ها را در جهت تعليم و تعلّم احكام شرع مقدس اسلام از خداوند متعال خواستاريم و همچنين خون اينها را ضايع نفرماييد و از ياد نبريد. استان: آذربايجان شرقي شهرستان : تبريز تولد: 1345 شهادت: 24/12/1363- شرق دجله