شهيد يوسف محمدي
استان آذربايجان شرقي > شهرستان تبريز
وصيت نامه
« طلبه شهيد: يوسف محمدي» برادران پاسدار ، دوستان و بندگان پاك باخته الله آقاي بتكن پس از سلام و وصيت به تقوي، طهارت و تزكيه نفس، اميد است خداوند با نظر لطف و عنايت بي دريغ خويش سپاه اسلام را در تمامي جبهه‌ها، ظفرمندانه و با سكينة روحي و قلبي به سوي كربلا رهنمون سازد، هر چند كه اين گفتار و نوشتار ما اين بار از پشت جبهه مي‌آيد و ما را حقّ هيچگونه سخن در اين باب نيست، ولي همين‌قدر شايد حق نصيحت بخود داشته باشيم كه راه حق و جهاد و هجرت و شهادت را، ما از شما آموختيم و در هر مجلسي كه بوديم از اين تهور بي‌باكانه و شجاعت نشأت گرفته از حق فطرت خداجويان، زبان به حرف گشوده‌ايم. اي كاش خانه و كاشانة ما نيز در دزفول مي‌بود و موقع برگشتن از جبهه به شهر، جسد پاك نو باختگان خانوادة خود و در رأس همه آنها پدر و مادرم را مي‌يافتم، اين براي بنده بسيار گوارا مي‌بود و هيچ غبطه‌اي نمي‌خوردم و از وجدان و از نفس لوّامه كه هي ما را سرزنش مي‌كند، در امان مي‌بوديم. اي‌كاش در آنجا مسكن داشتيم و استقامت شما مردان و به تعبير قرآن شما «فتي» جوان مردان هم چون اصحاب كهف و رقيم و اصحاب كربلا داشتيم، اينكه در ما، آن ايمان و روحيه‌اي كه در دزفوليان ديديم هرگز نيست و حتماً نخواهد بود؛ زيرا ايماني كه در امنيّت باشد قابل تزلزل و ترديد است ولي ايمان برادران مناطق جنگ‌زده عجين شده با آن خاك و تركش و خون‌شان كه دل پاك‌شان و فرشته گونةشان قابل مدح نيست. از عمق جان اين مقال را حضورتان عرضه مي‌داريم: اي كاش! شهادت نصيب ما مي‌شد تا ننگ برگشت از جبهه (و لو به هر عنواني و به هر اسمي و به هر رسمي) در پيش خدايمان نمي‌داشتيم، اي كاش يكي از آن تركش‌هاي دشمن اين مغز ناخداي ما را مي‌شكافت تا بلكه با فجر، اين پوستينه اتصالي را با جهان حقيقت و حقيقت‌گويان و حقيقت طلبان پيدا مي‌كرديم و چون ديگر برادران گلگون كفن خود در عالم ملكوت به درگاه حق تعالي مي‌پيوستيم ـ ما هر چند حالا از چنين فيض و.... بي‌بهره مانده‌ايم، حداقل اينجا پشت جبهه حاضر نيستيم تا آنطور كه بايد راه آنها را ادامه دهيم.ـ هفتاد خيال و هفتاد رأي و انديشة انحراف از ظرفيت اسلام خارج است ـ هنوز هم كه هنوز است خود را نتوانستيم بسازيم، تا در ساختن ديگران نيز سهمي داشته باشيم. برادران، جانبازان و بعد از چهارده قرن مقاتله‌كنندگان! ‌اي در جنگ رسمي كفر و ايمان شركت كنندگان! ما را نيز دعا كنيد كه اين نبرد اين استقامت اين توپ و گلوله پرتاب كردن و كشتن و كشته شدن همه و همه بهترين دعاها و افضل‌ترين عبادت هاست، رابطه شما با خدا و ائمه معصوم و در عصر حاضر با حضرت روح الله امام كبير و بت‌شكن و مشعل‌دار نهضت حضرت حسين(عليه السلام) بسيار گرم است، (خميني كه ساليان آخر و نفس هاي آخر عمر خود را مي‌گذراند، اميدش به شما مردم سلحشور است) سلام بر شما، سلام الله(جل جلاله)، انبياء، حضرت ختمي مرتبت و حضرت فاطمه (عليهم السلام) بر مادران و خواهران و دختركان معصوم و زير آوار مانده شما ـ كه خانه‌هاي شما همان بيت فاطمه)سلام الله عليها( است كه توپ مي‌خورد ـ و به آتش زده مي‌شود. ما نيز شما را هرگز از ياد نمي‌بريم و با اين عملكردهاي ناقص و امتحان نشدة خود هميشه پيش خدا، شما برادارن را دعا مي‌كنيم و جبهه نويني در قم، شهر قيام، خون و شهادت باز كرده‌ايم، سنگر ايدئولوژيك، سنگر مبارزه با نامسلمانان و نامردماني كه مي‌خواهند خون برادران شهيد ما را به هدر بدهند. و.... مدرسة رسول اكرم زير نظر حضرت آيه الله مشكيني و همه افرادي كه مشغول درس هستند، اكثراً از جبهه برگشته‌اند و يا اكثرشان از پاسداران انقلاب اسلامي مي باشندـ افراد خود سپاه شهرستان ها و ... هستند ـ تا به ياري خدا وعدة حق خدا بر مستضعفان تحقق پذيرد. ان‌شاءالله ( السلام عليكم و رحمه الله و بركاته ) يوسف محمدي ـ مدرسه رسول اكرم (صل الله عليه و آله) بسمه تعالي برادران و دوستان مستقر در خانه خدا (مسجد اسرار) سلام بر شما و سلام بر عارفان و عاشقان خداوند سبحان كه در راه او سر از پا نمي‌شناسند. سلام بر سرزمين‌هاي كربلاي ايران و ايام‌هاي عاشورايي امّت اسلام و جنگ‌آوران دلير و شيران بيشه‌هاي پيكار؛ فرزندان اسلامي. سلام بر طلوع فجر سحرها و خورشيد روشن كه فتح و ظفر اسلام را به ارمغان مي‌آورند، سلام بر روضه خوانان ابي‌عبد الله كه انتظار فرج مولاي ما و امام و مراد ما مهدي (عجل الله تعالي فرجه) را مي‌كشند. سلام بر شما از لعب و لهو دنيا بريده و در خانه خدا و سنگرها به عبادتي عظيم دست يازيده‌ايد، سلام بر شما كه حرمت قرآن، اسلام، انبيا و ائمه را رحمت خانه‌ها و استراحتگاه‌ها دانسته و با چشمان سرخ و رنج‌ كشيده، اميد رزمندگان جبهه‌ها، براي پشت جبهه‌ها هستيد. سلام بر روح‌هاي پر اوج و احساسات پر شور و فطرت موّاج و در هيجان و غليان عارفان شب‌هاي تار كه ظلمت تاريكي‌ها را با معرفت و نور و عبادت شكافته و در عالم ملكوت پرواز مي‌كنند. در نزد بنده همين الآن منتظران شهادت در پايگاه بسوي معشوق و خالق از شهر دزفول از بسيج آنجا، فرزندان 14 ساله و 16 ساله و17 ساله ديده مي‌شوند كه بيشترشان گريه مي‌كردند كه چرا ما را نمي‌بريد، بعضي به زور آمدند و ما از ديدن آنها خجالت مي‌كشيم چرا كه آنها مي‌خواهند قاسم و علي اصغرهاي عاشوراي حسين باشند، از هر شهري و دياري آمده‌اند تا فرمان حمله سپاه اسلام عليه لشكر زبون، صادر گردد. ما ديگر شيريني‌ها و خواب و خيال‌هاي دنيا را به نور پاك معصومان هم رزم مان كنار گذاشته و دعاي‌مان اين است، خدايا توفيق لقاء بر خودت و شهادت را از ما سلب نكن؛ شايد با شهادت از گناهان ما در گذري و از سربازان امام زمان به حساب بياوري. خدايا! به حرمت محمد(صل الله عليه و آله) و آل او از ما در گذر كه سخت نيازمند مغفرت تو هستيم، ما سياه رويان گم گشته را كه حلاوت دنيا مجال عبادت كردن را كمتر به ما مي‌داده ببخش و اسلام و مسلمين و امام امت، خميني عزيز را تا انقلاب مهدي به جان مهدي سلامت بدار كه او با مولايش و خدايش ارتباط دارد. همين حال در لحظه حركت هميشه خداحافظ بسوي سرزمين پيكار و مبارزه با صداميان ...... پايگاه منتظران شهادت ملتمس دعا و برادر كوچك شما يوسف محمدي مدرسه پروين اعتصامي ـ بسيج مركزي ـ اهواز ـ اعزام از دزفول گروه ميثمي ـ طلبه مدرسه رسول اكرم(صل الله عليه و آله) (مسجد اسرار) وصيت ما اين است كه جلسات قرآن داشته باشيد ـ كتاب معراج السعاده را بگيريد، كتاب اخلاقي است كه آيت الله مشكيني زياد تكيه مي‌كرد، از شوخي در مسجد بپرهيزيد. اگر كسي در نماز كاهل بود شخص او به درد امام زمان و اسلام نمي‌خورد، اگر كسي نگهباني بدهد ولي نماز صبح را ساعت... بخواند، برود استراحت بكند او بدرد عاشورائيان زنده دل نمي‌خورد. بيدار شويد جبهه‌ها را زياد دعا كنيد، نظم را رعايت كنيد تا وساوس شيطان جان برادران را بر باد فنا ندهد. رياست و مرئوسيت، شما را اذيت نكند، خدا را در نظر بگيريد، تقوي داشته باشيد، مثل بنده كه شب و روز در شرمندگي بسر مي‌برم كه خدايا: آيا با خون خود خواهيم توانست عمر بر باد رفته خود را جبران كنيم؟ و مي‌گويم: خدايا صلاحيت هيچ عمل را نداشته‌ام ولي انجام داده‌ام، وقت همه را گرفته‌ام حالا در كربلاي پر جوش و خروش و خون به انتظار مغفرت نشسته‌ام و براي تبليغ و نصيحت خود امام ضيافه الله آمده‌ام. برادران با هم زياد محبت داشته باشيد علوم اسلام را از كسي ياد بگيريد كه تقوي دارد، سلاح شما اميد دختركان و يتيمان و زناني است كه زير موشكها و توپها استقامت مي‌كنند و تركش گلوله‌ها حنجرة معصوم آنها را مي‌درد، يك قدري به خود آييم و مظلومان و محرومان را فراموش نكنيم كه ما اين كارها را خوب نتوان انجام دهيم. استان: آذربايجان شرقي شهرستان: تبريز تولد:1341 شهادت : 9/9/1360 بستان