بسم الله الرحمن الرحيم «الذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا في سبيلي و قاتلوا و قتلوا لاکفرنّ عنهم سيئاتهم و لادخلنّهم جنّات تجري من تحتها الانهار ثوابا من عندالله و الله عنده حسن الثواب» (آل عمران/195) حمد و سپاس آن خدايي که ما را از منجلاب تاريکيها و پستيها نجات داده و راه شهادت را به ما آموخت تا بتوانيم به اين وسيله به حد کمال عبوديت رسيده و بندگي صددرصد او را براي خود اختيار کنيم. من که اکنون ديدم در قم يا وطن خود اثري به حال اسلام و خودسازي خويش ندارم، لهذا راهي جبهههاي جنوب شدم تا بتوانم به اين انقلاب بزرگي که از خون هزاران شهيد عزيز و پاکباخته آبياري شده خدمتي ناچيز کرده باشم و اگر خداوند منّان، اراده و مشيّت خود را بر اين قرار داد که بر ما منّت گذارد (بر ما منّت گذاشته و ما را جزو شهداي جانباز خويش قرار داده) از او ميخواهم که مرا صددرصد خالص نموده و سپس از دنياي فاني ـکه هر لحظه ماندنش براي مؤمنان زنداني تاريک و ظلماني است و براي ما جز دوري از خدا و گناه زياد چيز ديگري نيست ـ ما را از اينجا برده و به لقاي خويش ببرد. آري، ميخواهم سخن بگويم اما هر چه فکر ميکنم يک انسان فاسد که نميتواند براي ديگران تکليف تعيين نمايد. امّا چه کنم هر کسي در دلش چيزي دارد که بايد آنرا بگويد و من نيز براي امت عزيزم اين عريضه را دارم که اي برادران و خواهران! شما تنها راه نجاتتان اين است که دنباله روي خط مستقيم ولايت که مرکزيت در شيعه ميباشد، باشيد. خط ولايتي که ائمه اطهار بنيانگذار آن بوده و در اين زمان که زمان غيبت حضرت حجت(عج) ميباشد، نمايندگي اين پاکان بدست فقهاي عادل، که جامع شرايط هستند ميباشد. شما وقتي ميتوانيد از مرگ روحي، بيتفاوتي، بيهوده فکر کردن و از ماديات دست بکشيد که فقط دنبالهروي اين فقها باشيد و سخنان آنانرا با کمال ميل و با قلبي عاشقانه که منتظر معشوق خويش است بپذيريد و هميشه در فکر پيشبرد معنويات اين انقلاب باشيد. زيرا وقتي انسان دنبال تقوا و معنويات رفت نعمتها براي او ميآيد. پس امت ما در فکر معنويات انقلابش بايد باشد تا خداوند همانطور که ما معجزاتش را نسبت به اين امت به وضوح ميبينيم، [لطفش را] زيادتر نموده و ما را بيشتر به فيض نعمتهاي خويش برساند. امّا سخنم به پدر و مادرم: سخن من به شما اين است که پدر و مادر عزيز من بعنوان يک فرزند عرض ميکنم که شرمنده هستم نتوانستهام حق فرزندي را بجا آورم. من شما را خيلي اذيّت کردهام، ولي اکنون از شما تقاضاي عفو و بخشش ميطلبم و ميخواهم عرض کنم که اي پدر و مادرم! اگر خداوند سعادتي را نصيب شما کرده و مرا به پيش خود فراخوانده و شهيد نمود، شما يک قطرة اشک در حضور مردم براي من نريزيد. پدر ميدانم و اين را آموختهام که حب پدر فرزندي خيلي زياد است و گذشتن از آن مشکل است ولي همة اينها با ياد خدا کردن حل و آسان ميشود (الا بذکر الله تطمئن القلوب). اما سخنم به دو برادرم: اي برادران! پيامبر اسلام مبعوث شد تا اخلاق اسلامي را کامل کند و روشش در تبليغ بيشتر بوسيلة برخوردهاي شيرينش بود که توانست آن اعراب جاهليت را مسلمان کند و شما که اکنون دو مسئول جمهوري اسلامي هستيد و آن هم دو مسئولي که کارش تعليم و تربيت ميباشد، بايد براي رغبت دادن فرزندان معصوم اين کشور به انقلاب، اين روش و برخورد را پيش بگيريد و آنان را با بيان و رفتارتان عاشق امام خميني بنمائيد و اميد دارم که شما دو برادر ـ که هميشه استادي مرا بعهده داشتيد ـ خطاهاي مرا ببخشيد. و اما شما خواهرانم که من نتوانستم برادري خوب براي شما باشم، اميدوارم که اين برادر کوچکتان را ببخشيد و از خدا براي او طلب مغفرت کنيد. خواهرانم! بايد يادتان باشد که شما فرزندان اين انقلابيد. شما بايد در آينده مادراني نيکو و خوشسيرت باشيد تا بتوانيد فرزنداني نيکو و مؤمن به اين انقلاب تحويل دهيد و بدانيد که وظيفة شما نسبت به اين انقلاب هم همين است که فرزندان پاک به اين جامعه تحويل بدهيد، فرزنداني که بتوانند ياران نيکوئي براي امام بزرگواران خميني کبير و عاشقان دلسوختهاي براي وليّمان، براي کسي که يک لحظة عمر با او بودن برابر تمام دنيا ارزش دارد، يعني آن قلب کون و مکان حضرت حجّت، مهدي موعود(عج) ، به اين پاکان از همه چيز خود گذشته، به اين کساني که در آينده ملت ما فقط تنها راه نجاتش اين است که با اينها همکاري کند. برادران عزيز! امروز جامعة ما به روحانيتي احتياج دارد که دو بال علم و تقوي را با هم داشته باشد و بدانيد اگر يکي را بگيريم و ديگري را کنار بگذاريم جامعة ما، ما را کنار خواهد گذاشت. برادران! تقواي ما بايد تقوايي باشدکه پيغمبران داشتند، رفتارمان بايد رفتار آنان باشد. بايد عزلت و گوشهنشيني را کنار بگذاريم و با دلي سوخته و عاشقانه، همچو پروانه بدور شمع، شب و روز بکوشيم و براي اين امت مستضعف ـ که محتاج به علم و معنويات شما هستند ـ زحمت بکشيم. و اي برادران من! بدانيد که ما هر کاري را که انجام ميدهيم بايد به عنوان انجام وظيفه و تکليف باشد، پس مبادا روزي اين مهم را فراموش کنيم و اعمالمان و درسخواندنمان بخاطر غيرتکليف باشد. والسلام علي من التبع الهدي شيخ علي محمدي