شهيد علي اکبر مازني
استان گلستان > شهرستان بندرگز
وصيت نامه
«روحاني شهيد: علي اکبر مازني» بسم الله الرحمن الرحيم خدايا ميداني که بنده عاشق، بينام تو در اين سرزمين گمنام وصيتنامه ننوشته است مگر آنکه از هر چيزي به جز تو دل بريده است. خدايا مي داني که کاروان حرکت توحيدي همگام با آفرينش انسان همه جا را بيگانه و تنها قربانگاه را انتخاب و آنجا را مکان آرامش يافتند آنجائيکه بايد به دور از چشم پدر و مادر بياد آمي. آنجائيکه بود ذات مي آيد، ذات انسان که عين ذات اوست. خدا يا من تنها يک آرزو دارم آن هم عروسي زيباي ابديت در حجله گاه شهادت است که با مرگ من عقد زندگي خوانده مي شود. «بذري که حسين(عليه السلام) در کربلا پاشيد، درختي شد که هر روز بزرگتر شده و غنچه زده و گل بر افشانده و شکوفه اي درخشان شده و بدين ترتيب در اذهان مردم طرحي نو بنا نهاد و قداست سعادت و حريت و ... را ترسيم کرده و خون از رگهايش برون آمده و با ملت فرداي خويش زنجبرها را گسسته و بندها را پاره کرده است و ثمره آن ولايت فقيه است. پدر و مادر عزيزم! بعد از من صبر پيشه گرفته و با هر قطره قطره خونم قلبتان را با قلب امام امت استحکام و از فيض او لبريز شويد، تو اي مادر عزيزم! مرا ببخش از اينکه نتوانستم فرزند خوبي براي شما باشم، مادر عزيزم! آنچه را که در شهادت برادرم گفتي در شهادت من هم بگو. بگو اگر فرزندم سرش را قطع کردند سر حسين عليه السلام را هم بريدند بگو اگر فرزندم دستش قطع شده است، قطع شدن دستان ابوالفضل العباس را آزموده است. برادران عزيزم خودتان را با همه نوع سلاح علمي، مذهبي براي آينده اسلام و امام بسيج کنيد. خواهرم اميدوارم بعد از من نقش زينب را ياد آور باشي. آري نقش زينب را، زينبي را که هامون به هامون گردانيدند. هر تکاني که به گهواره فرزندانت مي دهي بياد روزي باش که فرزندانت براي انتقام خون من و شهيد مهدي جهان را تکان دهند. از خداوند بخواهيد تا شهادت مرا بپذيرد و در شهادتم خوشحال باشيد تا خداوند خو شحال باشد چون و الله مع الصابرين. با همه شما خداحافظي کرده و با کوله بار مسئوليت در اين راه بي نهايت، عازم شهر شهادتم. والسلام علي عباد الله الصالحين