«طلبه شهيد: علياكبر گرجينژاد» به نام خداوند ريشهكن كننده ظلم، فساد، تعدي و ستم و نابود كننده مستكبران هر عصر و زمان و به نام خداي حامي مستضعفين و ياور مظلومين و خداوند كساني كه در صحنه جنگ حضور دارند و در راه خدا فعاليت و كوشش ميكنند و آنهايي كه در خانههايشان نشسته و به فكر خودشانند و اصلاً به فكر اسلام و مردم نيستند و فضيلت مجاهدان بر اين طور افراد بيشتر است. دشمنان اسلام بدانند هر قدر ما را بكشند و فرزندان راستين ما را بگيرند، انقلاب اسلامي ما قويتر و محكمتر خواهد شد. «ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون» (آلعمران/ 169) و معناي آن اين است كه «و نپنداريد البته آنان را كه كشته شدهاند در راه خدا مردگانند بلكه زندگانند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند.» بدانيد اگر شهادت نصيب من شود اين بزرگترين افتخار و بزرگترين آرزوي من است. مادرم! مثل فاطمه(سلاماللهعليها) باش. مثل زنهاي انقلابي ديگر در كشور باشيد. مادرم! من از حضرت علياكبر كربلا بالاتر نيستم و خونم از خون علياكبر فرزند امام حسين(عليهالسلام) عزيز قرآن رنگينتر نيست و من از قاسم و عون و جعفر بهتر و خوشكلتر نيستم و من از جوانهاي دلير و قهرمان جبهه بالاتر نيستم. پدر جان! از شما ميخواهم الگو و سرمشقي براي پدران ديگر باشيد و خدا را فراموش نكنيد: «الابذكر الله تطمئن القلوب»(رعد/28) فقط به ذكر خدا دلهايتان آرام ميگيرد. خدا به اين راحتي بندگانش را از دنيا نميبرد: «لقد خُلقنا الانسان في كبد»(بلد/4) انسان را در ناراحتي و سختي آفريديم. خدا امتحان ميكند و مَحَك ميزند: «أَحَسِبَ الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لايفتنون»(عنكبوت/2) (آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و ايشان امتحان كرده نميشوند.) پس دنيا محل امتحان و آزمايش است و هر انساني بايد به اندازة استعداد و ظرفيت خود امتحان دهد. انقلاب كرديم كه دوباره اين ابرمرد تاريخ ما را از دهان استعمارگران بيرون آورد و اگر قدر اين عزت و عظمت انقلاب را ندانيم و خط آن را-كه همان خط روحالله فرزند پيغمبر خدا است- ادامه ندهيم دچار جنايتكاراني مثل آمريكا و شوروي و محمدرضا خواهيم شد. پدر و مادر و خواهرانم! اگر شهادت نصيب من شود، هيچ گريه نكنيد. باور كنيد راضي نيستم گريه كنيد و لباس سياه نپوشيد، چون امام براي فرزندش گريه نكرد. فقط در خط امام و به فرامين امام گوش دهيد. مبادا شايعات منافقان و دشمنان اسلام را قبول كنيد. به خواهرانم نصيحت ميكنم زينبگونه باشند، چون الگويتان حضرت زينب(سلاماللهعليها) است. مثل او مبارزه كنيد و يزيديان مخالف اسلام را رسوا كنيد. آري، جهاد و شهادت هر دو سلاح يك مسلمان است. مسلماني كه راهش و عشقش و خمينياش همه حركت به سوي خدا است. شما اي منافقين و گروههاي وابسته به شرق و غرب! مقابلة خود با دولت و حكومت اسلامي را به حساب مقابله با ارتجاع ميگذاريد؟ ارتجاع با منطق چه كسي؟ منطق اسلام يا منطق كمونيسم؟! آدم وقتي براي خدا كار ميكند، در برابر تمام مشكلات مثل كوه ميايستد! مانند شهيد مظلوم بهشتي (رحمةاللهعليه) پدر و مادر عزيزم! وصيت ديگر من كه بايد به آن وصيت عمل كنيد اين است: كتابهايم را به كتابخانه دارابكلاء بسپاريد و كتابهاي عربي را به برادران طلبه بدهيد كه اگر لازم دارند استفاده كنند. من از شما پدر و مادر و خواهران و برادر و همسر طلب عفو دارم و از همة فاميلها طلب عفو دارم، به خصوص از همسايگان از طرف من از آنها عذرخواهي كنيد و بگوييد اگر بيادبي شد عفوم كنند. پدر و مادرم! باور كنيد من عاشق خمينيام. من عاشق اسلامم. من عاشق شهادتم. و وصيتي كه به همسرم دارم اين است كه مثل زنهاي ديگري كه شوهرهايشان در اين انقلاب از اول تا به الان به شهادت رسيدهند و براي زنهاي ديگر در صبر و تحمل و استقامت الگو شدهاند، شما هم مثل آنها باشيد و فرزندانم كه بزرگ شدند تربيت اسلامي و اخلاق اسلامي يادشان بدهيد و بگوييد حضرت زينب(عليهالسلام) را براي خودشان سرمشق بگيرند. همسرم! افتخار كن و بر خود ببال. اگر من شهيد شدم برايم اشك نريز. تو همسر يك سرباز اسلام هستي. تو همانند حضرت زينب(سلاماللهعليها) بردبار باش و سعي كن كودكان مرا چون كودكان زينب(سلاماللهعليها) –كه در عاشورا فداي برادرش كرد و در راه خدا كشته شدند- [تربيت كني] اگر من شهيد شدم بر سر دختر لباس شادي بپوشان و آنها را در تظاهرات و جبهة اسلام در كنار خواهران مجاهد و مبارز-كه در همه جا براي اسلام فعاليت ميكنند- قرار بده و پيش آنها بگو سه فرزند گرجينژاد با شما است. پدر و مادرم و برادرم و خواهرانم و عزيزانم! اينك من از شما ميخواهم كه هيچ وقت از اين شخصيت بزرگ و برجسته اسلامي و اين كلمة محبوب قرن و عصارة قرآن عصر ما و عرفان ناب مجسم زمان و مجاهد كبير و حامي مستضعفان، دشمن مستكبران، تجسم تقوا و فضيلت و ايمان، روحالله، خليفة الله، حزب الله، مرد مجل و مكمل و بتشكن زمان، امام خميني عزيز ما كناره نگيريد و فقط راهش را ادامه دهيد. اما يك وصيت ديگري كه دارم اين است كه اگر اين سعادت بزرگ و افتخار پرعظمت و هميشه جاويد اين شهادت-كه نصيب هر كسي نميشود و هر كس لياقت ندارد كه دنبال اين حق قرار بگيرد و مردن را بپذيرد. اما انسانهاي به ظاهر زنده در حقيقت روحشان مرده است و يك انسان متحركند- نصيب من شد، مرا در محلهام دفن كنيد و روزهاي جمعه برادرانم و رفقاي عزيزم سرقبرم بيايند و با فاتحهاي در تاريكي قبرم دلم را آرامش دهند تا اين كه گناهانم يك مقدار كمتر شود. تا اين كه من برخود ببالم كه چنين دوستاني دارم كه هميشه به ياد من هستند. افسوس كه روح در بدن نيست مرا كردم سفـري كه آمـدن نيست مرا يـاران و عـزيـزان مـرا يـاد كـنيد با سورة الحمد روح مرا شاد كنيداستان: مازندران شهرستان: ساري تولد: 22/8/1335 شهادت: 21/1/61- ساري