«طلبة شهيد: علي كاري» «اي كساني كه ايمان آورده ايد جهت چيست كه چون به شما امر شود كه براي جهاد در راه دين بي درنگ خارج شويد به خاك زمين دل بسته ايد؟ آيا راضي به زندگاني دنيا عوض حيات ابدي آخرت شده ايد، متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندك و ناچيز است بدانيد كه اگر در راه دين خدا براي جهاد بيرون نشويد خدا شما را به عذابي دردناك معذب خواهد كرد...» (توبه/38-39) با درود فراوان به ارواح مقدس شهداي عزيز از صدر اسلام تا اين عصر؛ عمري كه پر از ظلم و جور مي باشد، عمري كه سردمداران جنايت كار تاريخ دست خويش را تا مرفق آغشته به خون مظلومان كردهاند و ميكنند، عمري كه ظالمان تاريخ ميخواهند شيعه متعهد علوي را از صحنه روزگار كنار گذارند، عمري كه ابر جنايت كاران مي خواهند نسل بشر را به تباهي بكشانند و اين امري است غير ممكن چون امام عزيز فرمودند: تا مستكبر وجود دارد؛ مظلوم بايد خون بدهد. سخناني چند با ملت قهرمان و مسلمان: اي خواهران و برادران حال كه شما بعد از چندين سال در ظلمت و تاريكي زيستيد و بعد انقلاب كرديد و پيروز شديد قدر اين نعمت بزرگ را بدانيد كه به هر كسي نصيب نميگردد، نعمتي كه با خون هزاران شهيد به دست آمده و بدانيد كه اين پيروزي به دست نيامد مگر با عنايت خداوند متعال كه لطف فرمودند و در مقابل خون آن شهيدان عزيز- از روحانيت متعهد گرفته تا كاسب مسلمان- اين نعمت عظما را به ما ارزاني داشت. بدانيد كه پيشتاز اين حركت آگاهانه جز روحانيت مسؤول و متعهد كسي ديگر نبود كه هميشه پيشاپيش اين حركت بود و انشاءالله خواهد بود و مملكت را بيشتر از اين به سوي اسلام محمدي (صل الله عليه و آله) سوق خواهند داد گر چه در خفا و آشكار با اين حركت الهي روحانيت از طرف بعضي از دوستان احمق و دشمنان نادان مخالفتهايي ميشود و ميخواهند كه روحانيت قهرمان ومتعهد را در كنج خانه بنشانند و سر نخ را در دست خويش بگيرند تا به دلخواه خويش عمل نمايند. به جاست روحانيت عزيز... و به جامعه خط دهند و از هيچ احدي خط پذير نشوند... اما سخناني چند با برادران متعهد طلبه برادراني كه در اين راه واقعاً همه چيز دنيوي خود را رها نموده و به خانهاي كه نسبت به حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه) داده ميشود! آمدهايد و تربيت ميشويد قدر خويش را بدانيد چون در مكتب امام جعفر صادق (عليه السلام) زير نظر استاداني چون حجج الاسلام دايي حميد و حاج مجيد آقا و ديگر عزيزان پرورش مي يابيد. خوشا به حال شما كه از اول وقت تا آخر وقت به درس و بحث و تدريس مشغول هستيد و از هيچ كسي توقعي نداريد و نبايد داشته باشيد. در آخر شب با آن خستگي مغزي و فكري به پا ميخيزيد، نفس اماره را لگد مال ميكنيد، و رابطه خويش را با خدا استحكام مي بخشيد و از خشيه الله گريه ميكنيد و فرياد مي زنيد( يا سريع الرضا اغفر لمن لا يملك الا الدعا ) اين كار را ادامه بدهيد البته با خلوص نيت و بدون ريا. برادران عزيز! سعي كنيد كه در بينتان صفا و صميميت حاكم باشد؛ انشاءالله كه هست واگر نيست سعي كنيد به وجود آوريد و با خاطري آرام به سوي رضايت الله گام برداريد چون شما اميد آيندة جامعه بشري و جامعه مسلمين هستيد. بياييد خو را بيشتر از اين بسازيم( البته من خود را نساخته ام و در پيشگاه الله تبارك و تعالي چه جوابي خواهم داد؟) و خوشنودي خداوند متعال را جلب نماييد. درسهايتان را با دقت بيشتر بخوانيد و پايه علمي خويش را محكم نماييد... از حاج مجيد آقا اخلاق حسنه را، از حاج حميد آقا عرفان را و از آقاي خيريان اخلاص را بياموزيد. پدر عزيزم! از اين كه نتوانستم موقع خداحافظي خدمت شما شرفياب شوم عذر ميخواهم كه اميدوارم مرا ببخشيد چون شما بر گردن ما حقي بزرگ داريد چه زحمتهايي كه در بزرگ نمودن و تربيت نمودن ما كشيديد ولي آن طوري كه حق پسري بود؛ از شما قدراني ننمودم. اميدوارم كه برادران و خواهرانم بنمايند. پدر عزيز! از شما كمال تشكر را مينمايم كه مرا در بارگاه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه) ثبت نام كرديد و وسيله رسيدن بنده به خيرات و حسنات شديد، خداوند شما را اجردهد و اميدوارم كه مرا حلال كنيد. مادر عزيزم و مهربانم! چه رنج هايي كه در حق من كشيدي تا مرا به اين سنين جواني رساندي. مادر عزيز شما را خيلي رنج دادم، به حرفت گوش نكردم و قلبت را شكستم؛ اميدوارم كه مثل زينب (سلام الله عليها) در شهادت پسرت صبر نمايي و هر گاه خواستي بر من گريه كنيد بر مظلوميت حضرت سيد الشهدا در روز عاشورا گريه كنيد، براي سر بريده حسين (عليه السلام) و بدن پاره پاره شده علي اكبر (عليه السلام) گريه كنيد، راضي نيستم بر من گريه كنيد، همانند پيام رسان دشت كربلا زينب كبري (سلام الله عليها) صبر و شكيبايي داشته باش مادر! نميدانم چرا اين قدر از قافلة عشق عقب ماندهام و نميتوانم به آنها ملحق شوم، همه از خدايند و بايد به سوي او برگردند چون ما يك امانتي هستيم در پيش شما كه از طرف خداوند متعال داده شده به شما و شما بايد امانت را بر گردانيد كه اميدوارم با دلي خوش و شاد رد كرده باشيد. مادر عزيز! آيا شما افتخار نمي كنيد كه در راه اسلام و قرآن يك قرباني ناقابل فدا كرده ايد! انشاءالله كه افتخار مي كنيد...استان: آذربايجان شرقيشهرستان: مرندتولد: 24/10/1343 شهادت: 25/11/1364-فاو