«طلبة شهيد شهيد: عينعلي قنبريان» «اَلَا و انّي لاَ اَرَي المَوتَ الاَّ سَعَادة و لا الحياة مع الظالمين الا برما.» من مرگ را خيلي خوشبختي ميدانم و زندگي با ستمكاران را شكنجهاي دردناك. به نام الله- پاسدار حرمت خون شهيدان- كه يادش موجب تسكين و نورانيت قلب است؛ چرا كه: «الا بذكرالله تطمئنالقلوب.» با درود و سلام بر مهدي موعود -عجلاللهتعاليفرجه- تنها منجي عالم بشريت و تنها دادرس مستضعفان و ستمديدگان و تنها اميد عاشقان و خداوند جل و اعلي و با درود و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران، حضرت امام خميني (مدظله العالي) كه كشور ومملكت ما را از يوغ استعمار و استبداد رهانيد و بالاتر و مهمتر از آن، ما را از منجلاب تباهي و زندگي كثيف غربي نجات داده و به سوي ساحل نجات كه همانا ملحق شدن به صفوف مؤمنان و متخلق شدن به اخلاق كامله اسلامي باشد راهنمايي وهدايت نمود. او (امام) كه از تبار ابراهيم و از سلاله پاك پيامبران كه سخنش، سخنان پيامبران و فرمودههايش همه زندگيساز و درسآموز است. بنده كه خودم را طلبه حقير درنزد خدا و ملت ميدانم و قصد رفتن به جبهه را دارم، معتقدم انساني كه به جبهه نرود و به «هل من ناصر ينصرني» حسين زمان لبيك نگويد، انسان وارستهاي نخواهد بود؛ زيرا لبيك حقيقي به حسين -عليهالسلام- لبيك حقيقي به خداست «و ان تنصروا الله ينصركم و يثبّت اقدامكم». چنان عشق به جبهه رفتن و در جمع ياران بودن در من رسوخ كرده است. آن جايي كه شب و روزش عشق و حماسه و عشق به خدا و به او پيوستن است. ميروم تا با عملم گامي به سوي خدا بردارم تا دل سياه من در تماس با آن مجاهدان في سبيلالله روشن گردد. حال كه در آستانه ملحق شدن به همسنگران عاشق و به ياراني كه از همه چيزشان بريدند و به معبود خود پيوستهاند هستم، خود را ضعيف و ناتوان و او را توانا و قادر خود را هيچ و او را همه چيز ميبينم. چند پيام از تمامي شهيدان به شما مردم شيعه دارم: 1- تقواي خدا را پيشه كنيد. از حرام خدا دوري كنيد و حلال او را شكرگزار باشيد. نعمتهاي مادي و معنوي حقتعالي را به ياد بياوريد و قدر نعمتهاي بيپايان او را بدانيد. خدا را در همه احوال ناظر اعمال خود بدانيد و در پيشگاه اومعصيت نكنيد و بدانيد كه همه مسافريم و روانه به سوي او هستيم كه «انا لله و انا اليه راجعون.» 2- دست از ياري ابراهيم زمان، اين بت شكن تاريخ، اميد مستضعفان جهان، حضرت امام و روحانيت آگاه و هوشيار درخط امام برنداريد و قدر اين نعمت بزرگ را كه در اين برهه از زمان، حضرت حق تعالي به ما ارزاني داشته، بدانيد و گوش به فرمان او باشيد و دستورات پيامبرگونهاش را مو به مو اجرا نماييد. 3- دعا، راز و نياز با خالق را فراموش نكنيد؛ زيرا اين دعاها سيمي رابط مابين نيازمند و بينياز ميباشد كه قلب انسان را آرامش ميبخشد. 4- به همة جوانان سفارش ميكنم كه عمل به قرآن و احاديث و سخنان ائمه اطهار عليهم السلام بكنيد و دُعا زياد بخوانيد و به ياد عاقبت كارها و روز قيامت باشيد. درود خدا بر پدران و مادراني كه فرزندان دلير و شجاع خود را به جبهههاي حق عليه باطل ميفرستند تا صدام و صدامصفتان، قصد تجاوز به كشور اسلامي را در سر نپرورانند و بدانيد كه ما تا آخرين قطرة خون كه در بدن داريم ميجنگيم تادشمنان را از خاكمان بيرون كنيم. پدر و مادر عزيزم! مرا ببخشيد چون بر خود واجب دانستم كه در اين جدال حق عليه باطل شركت كنم و هيچگونه ناراحتنباشيد و افتخار كنيد و ما انشاالله همين روزها پيروزمندانه به دشمن حمله ميكنيم و به سوي كربلا ميرويم. و شما اي پدرم! بعد از شهادت من اسلحه به زمين افتادهام را بردار و براي ياري قرآن و امام بجنگ تا قبر امام حسين -عليهالسلام- را آزاد نمايي. از تمامي دوستان و آشنايان ميخواهم كه گوش به فرمان اين حسين زمان بدهيد و غير از اين راه، راه ديگري را انتخاب نكنيد كه هر راهي غير از اين راه حضرت امام، شرك است. يك سفارش به تمامي خواهران محترمه دارم: حجاب اسلامي را خوب رعايت كنيد. اين را از من بشنويد كه حجاب شما سرختر از خون من و تمامي شهدا ميباشد. پدرم و مادرم! بعد از شهادت من ناراحت نباشيد؛ بلكه خوشحال باشيد، چون من امانتي بودم از طرف خداوند نزد شما كه خداوند امانت خود را از شما تحويل گرفت. پس ديگر ناراحتي ندارد. شهادت آرزوي من بود. براي شهادت من گريه نكنيد و اگر خواستيد براي من اشك بريزيد، سعي كنيد اين قطرههاي اشكتان مشت محكمي باشد بر دهان امپرياليزم و مزدوران آن، مخصوصاً صدام و نوكران داخلي آن. چون كوهي محكم پشت سر امام عزيزمان بايستيد و به فرمودههايش گوش فرا دهيد. اين وصيت نامه را در ميان كوههاي انديمشك در موقعي كه مؤذن اذان ميگفت نوشتم. دعا به جان امام فراموش نشود. والسلام