شهيد عليرضا قلي پور سفيدان - وصیت نامه شهید علیرضا قلی پور سفیدان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید علیرضا قلی پور سفیدان - نسخه متنی

علیرضا قلی پور سفیدان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد عليرضا قلي پور سفيدان

استان آذربايجان شرقي > شهرستان تبريز

وصيت نامه

«پاسدار شهيد: عليرضا قلي پور» «اللهم اجعلني من جندك فان جندك هم الغالبون، اللهم اجعلني من حزبك فان حزبك هم المفلحون، اللهم اجعلني من اوليائك فان اوليائك لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.» (صحيفه سجاديه) بار الهي مرا از سربازان و لشكريان خودت قرار بده؛ به درستي كه جنود تو بر كفار و منافقين غلبه خواهند كرد. بار الهي مرا از ياران حزب الله قرار بده؛ به درستي كه همانان سعادتمند و رستگارند. بار الهي مرا از دوستداران و ياري كنندگان و حاميان ولايت فقيه قرار بده؛ به درستي كه اولياء تو هرگز برايشان در ميدان‌هاي نبرد هراسي نيست و هرگز غمگين و نااميد نمي شوند و هميشه به امر و پيروزي تو ايمان دارند. برادران و امت حزب‌الله اكنون كه ما به عنايت خداوند متعال، براي جاري ساختن اسلام عزيز و در پي اطاعت از امام امت به جبهه‌ها سرازير شديم و به فيض شهادت نائل گشتيم. از خدا مي‌خواهم كه از ما راضي باشد كه رضاي او رضايت همه چيز است و خالصانه و صادقانه ما را از تسليم شوندگان به امر امام متقي قرار دهد. برادران! آنچه ما را به سوي جهاد در راه خدا سوق داد، در درجه اول؛ امر خدا بود كه توسط اسرائيل و صداميان كافر از بين مي رود و دوم اينكه؛ تكليف شرعي امام و بيان صريح به اين مفهوم كه جوانمردانه به جبهه ها هجوم آوريد. برادران! صدام كافر تكريتي در پي شكست‌هاي پي در پي در جبهه‌ها و به ‌وجود آمدن جو يأس در ارتش خود، ديگر توان مبارزه با رزمندگان اسلام را در خود نمي‌ديد و كمك هاي دولت هاي اردن و مصر و .... نمي توانست او را بپا دارد در پي تباني با سازمان سياه و موساد تصميم به ايجاد جنگ كاذب در جنوب لبنان نمود تا به‌قول امام كبيرمان؛ چون ما به آنجا حساس بوديم انگشت روي لبنان گذاشت تا ما هر چه نيرو داريم با اعزام به جنوب لبنان، نه بتوانيم لبنان را نجات دهيم و نه عراق را و از طرف ديگر صدام به بهانه حمله اسرائيل به جنوب لبنان، عقب نشيني كرد تا بتواند از قهر خداوند متعال و مردم آواره و خانواده شهدا نجات پيدا كند و از دست ملت عراق كه اين سؤال را خواهند كرد كه براي چه حمله نمودي؟ و يا با چه دست آوردي عقب نشيني مي‌نمائي؟ و در پي اين قصد با ويراني شهرها بر آوارگي آوارگان افزود و مناطق را مين‌گذاري كرد و به مناطق ضربه ناپذير عقب نشيني كرد و به اين علت است كه اگر به لبنان برويم نه قدس را نجات مي دهيم و نه ملت محروم عراق را از دست اين حزب كافر بعث تحميلي نجات مي‌دهيم. در اين رابطه هوشيارترين شخص امام بزرگوارمان بود كه فرمودند: با همه توان و همه روحانيون و واعظان در منابر اين توطئه را براي مردم افشاء كنيد در پي افشاي اين توطئه، رزمندگان اسلام، شوري ديگر يافتند و تصميم به شكست دادن عراق گرفتند كه مقدمه اين شكست توسط عمليات رمضان شروع شد و امام امر فرمودند كه رزمندگان اسلام براي آزادي خونين شهر، پيش روي كنند و به جوانان توصيه نمودند: جوان ‌مردانه به جبهه ها هجوم آوريد و بشتابيد كه فردا دير است و گفتند كه شكست اين عمليات، شكست اسلام است و تكليف شرعي است كه به جبهه‌ها برويد. من به عنوان يك سرباز روح الله براي اطاعت از امر امام كه همان امر خداست و تكليف شرعي است به جبهه جنوب آمدم تا در فتح بصره و كربلا و قدس شركت داشته باشم. و چه حمله شور آفريني داشتند، رزمندگان اسلام و چه سعادت بزرگي است شهادت در اين راه كه خدا به هر بنده اي عنايت نمي كند و اين تنها شامل رزمندگان خالص و تزكيه شده‌اي مي شود كه عاشقانه بسوي معبود مي روند و من به عنوان يك برادر حزب اللهي به تمامي برادران توصيه مي كنم كه هر چه زودتر خود را از هر حيث مهيا كنند، بر جهاد در راه خدا با كفار كه سستي در اين امر باعث غضب خداوند شده و خدا انسان را به صورتي به هلاكت مي رساند كه مقدمه جهنم را در جهان مي بينند، من به همه توصيه مي‌كنم كه بياييد تابع امر امام شويد و در اين جهاد مقدس شركت نماييد و به نداي مظلومانه امام و خون شهيدان لبيك بگوييد كه سعادت ابدي و جاودانه در اين راه است و خدا را شكر مي‌كنيم كه ما را به اين راه هدايت نمود و به سوي خود دعوت كرد. ما در راه خدا و انبياء و امامان معصوم و در پي تبعيت از امام كبيرمان به شهادت رسيديم كه اين نهايت سعادت است و چه خوش احوالي است كه انسان در قيامت به امامت امام خميني به پيشگاه خداوند متعال برود. در آخر به برادران توصيه‌هايي دارم كه: اولاً آن است كه هميشه گوش به فرمان امام باشند و بدانند كه بايد به ولي فقيه تسليم شد و گفتار او را فرمان خدا دانست و اطاعت نمود. ثانياً: هميشه در فكر جنگ باشند و از هر جهت نظامي و سياسي و اقتصادي و تبليغاتي پشتوانه رزمندگان باشند و از خدا طلب مغفرت و نصرت براي رزمندگان بنمايند و از همه مهمتر اين شعار دلنشين را كه خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار، را سر بدهند و از خداوند براي خودمان خلوص نيت طلب بنماييم كه اين امام را از دست ما نگيرد و براي هميشه نگه‌دارش باشد، تا حضرت مهدي (عج الله تعالي فرجه) ظهور بنمايد و ظلم را ريشه كن سازد. ثالثاً: از برادران مي خواهم كه تابع هيچ جرياني و حزب و گروهي به جزء امر امام نگردند و از هر جرياني و نامي كه خود را از امام جدا سازد اجتناب نمايند كه سعادت در اطاعت از اين امام است. برادرانم! شما را توصيه مي‌كنم به تقوي و تزكيه نفس و دوري از حب نفس كه به شكل‌هاي مختلف انسان را منحرف مي‌كند كه خودش متوجه نمي‌شود و اين تكيه كلام امير المومنين علي(عليه السلام)؛ است، برادرانم! هرگز خداي نكرده مغرور نشويد و از ريا به دور باشيد كه اگر نكنيد ازخدا نافرماني كرديد، برادرانم! در مساجد جمع شويد و دوره نظامي ببينيد به جبهه ها هجوم ببريد كه امروز اسلام با خون زنده است، برادرانم! به توصيه امام؛ از مواضع تهمت دوري نماييد و تا به چيزي يقين حاصل نكنيد هرگز نگوييد، و در آخر از خدا مي‌خواهم كه امام امت و ولي فقيه، كه چهره اي از انبيا و امامان معصوم و تزكيه شده - كه هرگز جريانات خارجي و شرايط هيچ تاثيري در روحيه او ندارد و تنها خدا و دين اسلام را مي‌بيند و از هر آنچه انسان را به غرور و ريا وادار سازد به خدا پناه مي برد، ـ را براي ما نگه دارد. خداوندا! رزمندگان ما را بر كفار بعثي و مستكبران عالم پيروز بگرداند، خداوندا! روح پر فتوح شهداي انقلاب و جنگ را شاد فرما و به اسراي ما آزادي عنايت فرما، خداوندا! به مجروحين ما شفا عنايت فرما، اي خدا از تو براي خودم رضايت خويش و شركت در لشكر جند الله (كه الحمد لله موفق شدم) و تزكيه نفس و قلبي خالص و تنها عشق تو را طالبم، اي كه هميشه در حالت ترس و نا اميدي تنها پشتيبان و اميدم هستي ، اي خدا وقتي وجودت را ذكر مي‌كنم ديگر خودي نمي بينيم و هر چه مي بينيم تو و وجود توست اي خدا از تو تنها اين را خواهانم كه عشق خود را در قلب‌هاي ما جايگزين گردان و ما را عاشقانه در راهت به شهادت برسان. «والسلام، علي‌رضا قلي پور»

استان: آذربايجان شرقي

شهرستان: تبريز

تولد: 2/11/1338

شهادت: 22/4/1361- شلمچه

/ 1