بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: سيد علي قريشي» «الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون يبشرهم ربهم برحمه منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم خالدين فيها ابدا ان الله عنده اجر عظيم» (توبه/ 21–22) آنانکه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند براي آنان نزد خدا مقام بلندي است و آنان رستگارانند و سعادتمندان دو عالم، پروردگارشان ايشان را به رحمت بيمنتهاي خود بشارت مي دهد و به مقام رضا و خشنودي خويش به بهشتهايي که در آنجا آنها را نعمت جاوداني است در آن بهشت ابدي هميشه متنعم خواهند بود که طاعت را نزد خدا پاداش بزرگ است. اکنون که اين وصيت را مي نويسم مفتخرم که بعد از 19 سال بهترين لحظات عمرم را اينجا سپري مي کنم و مسرورم که شايد با انجام وظيفه بتوانم خودم را رستگار سازم و عند الله جزء کساني محسوب شوم که با ايمان و عمل صالح مشمول رحمت و مغفرتش واقع مي شوند. به جرأت مي توانم اين مطلب را بگويم که اين راهي را که در پيش گرفتم با بصيرتي کامل و قلبي معتقد به آن بوده ان شاءالله، اگر چه بعضيها از درک آن عاجز هستند و اين رهبري را که اطاعتش کردم، اولين و بارزترين مصداق «اولي الامر منکم» در زمان ما است و بالحق نماينده امام عصر(عجل الله تعالي فرجه) مي باشد. اگر تاريخ را ورق بزنيم متوجه مي شويم که اسلام همواره مورد هجوم کفر بوده است و همواره يک عدهاي مدافع دين مبين اسلام بودهاند و اينکه اسلام تا حالا زنده مانده، از شهادتها و يادآوري مصيبتهاي تاريخ اسلام است. اگر ما روزي را به نام عاشورا در هر سال نداشتيم، آيا بعد از 1400 سال اثري از اسلام و محمد (صلي الله عليه و آله) و امام حسين(عليه السلام) باقي مانده بود؟ و حالا که باقي مانده است آيا بايد تا هم اينجا بسنده کرد؟ مگر ما معتقد به اين نيستيم که اسلام آخرين دين و پيامبر، آخرين رسول و قرآن، کتابي براي هميشه و همگان است؟ مگر ما در زيارتها نميگوييم: خدا لعنت کند کساني را که به اهل بيت ظلم کردند و اگر ما بوديم در راه آنان فدا مي شديم و مگر ما خود را معتقد به قرآن و عمل کننده به آن نميدانيم؟ پس چرا بعضي از ما در صحنه عمل پايشان مي لغزد و خداي ناکرده مصداق آيه کريمه سوره برائت قرار مي گيرند که: «قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشيرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب اليکم من الله و رسوله و جهاد في سبيله فتربصوا حتي ياتي الله بامره و الله لا يهدي القوم الفاسقين» (توبه /24) (اي رسول ما) بگو امت را که اي مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان خود را و امواليکه جمع آورده ايد و مال التجاره اي که از کسادي آن بيمناکيدو منازل عالي که به آن دلخوش داشته ايد بيش از خدا و رسول و جهاد در راه خدا دوست مي داريد، منتظر باشيد تا امر نافذ (و قضاي حتمي) خدا جاري گردد و خدا فاسقان و بدکاران را هدايت نخواهد کرد. امت اسلام! از بين شما آناني که جان و مال و فرزند خود را در راه خدا دادند، خدا به آنان وعده بهشت را داده است و آنان که هميشه بر اين کار تامل و سستي کردهاند، خدا از دست آنان غضبناک است. امت اسلام! اگر ميخواهيد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دست شما راضي و خشنود باشد، بايد بدون وقفه به جهاد عليه کافران بپردازيد تا آيه اول شامل شما بشود. امت اسلام! هشت سال از انقلاب مي گذرد و خدا پيوسته حافظ اين انقلاب بوده است. شما بايد مواظب باشيد تا آفتهاي انقلاب دچار انقلاب نشود. تفرقه اي را که ضد انقلاب و چه بسا انقلابيان ناآگاه بين مردم ايجاد و ضربه اي که وارد ميکنند و همچنين فراموش کردن اهداف اوليه و اصلي انقلاب، از آفات انقلاب است. اين مطلب بسيار روشن است که ديگر انقلاب از خارج نفوذ ناپذير است، اما ممکن است ضربه اي را که دوستان ناآگاه انقلاب بر آن وارد مي سازند نشود تحمل کرد. [پدر و مادرم!] مقابل شما مي افتم، پيش خودم احساس شرم مي کنم و اشک بر چشمانم جاري مي شود که آيا مي توانم والدينم را از دست خودم راضي سازم يا بعد از يک عمر، عاق والدين مي شوم؟ پدرم! حقا که نتوانستم حق شما را که بر گردنم بود ادا کنم. پدرم! واقعا من خجل هستم اما اميدوارم که بعد از اين همه زحمات عديده اي که براي من تحمل کردهايد، يک تفضل ديگري بفرماييد و از سر تقصيراتي که در مورد شما داشتهام درگذريد. پدرم! بدانيد که فرزند شما با شهادتش سعادتمند شده است ان شاء الله و اين مطلب را از فرزند حقيرتان بپذيرد و باور داشته باشيد. مادرم! بيداريهاي نيمه شب و زحمات زياد و غصه هاي فراوان شما حقي را برايتان برگردن من نهاده است که اگر تمام عمرم را هم به شما خدمت مي کردم باز هم نمي توانستم آن حق را ادا کنم و اين را از روي جد مي گويم نه تعارف. مادرم! ميدانم که تحمل از دست دادن فرزند سخت است اما به خاطر فقط و فقط يک چيز و آن هم خدا، صبر را پيشه کنيد و اجر و ثواب خودتان را از خدا طلب کنيد که او هم به شما عطا مي کند. پدر و مادر عزيزم! اميدوارم که گريه هايي را که در حين نوشتن اين وصيت به من دست داده است، گواه بر اين مطلب بدانيد که واقعا شرمنده ام و از خجالت روي سر بالا کردن در برابر شما را ندارم. پدر و مادر عزيزم! اگر من توفيق شهادت را پيدا کردم و خدا اين جان ناقابل را پذيرفت، شما به خاطر اينکه فرزندتان ان شاء الله رستگار گشته است، خوشحال باشيد و اگر گريه مي کنيد فقط براي اين باشد که خدا معاصي کثيره من را ببخشد. آقا مهدي، برادر عزيز و مهربانم! اگر از من عمل بد و يا نارضايتي ديديد که حتما ديدهايد، مرا ببخشيد. من نتوانستم حق برادر بزرگتر را ادا کنم و در مقابل حيلههاي شيطان مقاومت نداشتم. از طرف من از مهري خانم طلب بخشش کن و سعيده و فرزانه جان را ببوس. خواهرم اکرم، خواهر دلسوزم! تو خود طريقه ادامه دادن راه شهدا را ميداني. ايمان جان را طوري بزرگ کن که با شهامت و ايمان کامل، مردانه در مقابل هجوم کفر به اسلام ايستادگي کند. خواهر مهربانم! از صميم قلب من را ببخش که سخت محتاج دعا براي آموزش گناهانم هستم. از جانب من از آقا انصاري طلب گذشت کن و ايمان را ببوس. حسين جان! به وظايف دينيات کاملا عمل کن که ادامه دادن راه رفتگان و شهدا را تو هم بر عهده داري. حسين جان! سخت درست را بخوان که با درس خواندن مي شود پوزه استعمار را به خاک ماليد و مبادا ترک تحصيل کني و به وظايف ديگر هم به موقعش به فرمان رهبرت عمل کن و اگر از من بدي ديدي، من را ببخش. اما تو حامد جان، عزيزم! خوب درس بخوان که اگر خوب درس بخواني، ضامن استقلال آينده کشور هستي و براي من دعا کن و از همين الان به وظايف دينيات هم عمل کن. مامان جان! دلسوزيهاي شما را که براي من ميکرديد فراموش نميکنم و اميدوارم که مرا ببخشيد و براي من طلب آمرزش کنيد. پدر و مادرم! باز هم عاجزانه تقاضاي بخشش را دارم. از طرف من از آقا و ننه و همه اقوام کوچک و بزرگ بدون استثناء طلب رضايت و براي آمرزشم دعا بکنيد. از همه دوستانم براي من طلب رضايت کنيد. اي خداي مهربان! گناهانم زياد است مرا ببخش. اي خداي مهربان! دشمنانت بر ما هجوم آوردهاند و عده آنان خيلي زياد است، خدايا آنها عده زيادي را از ما گرفتند. خداوندا! حقا که اين ملت به وظيفه خود عمل کرده است. خدايا! اين ملت در امتحانش سرافراز بيرون آمده است. بارالها! بر ما رحم کن و ما را به پيروزي برسان. «اللهم اغفر لي ولوالدي و للمؤمنين يوم يقوم الحساب. اللهم انصرنا علي عدوک و عدونا، اللهم انا نشکو اليک فقد نبينا صلواتک عليه و آله و غيبه ولينا و کثره عدونا و قله عددنا و شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا فصل علي محمد و آله.» «وصيت شرعي» پدرم! پول بدهيد تا براي من 23 روزه قضا بگيرند و 60 روز روزه به عنوان کفاره بگيرند که 31 از آن پشت سر هم باشد و فقط همين باشد نه اينکه بهاي او 60 فقير را بخواهيد طعام بدهيد بدليلي که خودم مي دانم و 6 ماه نماز قضا هر سه وعده برايم بگيرند. حدود 500 تومان پول هم به مدرسه خاتم الانبياء بدهيد چون من غذاهايي که آنجا خوردم پول ندادم و بطور کامل هم انجام وظيفه نکردم. 600 تومان هم پول جهت رد مظالم بدهيد و بپرسيد که بايد به چه کسي دهيد. 400 تومان هم جهت صدقه به کميته امداد بدهيد. 80 تومان هم پول بدهيد به علي سالمي که يکي از دوستان طلبه ام است چون از من طلبکار است. کتابهاي من را به اين ترتيبي که مي گويم به آن عمل کنيد. کتابهاي تفسير الميزان و تفسير نهج البلاغه و پرتوي از قرآن و ميزان الحکمه (درقم) و الکشاف (در قم) را بفروشيد و در موارد بالا مصرف کنيد و کتابهاي نهضت امام خميني، معجم نهج البلاغه را به آقاضري بدهيد مال خودش باشد. در ضمن دو جلد کتاب تاريخ سياسي معاصر ايران از کتابخانه سياسي قم نزد من در دولاب يا قم هست به يکي از دوستانم در مدرسه امام صادق بدهيد تا به هر کسي که مي خواهد لمعه بخواند و کتابش را ندارد بدهند استفاده کند. بقيه کتابها را اگر عربي است و قابل فروش هست بفروشيد و خرج مواردي که گفتم بکنيد و اگر قابل فروش نيست بدهيد به آقا مهدي يا اکرم و يا خودتان، اگر احتياج ندارند بگذاريد در کتابخانه مدرسه امام صادق(عليه السلام) قم و کتابهاي فارسي را هم خودتان يا آقا مهدي و اکرم بردارد و اگر نميخواهيد نيز به کتابخانه مدرسه امام صادق (عليه السلام) بدهيد. وسايلي را که در حجره قم دارم مثل ظروف و اينها، بگذاريد تا هم حجرهايها استفاده کنند يا دوستان ديگر در همان مدرسه. وسايل شخصيام را که آنجا هست؛ بگذاريد در خانه و هر کاري خواستيد بکنيد و بقيه اموالم را هر کار که خواستيد بکنيد، اگر چيزي را فراموش کردهام، هر کاري خواستيد بکنيد. در آخر باز از شما پدر و مادر عزيزم طلب بخشش دارم.