«روحاني شهيد محمد قرباني » بسم الله الرحمن الرحيم «و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه» اي اهل ايمان! سلاح جنگ برداريد و آنگاه دسته دسته و همه به يک بار متفق براي جهاد بيرون رويد. «قرآن کريم» براي ملت بپا خاسته ما و ما که مسئوليتهاي بزرگ را به عهده گرفتهايم، شهادت عشق است. (شهيد مظلوم بهشتي) با سلام و درود گرم به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت حجة بن الحسن (روحي و ارواحنا له الفدا) و سلام گرم به رهبرم ،رهبري که مرامش، مرام پيامبر خدا و خطش، خط سرخ آل محمد(ص) و علي (ع) است و درود بيپايان به ملت غيور و بيدار کشورم ايران. و نيز سلام بيکران به رزمندگان پرتوان و سلحشوران وطنم، رزمندگاني که با دستي سلاح و با دست ديگر قرآن و نيز با قلبي مملو از شجاعت و ايمان و رشادت براي تداوم انقلاب شکوهمند اسلامي ايران اين گونه جانفشاني ميکنند و درود به ارواح پاک و مطهر شهيدان اسلام از صدر اسلام تا کنون. من محمد قرباني، طلبه، متولد سال 1346 هستم. هدف من از جبهه رفتن اين است ميخواهم به جبهه بروم تا در مقابل کفر جبههگيري کنم. کفري که خانه و کاشانه ملت جان بر کف وطنم را آواره ساخت و وحدت و پيوند مسلمين را درهم زدود. به جبهه ميروم تا دشمن متجاوز را در خاک خودش به زمين بکوبم، تا ديگر قدرت بلند شدن را نداشته باشد. چون من پيرو آن کسي هستم که در جواب مشرکان فرمودند: بخدا قسم اگر ماه را در دست چپم و خورشيد را در دست راستم قرار دهيد، از راهم که همانا حفظ مکتبم باشد باز نخواهم گشت. ميخواهم به کمک طفل بيسرپرستي بشتابم که زانوان کوچکش را در بغل گرفته و اشکهاي درشتش از چشمان کوچکش همچون دو قطره مرواريد بر روي گونههاي لطيفش ميغلتند و آنگاه در دامان يا بر زانوان و يا بر زمين ميافتد که اين اشک همانا، اشک داغي است، داغ پدر و مادر و داغ برادر و خويشان و نيز ميخواهم به کمک برادران عراقي بشتابم، تا خورشيد، روشنائي دل سردشان را گرم ساخته و نور هدايت در قلبشان روشن گردد. آري، ميخواهم به کربلاي حسين(ع) بروم. آرزويم اين باشد که به کربلا روم و به اين اميد خواهم رسيد و ميدانم که اگر کشته هم بشوم ميرسم. پدر گرامي و مادر مهربانم! اکنون که پا در راه جهاد گذاشتم و ميروم تا به کمک برادران دينيام به ياري الله، آخرين تفالههاي کفر را برچينم و غرق در دريا کنم. شما اي پدر گرامي و ارجمندم! زحمات بيپايانت را بر من ارزاني بخش و نيز مادر مهربانم! شير پاکت را بر من حلال کن. خواهرم! حجاب تو سنگري است که اسلام و قرآن در آن پاسداري ميشود و از تو ميخواهم همچنان به داشتن عفت ادامه دهي، که ميدانم اين چنين هستي. برادران عزيزم! فاميلهاي پرمحبتم! حالا که از بين شما رفتم اميدوارم در بهشت ديدارها تازه کنيم و از اينکه به شما آزاري رساندم از همه شما عفو ميخواهم و همچنين از دوستان باوفايم. پدر و مادر عزيزم و دوستان پر محبتم! شما آرزو داشتيد که مرا در لباس روحانيت ببينيد، بنده هم اين آرزو را داشتم، ولي من لباس روحانيت را با لباس شهادت هيچ فرق نميدانم. اگر بنا باشد که من لباس روحانيت را بر تن بپوشم و براي اسلام تبليغ بکنم، وقتي احساس کردم که وجودم در جبهه لازم هست ميروم و اگر هم شهيد شدم، با ريختن خونم به اسلام خدمت ميکنم. پس چه فرق دارد که من با لباس روحانيت به اسلام خدمت بکنم يا با شهادتم. اي مردم! سختيها را تحمل بکنيد و پيرو رهنمودهاي امام باشيد و با دولت جمهوري اسلامي خوب همکاري بکنيد. درود خدا بر پدران و مادران که چنين فرزنداني را تربيت کردند و با دستان خود آنها را تقديم انقلاب ميکنند، که همين کارها باعث شد تا جوانان مصري و ديگر جوانان کشورها را به شور و شوق بکشند و آنها هم دست به کارهائي که به نفع اسلام است بزنند. اي مردم! به حديثي که علي(ع) فرمود: «با مردم چنان رفتار کنيد، که اگر مُرديد بر شما بگريند و اگر زنده هستيد مورد احترام آنها قرار بگيريد.» خوب عمل کنيد. من به شما ميگويم: مرده پرست نباشيد تا موقعي که زنده هستيد قدر همديگر را بدانيد و به هم احترام بگذاريد. اي مردم! در ارگانهاي اسلامي فعاليت کامل داشته باشيد. قرآن، نماز جمعه و جماعات، دعا را بيشتر مورد علاقه خود قرار دهيد. اي کساني که خود را پيرو ائمه ميدانيد! ائمه تا آخر براي اسلام دفاع کردند. بنابراين، ما هم بايد تا آخرين نفس براي اسلام دفاع کنيم و اين حرف امام که چقدر خوب فرمود: ما مثل حسين(ع) وارد جنگ شديم و مثل حسين(ع) هم بايد به شهادت برسيم. پدرها و مادرها! امانتي که خداوند به شما داد (فرزندان) اين امانت را در راه او هديه کنيد. خدايا! يک عده مردم ميگويند: که شما به خاطر پول و مال ميرويد جبهه، تو خودت شاهد هستي که ما فقط براي رضاي تو به جبهه ميرويم. و چون عشق به ائمه داريم به جبهه ميرويم. اي ملت! همان طوري که در تفاسير قرآن ميخوانيد: جبهه مکتب است. پس از اين فرصت استفاده بکنيد و برويد در مکتبخانه جبهه، خود سازي بکنيد. ما چون عشق حسين(ع) در سر داريم ميرويم به جبهه، نه از براي مال. اي روحانيون محترم! شما هم صحنه را خالي نگذاريد و فقط درس را ملاک قرار ندهيد. البته نميخواهم درس خواندن را رد بکنم، ولي هدفم اين است که هم در جبهه حوزه و هم در جبهه جنگ باشد. اي ملت! روز امتحان فرا رسيده، به شما توصيه ميکنم از اين فرصت استفاده بکنيد. مرا از جلوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشييع کنيد و در امامزاده عبدالله [گرگان ] به خاک بسپاريد. بيعشق خميني نتوان عاشق مهدي شد. والسلام عليکم و رحمة اللهمحمد قرباني نصرآبادي
لطفا منتظر باشید ...
