شهيد حسين فاطمي - وصیت نامه شهید حسین فاطمی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید حسین فاطمی - نسخه متنی

حسین فاطمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد حسين فاطمي

استان خراسان رضوي > شهرستان گناباد

وصيت نامه

«طلبة شهيد: حسين فاطمي» «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله» هدف از خلقت انسان، كامل كردن خود است و به تعبير قرآن «عبادت ولي‌الله» است. عبادت، همان وظيفه‌شناسي است كه در هر عصر و زماني، انسان كارش را بداند كه چيست و عبادت، همان انجام و معتقد بودن به اصول و فروع اسلام همراه با عمل[است]. در اين بين كه انسان مشغول انجام وظيفه خود است، خداوند آزموني را قرار داده كه همه افراد – زن، مرد، عرب، عجم و ...- بايستي حتماً از آنها به خوبي عبور كنند تا اين كه وارد حرم امن و ابدي خداوند متعال گردند. آزمون‌هاي سخت و دشوار كه هر كس نمي‌تواند خوب از آنها از آب در آيد. امتحان از خوف و ناامني، گرسنگي و محاصره اقتصادي، نقص اموال، اهداء جانها كه آيا انسان به آن حد رسيده كه حتي جانش را فدا كند. آري؛ كسي كه در مراحل سخت امتحان توانست آزمون را خوب دهد، برنده اوست و بازنده كسي است كه نتواند و يا آرام آرام برود. اكنون امتحان خداوندي در حال انجام است. برنده كسي است كه اكنون كه جنگ است برود با دشمن بجنگد و وظيفه خودش را ايفا كند. به گفته امام امت، اين راهنماي دلسوز امت، ميزان، انجام وظيفه است، اگر پيروز شديد چه بهتر و اگر هم شهيد شدي فوز عظيم و سعادت ابدي است. آري؛ درس اصلي را امام حسين -عليه‌السلام- در كربلا حدود 1400 سال پيش به همه انسان‌هاي آزاده داد و گفت: اي مسلمانان! مؤمن كسي است كه طفل شش ماهه و همه هستي‌اش را فداي اسلام كند. اكنون پس از مدتها آزادمرداني از خطه ايران اسلامي در پي لبيك به نداي امام خويشتنند؛ گروهي از آنها به سوي مولايشان شتافتند و راستي كه «صدقوا ما عاهدوالله» بودند. اين عبد حقير، اين قطره از اقيانوس بي‌كران اسلام و حزب‌الله نيز اكنون به پيروي از امام خويش عهد بسته‌ام تا اهداء جان ناقابلم، دينم را به اسلام و قرآن غريب ادا نمايم كه واقعاً اسلام اكنون در جهان غريب است. هر كس كه نداي مسلماني را سر دهد بايد بالاي دار رود. آيا اين غريبي نيست؟ چرا بايد عده اي از ما هنوز هم غافل باشيم؟ چرا عده‌اي كم و بيش خون شهداي اسلام را ناديده مي‌گيرند؟ چرا هنوز بعضي هستند كه سر كينه و دشمني خود را با امام و اسلام عزيز، از هر جا كه شده بروز مي‌دهند؟ اين درد است واقعاً! چقدر دل رهبران اسلامي پردرد است! مردم را به صلاح و نجات مي‌خوانند و علاوه بر عدم پاسخ‌شنوي مورد تهديد قرار مي‌گيرند! برادر، خواهر! اكنون تو هستي و اسلام، اگر چنگ به ريسمان الهي كه همان خيل ولايت فقيه است، زدي، چنگ زدن همانا و نجات حتمي همانا. قسم به خدايي كه جان علي -عليه السلام- در دست اوست، هزار ضربه شمشير بر جان علي وارد آيد و علي زير ضربت‌هاي شمشير جان دهد، آسانتر و گواراتر است از مرگ در بستر در غير اطاعت خدا. خدايا! شمعم، مي‌سوزم تا راه را روشن كنم، فقط تقاضا دارم كه وجودم را تباه نكني و بگذاري تا آخر بسوزم و خاكستري از وجودم باقي نماند؛ اگر اين بدن در حال سوزش، نيمه‌سوز بماند ديگر نتواند به وصال معشوق رسد. از جان خود گذشتم تا از قيد و بندهاي مادي آزاد گردم و با غرش رعد، كلمه حق را بر فرق منافقين و كفار بكوبم و با تازيانه اين شب تاريك را بدرم و شب‌پره‌هاي شب را براي هميشه كور كنم. رفتم با اسلحه شهادت، ميدان بيايم تا با ابديت و ازليت به درجه وحدت برسم و جز خدا چيزي نجويم و نخواهم و تسليم چيزي نشوم. برادر! رفتم تا با فرق سرخم به ديدار مولايم و مقتدايم برسم، آري؛ ما پيرو علي-عليه السلام- هستيم؛ علي با فرق خونين پيش خدا شتافت؛ مبادا ما در بستر بميريم كه در زمان ما، مرگ در بستر ننگ است. حامي امام و مسئوولين كشور كه دلسوزان واقعي اين كشور هستند باشيد. مبادا خون هزاران شهيد را ناديده بگيريم. براي مسلم، اسلام آوردن تنها كافي نيست، بلكه بايد مؤمن شد. مؤمن به اصول دين بايد ايمان آورد؛ به خدا، پيغمبر، امام، عدل و معاد. ريشه اسلام همان پنج عدد است و اما شاخه‌هاي اين درخت، فروعات است اگر عمل شود. همانطور حقير، بچگانه و با حيوانيت زندگي خواهم كرد، كشورم نوپا بود؛ رژيم جلاد و جنايتكاري به نام عراق به سرفرماندهي جاني و خاني صدام حمله كرد. سخن امام را يك طرف قضيه که جهاد ما و دفاع ما واجب كفايي است و اصل ششم از فروع دينم يعني جهاد را يك طرف قضيه گرفته و به عنوان يك سرباز بسيار كوچكي در خدمت امام زمان -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- و براي اطاعت دستور امام امت جانشين امامت و نماينده حضرت امام زمان -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- حركتي را آگاهانه انجام دادم و اميدوارم و آرزويم اين بوده و هست كه خداوند متعال شهادت را نصيبم گرداند؛ چون خون سرخ پدرمان را با شمشير بر روي زمين ريختند؛ كسي كه مولايش علي -عليه‌السلام- و امثال اين رادمردان باشد نبايد، در بستر بميرد. چرا مانند معاويه و امثال او در بستر ذلت بميرد؟! آخر ما مسلمانيم. امام ما فرموده‌اند: «هيهات منا‌الذله» دور است، دور است از ما كه بخوابيم و در خانه ما، در شهرمان، دشمن سفاك ما را اداره كند و ما را تاراج كند و بر ما خيانت نمايد. چرا بعضي بايد اين چنين باشند! امروز روزي است كه بايد امتحان شويم؛ روز نق زدن نيست، روز مرگ، جنگ، شهادت، برخاستن، خالي كردن مشت تو خالي مشركان جهان را از دام ذلت و استعمار استعمارگران نجات دادن است. اميدوارم فرياد حقير را بشنويد و سخن امام امت را با جان و دل پذيرا باشيد. به عنوان سفارش به مسلمين: بر همه ما واجب است پيام امام خود را لبيك گفته و با ايثار مال و جان ياوري نماييم. از اسلام آموخته‌ايم كه ايستاده بميريم نه در حال زانو زدن. حاضرم در راه دين، از تن جدا گردد سرم. اما خدايا! بگذار گستاخانه در ميدان شهادت بتازم. بگذار غرور و كبر را با آب اخلاص و خلوص و صدق و تواضع شستشو دهم و با خون خود، ننگ هزاران سال را بشويم و شما را به اين توصيه مي‌كنم. بايد آن قدر خون داد تا اسلام عزيز به ظهور مهدي -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- به پيروزي كامل رسد و قسط و عدل الهي در سايه توحيد برقرار گردد. اي كاش ميليونها جان داشتم و فداي اسلام و قرآن خدا مي‌كردم! امروز روز جنگ است؛ روز نبرد با كفار ناپاك و جلاد و سفاك است. به عنوان يك سرباز از روي فكر و اعتقادي كه به اسلام و مكتب تشيع و رهبري امام امت داشتم و با احساس نيازي كه مي‌شد به سوي جبهه به راه افتادم و آرزوي قتال و شهادت را در راهش دارم. پدر عزيزم! مبادا ناراحت باشي. مادر گرامي‌ام! هرگز ناراحت مباش؛ چرا ناراحت باشيد! آيا از اين كه به زندگي سعادت‌مندي راه يافته‌ام و اكنون راحتم، ناراحت هستيد يا از اين كه دو روز دنيا با هم نيستيم؟ همه مخلوقيم و امانت، پس گرفتن امانت ناراحتي ندارد. پدرم، مادرم! آرزو داشتيد دامادي ام را در دنيا ببينيد، بدانيد اكنون داماد شده‌ام؛ اگر شيريني خواستيد پخش كنيد، بياييد حالا كه فوز عظمي نصيبم شده شادي نماييد؛ اگر وقتي دلتان گرفت، خواستيد گريه كنيد، براي علي‌اكبر گريه كنيد و با گريه خود روح مرا آزرده ننماييد. خيلي شما را دوست داشتم؛ مي‌خواستم در كنار شما بنشينم؛ دل بركنده و وعده ديدار قيامت باشد و منتظر بوده و مال دنيا را زير پا گذاشته كه فاني است. هان اهل قلم! قلم، تفنگ است امروز بـر گـير سـلاح خـود كه جنگ است امروز، برخيز كه بي‌بهانه سنگر گيريم در خانه به هر بهانه ماندن ننگ است خواهرانم! حجابتان سنگر خون من است. مواظب اعمال خود بوده تا جزء صاحبان خسران نباشيد. اگر احساس ناراحتي كرديد گريه نكنيد؛ فكر زينب و صحراي كربلا و آن همه شكنجه و اسارت‌ها را كنيد و حتي گريه‌تان براي خدا باشد. آن چنان كه بايست حقتان را ادا ننمودم؛ خيلي شما را اذيت كردم؛ تقاضاي عفو دارم. همسرم! شكيبا باش با حركتت دشمن را دق‌مرگ نماي و از اين كه نتوانستم حقت را ادا نمايم خيلي عذر مي‌خواهم. اقوام، خويشان، دوستان و... تقاضاي عفو دارم. برادران، اساتيد معظم! سلام عليكم، از همگي‌تان كه مرا به شاگردي پذيرفته‌ايد، صميمانه تشكر دارم و تقاضاي عفو دارم و مرا ببخشيد. طلاب محترم! ابتدا، تقاضاي عفو دارم و ثانياً، چند موعظه به عنوان برادر حقير: خود را از يوغ شيطان برهانيد و به مقام فرشتگان خود را ارسال داريد و اين ميسر نيست مگر، با كسب علم با عمل و اخلاص و دل را شكسته نگه‌داشتن به انجام دعاها و نمازها و اهميت به آنها شما را توصيه دارم. دشمنان اسلام چون مار زخم خورده به خود مي‌پيچند؛ اگر چشمتان به كوچكترين اشتباه از قشر روحانيت و وسپاهي بيفتد ديگر ضربه بزرگي مي‌خوريم و اين طور نباشيد. والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته

/ 1