شهيد تقي عبدي قويدل - وصیت نامه شهید تقی عبدی قویدل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید تقی عبدی قویدل - نسخه متنی

تقی عبدی قویدل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد تقي عبدي قويدل

استان آذربايجان شرقي > شهرستان تبريز

وصيت نامه

«روحاني شهيد: تقي عبدي قويدل» اي خون حماسه در رگ دين برخيز نماز خون بخوانيم بسم الله رب الشهدا و الصديقين «اني ذاهب الي ربي سيهديني» (صافات/99) الحمدلله رب العالمين و غياث المستغيثين و الصلوه و السلام علي سيدنا و مولانا ابي القاسم محمد -صلي الله عليه و آله و سلم- و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمين سيما مولانا و مقتدانا الحجه بن الحسن العسکري- عجل الله تعالي فرجه الشريف- روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و علي نائبه القائد الاعظم الامام روح الله الموسوي الخميني روحي له الفداء و علي جميع المومنين و الشهداء والصديقين.

خدايا تو شاهدي که هم اکنون بعد از نماز صبح با زبان روزه رو به قبله نشستم و آماده نوشتن وصيت نامه‌ام هستم.

ولي چگونه وصيت نامه بنويسم؟ با اين دست‌هايي که آلوده به گناه است، با اين نفس و قلبي که در اثر گناهان شبانه روزي سياه گشته، با اين نفس و قلبي که با کمي محاسبه نفس معلوم مي‌شود پر از صفات رذيله است و اصلا از صفات فضيله خبري نيست، با اين نفس و قلبي که دراثر عملکرد ناپسند و گناهان زياد از تو غافل شده و تابع هوا و هوس گشته، با اين نفس و قلبي که مدتها اسير و دربند خواسته هاي پست و شيطان است، آيا وصيت نامه بنويسم؟ و راستي شهادت- اين والاترين مقام در نزد خداوند- نصيب اين بنده گنهکار خواهد گشت؟ نمي‌دانم مگر اين که خداوند رحمان و رحيم اراده کند با شهادتم قلم عفوي به گناهانم و معصيت هاي بي شمارم بکشد و در روز قيامت مرا در مقابل انبياء، امامان، حضرت فاطمه زهرا -عليها السلام- شهدا و صديقين و .

روسفيد گرداند.

آن روز وحشتناک و خوفناکي که صورت هاي گنهکاران سياه مي‌گردد.

اي امام زمان! -عجل الله تعالي فرجه الشريف- و تو اي مهدي زهرا -سلام الله عليها- تو مي‌داني که اين بنده ذليل چه قدر صداي «مهدي بيا» سر داده، در شب هاي جمعه چه قدر تو را در صحراي تاريک جمکران صدا کرده، چه قدر در دعاي ندبه صداي «يابن الحسن» اش را بلند کرده؛ تا شايد لحظه‌اي به ديدار جمال دلربايت نائل گردد؛ ولي افسوس که نائل نگشته چون لياقت نداشت و سر تا پا گناه و معصيت و نافرماني خدا.

اي قلب عالم امکان! اينک به اين اميد قدم در جبهه گذاشته‌ام که تا شايد در آخرين لحظات عمرم، چشمم به جمال دلربايت منور گردد و به آرزوي ديرينه‌ام رسيده؛ چشم از اين دنيا ببندم.

اي مهدي عزيز! تو را قسمت مي‌دهم به مادرت زهرا که خيلي دوست داري، مرا مأيوس مکن آخر با اين که گنهکارم ولي از عاشقان تو هستم.

اي امام امت، اي فريادگر ميلياردها مستضعف جهان، اي قلب تپنده امت، اي موساي زمان که براي مبارزه با فرعون ها قيام نموده‌اي! و تو اي ابراهيم زمان که در قربانگاه تاريخ ايستاده‌اي و براي استقرار حکومت الله که همان حکومت مستضعفين است، اسماعيل ها را قرباني مي‌کني، بنده را هم يک اسماعيل فرض کرده و در قربانگاه عشق الهي به خون آغشته‌ام ببين.

اي کاش هزاران جان داشتم و همه را در راه رضاي تو که همان راه خدا، انبياء، امامان و راه رهايي ميلياردها مسلمين و مستضعفين جهان است، فدا مي‌کردم.

اي مسلمين و مستضعفين جهان! بپا خيزيد و بر عليه رژيم هاي حاکم شورش و انقلاب کنيد.

بدانيد که پيروزي نهايي از آن شما است.

«و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثين.

» (قصص/5) اي مستکبران جهان! بدانيد که مرگتان نزديک است ان شاءالله به زودي زود و به ياري الله و با رستاخيز ملت‌هاي به بند کشيده شده، کاخ هاي شما سرنگون خواهد شد و اين يک وعده الهي است و بدانيد که اگر شب و روز نيروهاي خودتان را بر عليه جمهوري اسلامي ايران بسيج کنيد، چنان که بسيج کرده‌ايد امت اسلامي ما آرام ننشسته و آتشين‌تر خواهند شد.

شما در چه فکري هستيد امت اسلام ما را شهادت را شرف و افتخار خود مي‌داند مرگ سرخ را بر مرگ سياه ترجيح مي‌دهد.

شعار امت اسلامي ما همان شعار معلم شهادت حسين بن علي -عليه السلام- است (هيهات من الذله).

اي مستکبرين جهان! ما آمده‌ايم به خاطر برقراري حکومت الله و رهايي مسلمين ومستضعفين جهان، سينه هايمان را در مقابل رگبار مسلسل هاي شما قرار دهيم.

از عزيزانمان بگذريم.

در شديدترين محاصره اقتصادي قرار بگيريم.

شب‌ها و روزها به جاي غذا، خاک بخوريم و در مقابل شما زالوهاي پست قرار گرفته و استقامت کنيم و بدانيد که شما در مقابل يک ملت قرار نگرفته‌ايد.

نه، شما در مقابل ايمان اين ملت و در مقابل (لا اله الا الله) جبهه گرفته‌ايد.

ايمان و لا اله الا الله که بمب هاي اتمي، آواکس ها و مدرن ترين سلاح هاي شما را خرد مي‌کند و به دور مي‌ريزد خواهيد ديد که کاخ هاي ظلم و استبداد شما يکي پس از ديگري سرنگون خواهند شد .

وفتح و پيروزي نزديک است.

«اذا جاء نصر الله و الفتح.

» (نصر/1) اي خانواده شهدا! شما افتخار کنيد و چنانچه افتخار مي‌کنيد که فرزندانتان و عزيزانتان را همچون حسين -عليه السلام- فداي اسلام و قران نموده‌ايد.

آري؛ فقط شما نيستيد که هم اکنون بي سرپرست، بي فرزند مانده‌ايد.

عصر روز عاشورا فرزندان خردسال حسين بن علي -عليه السلام- در مقابل آن همه لشگر بي سرپرست ماندند فقط سرپرستشان زيزنب کبري -سلام الله عليها- بود و بس.

به خيمه هاي حسين -عليه السلام- حمله کردند خيمه ها را آتش زدند بچه هاي حسين -عليه السلام- به آن صحراي تاريک و خوفناک پراکنده شدند زيورهايشان را به غارت بردند حتي چندين نفرشان از ترس اسب سواران لشگر يزيد جان سپردند.

آنها را اسير کرده و شهر به شهر گردانيدند و براي عزيزان حسين -عليه السلام- که داغ پدر، برادر و عمو ديده بودند، کف زدند و رقصيدند در خرابه‌ها جا دادند.

چنين ظلمي در تاريخ واقع نشده.

خداوند اجرتان دهد و شما را در روز قيامت با بازماندگان حسين -عليه السلام- محشور گرداند.

اي پدر و مادر بزرگوارم: مي‌دانم که شما چه قدر زحمتها درباره اين فرزند گنهکارتان کشيديد.

در شبهاي سرد زمستان، در هواي گرم تابستان، چه غم‌ها و رنج ها که نديده‌ايد و در مقابل، اين فرزند عاصي شما، چه تقصيرها درباره شما انجام داده؛ چه مي‌شود که به حق حضرت فاطمه زهرا -سلام الله عليها- و به حق سربريده حسين -عليه السلام- و قمر منير بني هاشم اين فرزند گنهکارتان را حلال نماييد تا در مقابل خداوند رو سفيد گردم.

زبانم عاجز است که درباره شما دعا کنم.

فقط مي‌گويم خداوند از شما راضي شود.

اي برادران روحاني! ما مسؤوليم.

در مقابل انحراف جامعه مسؤوليم.

در مقابل پيشبرد انقلاب اسلامي ايران مسؤوليم.

در مقابل انقلاب فرهنگي و انقلاب و ارزشها مسؤوليم.

در تغذيه فکري کودکان، نوجوانان و جوانان مسؤوليم.

آري! ما مسؤوليم که از ولايت فقيه- اين مهمترين رکن اداره امور مسلمين- حمايت کرده و با مخالفين ولايت فقيه مبارزه کنيم.

ما مسؤوليم که اول خودمان را اصلاح کنيم.

معنويت را در خودمان حاکم سازيم؛ تا همه کارهايمان براي خدا باشد.

تقوا را پيشه خود سازيم بعد به جامعه سازي بپردازيم.

اي روحانيون مبارز! انقلاب اسلامي ايران در مرحله حساسي قرار گرفته، اسلام به عنوان قدرت سوم در جهان نمايان گشته، چشم ميلياردها مستضعف در جهان به انقلاب ما دوخته .

انقلاب ما مي‌رود که از اين خون هاي شهدا رود نيلي ساخته و کاخ هاي فرعوني را به رهبري موساي زمان سرنگون سازد.

بدانيم شکست انقلاب اسلامي شکست اسلام و قرآن و شکست کاسة اميد ميلياردها مسلمان و مستضعف جهان است.

بکوشيد و اين انقلاب سرخ و خونين اسلامي ايران را به رهبري امام امت، به انقلاب مولي حجت بن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه الشريف متصل فرماييد.

ان‌شاءالله.

و شما اي اساتيد و دوستان عزيزم! خصوصاً حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج ميرزا عبدالحميد بنابي -دامت برکاته- و استاد گرامي و مهربانم حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج ميرزا عبدالمجيد بنابي ادام الله ظله العالي که شبانه روز خون دل خورد و اين بنده عاصي را تربيت نموده و به اين حد رسانيده‌ايد.

زبان بنده عاجز است فقط خداوند مي‌داند چه اجري به شما خواهد داد در مقابل آن همه رنج‌ها و زحمت‌ها که دربارة اين بنده عاصي و تمامي طلاب مدرسه کشيده و مي‌کشيد.

شما و همه دوستان بزرگوارم را قسم مي‌دهم به حق امام زمان -عجل الله تعالي فرجه الشريف- که بنده ذليل و حقير را حلال نموده و از تقصيراتش بگذريد.

دوستان بزرگوارم! خدا شاهد است از آن موقع که برادران شهيدمان، ثقه الاسلام حسين توانا، ثقه الاسلام محمد مهدي مهدوي شهيد شده‌اند، خيلي در مقابل وجدانم ناراحت شده‌ام.

حتماً اين بنده لياقت نداشتم که در آن چند ماهي که در جبهه بودم، به شهادت برسم و از آن که هر روز مشاهده مي‌کردم که خيابان ارم قم تعطيل است و جسد چندين شهيد بر دوش هزاران حزب اللهي حمل مي‌شود در پيش وجدانم به خود مي‌گفتم: «اللهم ارزقنا قتلا في سبيلک» مگر خون من رنگين تر از اين ها و برادران شهيدم است.

تاب و توان نمي‌آوردم تا اين که به جبهه اعزام شدم.

حالا که وصيت نامه‌ام در دست شما است مرا دعا کنيد در دعاي کميلِ شب جمعه حرم حضرت معصومه -سلام الله عليها- در دعاي ندبه، در نمازهاي شب در مسجد جمکران، در نمازهاي جمعه و در همه جايي که حالي پيدا کرديد و قطرات اشک از چشمانتان سرازير گشت اين بنده عاصي ذليل حقير و مسکين را دعا کنيد؛ تا خدا از گناهانم بگذرد در آخر از همه برادران و خواهرانم، فاميلها، اساتيد، دوستان، شاگردانم و کارمندان و نويسندگان مجله کودک مسلمان که اين بنده ذليل رنجيده خاطر شده‌اند حلالي مي‌طلبم که ان شاءالله به بزرگواري خودشان عفو مي‌نمايند.

اللهم انصر جيوش المسلمين و انصر القائد الاعظم و ثبت اقدامنا علي دينک و نور قلوبنا بنورالايمان و القرآن و الولايه والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته

/ 1