شهيد حمزه شيرزاد - وصیت نامه شهید حمزه شیرزاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید حمزه شیرزاد - نسخه متنی

حمزه شیرزاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد حمزه شيرزاد

استان مازندران > شهرستان محمود آباد

وصيت نامه

«طلبه شهيد حمزه شيرزاد» «اعوذ بالله‌ من‌ كثيرالحاسدين‌ و بني‌ الظالمين‌ و شيطان‌ الرجيم»‌ آزمودهم‌ مرگ‌ من‌ در زندگي‌ است ‌چون‌ دهم‌ زين‌ زندگي‌ پايندگي‌ است‌ «الحمدلله‌ القاصم‌ الجبارين‌ الذي‌ خلق‌ الموت‌ والحيوة‌ ليبلون‌َّ اننا احسن‌ عملا. والصلاة‌ والسلام‌ علي‌ محمد و اله‌ و علي‌ جميع ‌الانبياء و المرسلين‌ و الملائكة‌ المقربين‌ والشهداء و الصديقين‌ و السلام‌ علينا علي‌ عبادالله‌ الصالحين‌» «قال‌ الله‌ تبارك‌ و تعالي‌: ان‌ الله‌ اشتري‌ من‌ المؤمنين‌ انفسهم‌ و اموالهم‌ بانَّ‌ لهم‌ الجنه‌ يقاتلون‌ في‌ سبيل‌ الله‌ فيقتلون‌ و يقتلون‌ وعداً عليه‌ حقا في‌ التوراته‌ والانجيل‌ والقرآن‌ و من‌ اوفي‌ بعهده‌ من‌ الله‌ فاستبشروا و ببيعكم‌ الذي‌ بايعتم‌ به‌ ذلك‌ هوالفوز العظيم‌»(توبه‌ آيه‌ 111) سپاس‌ و ثنا مخصوص‌ خداوندي‌ است‌ كه‌ پروردگار كائنات‌ است‌ و حمد فقط‌ و فقط‌ براي‌ اوست‌ و جز او كسي‌ شايسته ‌معبود‌ نيست‌ و بنده‌ بايد در برابر اين‌ خالق‌ محبوب‌ خالص‌ و خاشع‌ باشد و دل‌ را براي‌ لقاي‌ او پاك‌ كند و سپاسگزاري‌ خاصه ‌خداوندي‌ است‌ كه‌ اين‌ همه‌ نعمات‌ را به‌ ما ارزاني‌ داشته‌ است‌ كه‌ اين‌ همه‌ نعماتش‌ يكي‌ از صد قسمت‌ نعمات‌ اوست‌. ما بندگان‌ بي‌‌بضاعت‌ او حتي‌ نمي‌توانيم‌ شكر نعمت‌ سلامتي‌ بدن‌ خود را در برابر او انجام‌ بدهيم‌ و خداوند‌ را سپاس‌ و ثنا مي‌گويم‌ كه‌ در زماني‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشودم‌ كه‌ مردي‌ از تبار و دودمان‌ هابيليان،‌ راهبر و رهبر من‌ است‌ و فرزند انقلاب‌ هستم‌ وهمچنين‌ در زماني‌ زندگي مي‌كنم كه‌ حكومت‌ اسلامي‌‌ 1400 ساله‌ در كنج‌ خانه‌ها را، زنده مي‌بينم و يك‌ انقلاب‌ و دگرگوني‌ اعجاب‌آميزي ‌صورت‌ گرفت‌، به‌ رهبري‌ قشر روحانيت‌. و مجدداً خداوندي‌ را درود و ثنا مي‌گويم‌ كه‌ به‌ من‌ نيرو داد تا در جبهة‌ رزم‌ برزمم‌ وبه‌ من‌ شهامت‌ و دليري‌ داد تا از مرگ‌ سرخ‌ شهادت‌ نگريزم‌. واي‌ اله‌! مي‌دانم‌ بندة‌ خوبي‌ برايت‌ نبودم‌ و امتثال‌ اوامر و نواهي‌ترا ننمودم‌ ولي‌ تو رحمتت‌ زياد است‌ به‌ فضل‌ و كرم‌ خودت‌ مرا ببخش‌. بارالها! اگر از روي‌ عدالتت‌ مرا موأخذه‌ كني‌راهي‌ جز دوزخ‌ ندارم‌ قسمتي‌ از دعاي‌ امام‌ سجاد و ديگر ائمه(عليهم‌السلام)‌. اما بعد ـ راست‌ مي‌فرمايند كه مي‌گويند‌ خداوند! فقط‌ از عدالت‌ تو ترس‌ داريم‌ ولي‌ وقتي‌ كه‌ فضل‌ و رحمت‌ تو را مي‌بينيم‌ حالت‌ رجاءپيدا مي‌كنيم‌. در اول‌ بايد بگويم‌ كه‌ من‌ حقيرتر از آن‌ هستم‌ كه‌ شما امّت‌ حزب‌ الله‌ و پدر و مادر عزيز را وصيت‌ كنم‌ اما بخاطر اينكه‌ يك‌عمل‌ استحبابي‌ انجام‌ بدهم‌ اين‌ فعل‌ را مدنظر قرار مي‌دهم‌. اما چند وصيت‌‌ به‌ آحاد مردم‌ شيعه‌ و مسلمان‌ و خاصه‌ شماامت‌ پرتوان‌ و شهيد پروردارم: اول‌ «تذكر من‌ گناهكار و مضطر درگاه‌ خداوند عزوجل‌» درباره‌ جهاد و فضيلت‌ جهاد و مجاهد است‌ جهاد در قرآن‌ و روايات ‌زياد وارد شده‌ كه‌ در قرآن‌ قريب‌ به‌ 350 دفعه كمتر و بيشتر آمده‌ است‌ بايد ارزش‌ و بهاء جهاد در راه‌ خداوند را با بينش‌ وبصيرت‌ كامل‌ بدانيم‌. خداوند در قرآن‌ مي‌فرمايد: هر كس‌ هدفش‌ جهاد در راه‌ خداوند است‌ از بيتش‌ خارج‌ شود و مجاهدت‌ كند و شهيد شودمن‌ خودم‌ تاوان‌ خونش‌ مي‌باشم‌. و حديث‌ هم‌ كه‌ معلوم‌ است‌ پيامبر اكرم‌ مي‌فرمايد: «ان‌ الجهاد باب‌ من‌ الابواب‌ الجنة‌ فتحه‌ الله‌ خاصه‌ اولياء» مجاهد كيست‌؟ مجاهد همان‌ است‌ كه‌ در آيه‌ فوق‌ بيان‌ شد. مجاهد آنقدر ارزش‌ دارد كه‌ با خداوند مستقيماً عمل‌ بيع‌ را انجام‌ مي‌دهد و اين‌ عمل‌ آنقدر اهميت دارد‌ كه‌ فقط‌ انبياء و اولياء با خداوند ارتباط‌ پيدا مي‌كنند و مجاهد و شاهد با خداوندخود مانند آنها رابطه‌ پيدا مي‌كند و چون‌ طرف‌ معامله‌ خداوند است‌ و خود مجاهد فروشنده‌ است‌ و جنس‌ فروش‌ جان‌ و مال‌است‌ و خداوند مي‌فرمايد كه‌ جان‌ و مال‌ خود را در مقابل‌ جنة‌ و بهشت‌ بفروشيد و كسي‌ كه‌ اين‌ كار را بكند من‌ در انجيل‌ وتورات‌ و قرآن‌ كه‌ سند اين‌ قول‌ است‌ به‌ وعده‌ خودم‌ جامة‌ عمل‌ مي‌پوشانم‌. و شما امت‌ جندا... و حزب‌ الله‌ خود را ازجهادگران‌ و مجاهدان‌ راه‌ خداوند قرار بدهيد و از مرز و مكتب‌ و كيان‌ و كشور خود دفاع‌ كنيد. چرا كه‌ حضرت‌ علي‌ (ع‌)مي‌فرمايد: اگر اينكار را نكنيد ذليل‌ و خوار در نزد‌ خود‌ و دشمنان‌ مي‌شويد و جهاد مايه‌ برتري‌ مكتب‌ اسلام‌ و قرآن‌ برديگران‌ مي‌شود و باعث‌ ترفيع‌ مقام‌ مسلمان‌ و مجاهد مي‌شود و اين‌ عمل‌ را حتماً و حتماً عمل‌ كنيد اگر نكنيد خداوند ورسول‌ او و ملائكه‌ از شما نمي‌گذرند و اين‌ مقدار براي‌ كسي‌ كه‌ بصيرت‌ دل‌ دارد بس‌ است‌. يا ايها الناس‌ از دنيا بر حذر باشيد كه‌ تمام‌ بي‌ چاره‌گي‌هاي‌ ما از حب‌ دنيا است‌ حديثي‌ روايت‌ شد از معصوم‌ كه‌ مي‌فرمايد:حب‌ دنيا به‌ آخرت‌ شما ضرر مي‌رساند و حب‌ آخرت‌ ضرري به‌ دنيا نمي‌رساند پس‌ اي‌ امت‌ مؤمن‌ از دنيا بگذريد كه‌ دنيا مفراست‌ نه‌ مقر! پس‌ اصلاً اميدي‌ به‌ اين‌ دنيا نداشته‌ باشيد (دل‌ نبند بر اين‌ بي‌ وفا عروس‌ كه‌ شبي‌ را به‌ آخر نبرد با كسي‌) درضمن‌ اين‌ را متذكر مي‌شوم‌ كه‌ دنيا في‌ الذات‌ و في‌ القوه‌ مذموم‌ نيست‌ بلكه‌ بالفعل‌ به‌ آخرت‌ ضرر مي‌رساند و بخاطرهمين‌، حضرت‌ علي‌(عليه‌السلام‌) مي‌فرمايد: دنيا ممدوح‌ است‌ اما اگر وسيلة‌ رسيدن‌ به‌ آخرت‌ باشد. و به‌ شما بگويم‌ كه‌ هر كس‌ از دنيا بيشتر خوشي‌ و راحتي‌ ببيند در آخرت‌ بالعكس‌ مي‌شود و اگر در دنيا سختي‌ و رنج‌ بيشتري‌ ببيند در آخرت‌ بهره‌اش‌ از نعمات‌خداوندي‌ بيشتر مي‌شود. واي‌ مردم‌ شهيد پرور حتماً بفكر آخرت‌ خودتان‌ باشيد كه اگر اين گونه نباشيد روز قيامت براي شما‌ يوم‌ الحسرة است‌ و چيزي‌ جز افسوس‌ باقي‌ نمي‌ماند. و بنده‌ به‌خداوند مي‌گويد:«يا ربنا فارجعوني»‌. كه‌ ديگر كار از كار گذشته‌ است‌. و ايمان‌ تو مانند ايمان‌ فرعون‌ سودي‌ به‌ حالتان‌ ندارد. وفكر موت‌ باشيد كه‌ يكي‌ از سنن‌ الهي‌ است‌ كه‌ تمام‌ موجودات‌ ممكن‌ الوجود را بغير واجب‌ الوجود كه‌ حضرت‌ باريتعالي ‌باشد در بر مي‌گيرد. مرگ‌ هر كسي‌ بايد براي‌ شما مرد و زن‌ درس‌ عبرت‌ باشد و هيچكس‌ نمي‌تواند از سنن‌ الهي‌ فرار كند كه‌خداوند در آية‌ 188 از سوره‌ نساء مي‌فرمايد هر كجا باشيد اگر چه‌ در كاخهاي‌ بسيار محكم‌، مرگ‌ شما را فرا مي‌گيرد. اي‌ مردم‌ نماز و زكات‌ و خمس‌ و جهاد را انجام‌ بدهيد و واجبات‌ الهي‌ را واجب‌ و محرمات‌ الهي‌ را حرام‌ بدانيد و اگر اين‌قانون‌ عمومي‌ را، انجام‌ دهيد فوز عظيم‌ كه‌ همان‌ جنة‌ باشد نصيب‌ شما مي‌شود و تقوا را پيشه‌ كارهاي‌ خود قرار دهيد كه‌ روي‌مسئله‌ تقوا در قرآن‌ و روايات‌ زياد تكيه‌ شده‌ است‌. كه‌ تقوا انسان‌ عاقل‌ را از محرمات‌ دور مي‌كند و ترس‌ از خداوند همراه‌ بارجاء باعث‌ رستگاري‌ مي‌شود و نماز را با قرائت‌ و صحيح و آرامش كامل به جاي آوريد. بدانيد اگر نماز بخوانيم‌ و بعد از نماز خداي‌ ناكرده‌ مرتكب‌ گناه‌شويم‌ بدانيم‌ كه‌ آن‌ نماز، نماز نبوده‌ چرا كه‌ قرآن‌ مي‌فرمايد:«ان‌ الصلوة‌ تنهي‌ عن‌ الفحشاء والمنكر» و تمام‌ مساعي‌ اين‌ باشد كه‌ در تمام‌ اعمال‌ عبادي‌ و غير عبادي‌ واجب‌ و مستحب‌، از ريا مبرّاء باشد چرا كه‌ رياء اعمال‌مقبول‌ را مبطل‌ مي‌كند مانند آتش‌ كه هيزم را مي‌سوازند و خاكستر مي‌كند و خلاصه‌ به‌ شما امت‌ حزب‌ الله‌ بگويم‌ كه‌ ازگناهان‌ كبيره‌ و صغيره‌ (حق‌ الناس‌ و حق‌ الله) برحذر باشيد و هر لكه‌ از گناه‌ بر روي‌ دل‌ قرار بگيرد يك‌ قدم‌ از درگاه‌ عرش‌ الهي‌دور مي‌شويد‌ پس‌ مراقب‌ اعمال‌ خود باشيد‌ و خودتان‌ را محاسبه‌ كنيد‌ و در حديث‌ معصوم‌ است‌ كه‌ مي‌فرمايد:«حاسبواكم ‌قبل‌ عن‌ تحاسبوا» و هدفم‌ از رفتن‌ به‌ جبهه‌ و ترك‌ حوزه‌ علميه‌ «كه‌ سربازي ولي‌ عصر (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌) بود اگر لياقت‌ داشتم»‌ اين‌ بود كه‌ در مرحلة اول‌ چون‌ كشور عراق‌ و حزب‌ بعث‌ به‌ كشور ما حمله‌ ور شد و مكتب‌ و نواميس‌ اسلام‌ را موضع‌ تهاجم‌ قرار داد وظيفه‌خود دانستم‌ كه‌ به‌ ميدان‌ رزم‌ بروم‌ و به‌ شهادت‌ برسم‌مانند امام‌ حسين‌ (عليه‌السلام)‌. و من‌ درس‌ چگونه‌ زيستن‌ و مردن‌ را از امام‌ حسين‌(عليه‌السلام) آموختم‌ و او استاد عظيم‌ الشأن عالم بشريت‌ است‌ و دشمنان‌ رژيم‌جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ «كه‌ فعلاً جهان‌ كفر باشد» ما را به‌ تسليم‌ در صورت‌ صلح‌ و كشته‌ شدن‌ مخيّر كرده‌ است‌ همانطوريكه‌ امام حسين(عليه‌السلام) جواب‌ داد، از ميان‌ دو راه‌، كشته‌ شدن‌ در راه‌ معشوق‌ كه‌ آرزوي لقاء او را مي‌كنم‌ مي‌پذيرم‌ و تسليم‌ را كه‌ زبوني‌ وخواري و‌ بي‌‌هيبتي‌ مي‌آورد هرگز نمي‌پذيرم‌ چرا كه‌ ذلت‌ و خواري‌ از خاندان‌ ما بدور است‌. هيهات‌ من‌ الذلة‌. من‌ هم‌ با خط‌مشي‌ كه‌ از مولايم‌ گرفتم‌ در پاسخ‌ به‌ جواب‌ يزيد زمانه‌ و كفر زمانه‌ خود مي‌گويم‌ كه‌ تسليم‌ در پيروان‌ مشايعين‌ (شيعه‌)حضرت‌ علي‌ (عليه‌السلام) راه‌ ندارد و كشته‌ شدن‌ به‌ شمشير دشمن‌ را با جان‌ و دل‌ خواستار هستم‌ و در ميان‌ انواع‌ مرگ‌، مرگ‌ سرخ‌ و درميان‌ انواع‌ مرگ‌ سرخ‌، شهادت‌ را انتخاب‌ نمودم‌ وشما اي‌ امت حزب الله‌، منسجم‌ در مقابل‌ دشمنان‌ اسلام‌ و قرآن بايستيد شعار‌ هيهات‌ من‌ الذلة‌ را به‌سر دهيد تا دشمن‌ را به‌ خاك‌ مذلت‌ بنشانيد. چرا كه‌ حسين‌(عليه‌السلام) سرور آزادگان‌ جهان‌ مي‌فرمايد: «لا اري‌ الموت‌ الا السعادة‌ و لا حياة‌ مع‌ الظالمين‌ الا برما» و همانطور كه‌ در زيارت‌ عاشوراي‌ امام‌ حسين‌(عليه‌السلام) مي‌خوانيم‌»اني‌ سلم‌ لمن‌ سالمكم‌ و حرب‌ لمن‌ حاربكم»‌ جامة‌ عمل‌ بپوشانم‌ و امام‌ علي(عليه‌السلام) مولا الموحدين‌ مي‌فرمايد: مرگ‌ سرخ‌ را بهتر از هزار مرگ‌ طبيعي‌ ترجيح‌ مي‌دهم‌. و من‌ حقير هميشه‌ از خداوند مي‌خواستم‌ كه‌ مرگ‌ من‌ در بستر نباشد بلكه‌ در ميدان‌ نبرد و مرگ سرخ‌ شهادت‌ باشد. و شما اي‌مردم‌ بنابر آية‌ »كل‌ نفس‌ ذائقة‌ الموت»‌. مرگ‌ همه‌ شما را در بر مي‌گيرد. چه‌ بهتر كه‌ مرگ‌ سرخ‌ شهادت‌ و في‌ سبيل‌ الله باشد تا در جوار انبياء و اولياء قرار بگيريد كه‌ بهترين‌ مقطع‌ از زمان‌ براي‌ اين كار همين‌ الان‌ است‌. و مرحلة‌ دوم‌ هدفم‌ از رفتن‌ به‌ جبهه‌: امتثال‌ امر حضرت‌ امام‌ خميني‌ نائب‌ بر‌ حق‌ امام‌ زمان‌(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌) مي‌باشد كه‌ فرمود رفتن‌ به‌جبهه‌ بر تمام‌ شما مردم‌ از واجبات‌ الهي‌ است‌. چون‌ او از طرف‌ خداوند بر ما ولايت‌ دارد و من‌ اطاعت‌ از اوامر او را واجب‌عيني‌ مي‌دانم‌ و به‌ نداي‌ او لبيك‌ گفتم‌. اي‌ مردم‌ قدر امام‌ عزيز را بدانيد كه تا‌ اين‌ نعمت‌ خدا در ميان‌ شما است‌ و اگر كفر نعمت‌كنيد بدانيد كه‌ مورد عذاب‌ خداوند قرار مي‌گيريد و براي‌ طول‌ عمر حضرت‌ امام دعا كنيد و توسل‌ بجوئيد به‌ ائمه‌ معصومين(عليهم‌السلام). چرا كه‌ اين‌ پير جماران‌، اسلام‌ را كه در حال‌ خموشي و ركود بود را به‌ تحرك‌ درآورد و جهان‌ اسلام‌ را زنده‌ نمود و خاصه‌ اوامر او اوامر الهي‌ و نواهي‌ او نواهي‌ الهي‌ است‌ از او اطاعت‌ كنيد تا گمراه‌ نشويد و هيچ‌ وقت‌ عقب‌ و جلوتر از ولايت‌ فقيه‌ نيفتيد و هميشه‌ با او باشيد. و من‌ خيلي‌ مشتاق‌ ديدار حضرت‌ امام‌ بودم‌ و سعادت‌ ياري‌ نكرد و هر وقت‌ شماپيش‌ او رفتيد به‌ نيابت‌ از من‌ او را زيارت‌ كنيد. و در مرحلة‌ سوم‌ كه‌ از همه‌ مهم‌تر است‌ دستور خداوند در قرآن‌ به‌ جنگ‌ و جهاد است‌ و من‌ هم‌ رفتم‌ و از مرگ‌ نهراسيدم‌.چون‌ خداوند مي‌فرمايد:«و لا تحسين‌ الذين‌ قتلوا في‌ سبيل‌ الله‌ امواتا بل‌ احيائهم‌ عند ربهم‌ يرزقون‌»(آل عمران/ 169) و مرگ‌ را حيات‌ خوديافتم‌ و ما فعلاً در خواب‌ غفلت‌ از جمله‌ معنوي‌ و اخروي‌ هستيم‌. و اما اي‌ پدر و مادر عزيزم‌ مي‌دانم‌ اصلاً نتوانستم‌ حق‌ فرزندي‌ را ادا كنم‌ و خودم‌ شرم‌ داشتم‌ هر وقت‌ شما را مي‌ديدم‌ چون‌نتوانستم‌ يكي‌ از صدها زحمتهائي‌ كه‌ شما براي‌ من‌ كشيده‌ايد جبران‌ كنم‌. پدر و مادر عزيز وقتي‌ خبر شهادت‌ مرا شنيديد زياد ناراحتي‌ نكنيد تا سوژه‌ بدست‌ دشمن‌ نيفتد و اين‌ را نمي‌گويم‌ كه‌اصلاً گريه‌ نكنيد بلكه‌ گريه‌ كنيد اما نه بر حماسه‌ و راه‌ و هدف‌ شهيد بلكه‌ بر متلاشي‌ شدن‌ بدن‌ شهيد و مظلوميت شهيد گريه كنيد. پدر و مادر عزيز وقتي‌ شهادت‌ كه‌ آرزوي‌ ديرينة‌ من‌ است‌ نصيبم‌ شد و كربلا را زيارت‌ نكردم‌ و به‌ خدمت‌ مولايم‌ نرسيدم‌ راه‌ كربلا باز شد و به‌كربلا رفتيد به‌ خدمت‌ آقا عرض‌ كنيد كه‌ فرزندم‌ براي‌ هدف‌ تو شهيد شد و تا آخر عمر كربل وا قبر شش‌ گوشه‌ تو را زيارت‌ نكرد و ازطرف‌ من‌ كربلا و حرم‌ حسين‌ (عليه‌السلام) عزيز را زيارت‌ نمائيد. پدر و مادرم‌ برايم‌ مراسم‌ زياد نگيريد و خرج‌ مراسم‌ مرا به‌ جبهه‌ بدهيد كه‌ من‌ با اين‌ كار خوشحال‌تر مي‌شوم‌ و در سر نماز و وقت دعا بر طول‌ عمر امام‌ دعا كنيد و بر اين‌ كار صبر كنيد كه‌ خداوند صابران‌ را دوست‌ دارد و اي‌ پدر و مادر گرامي‌«كه‌ به‌ شما خيلي‌ علاقمند بودم‌» خداوند هر بندة‌ مؤمن‌ را محك‌ و مورد آزمايش‌ قرار مي‌دهد عزيزان‌ من‌ خداوند از مال و فرزند‌ دنيا به‌ فرزند شما را امتحان‌ كرد و صبر بر امتحان‌ خداوند اجر افزوني‌ دارد. و شما نبايد فرزند را بيشتر از اسلام‌ و قرآن‌ و خداوند دوست‌ داشته‌باشيد اين‌ همان‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ پيامبر اسلام‌ و ائمه‌ اطهار(عليهم‌السلام)، جان‌ با ارزش‌ خود را در راه‌ مستدام‌ بخشيدن‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ هديه‌كردند. و اي‌ مادر! مانند زينب‌ استوار باش‌ تا با حضرت‌ فاطمه‌(سلام‌الله‌عليها) محشور شوي‌ و شيري‌ كه‌ به‌ من‌ دادي‌ حلال‌ كن‌ تا خداوند مرا ببخشد. پدر عزيزم‌ مدافع‌ اسلام‌ و قرآن‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ باش‌ و امام‌ را دعا كن‌ كه‌ از كوثر فاطمه‌. است‌ و اي‌ عزيزان‌ من‌، هر وقت‌دشمنان‌ آمدند و مي‌خواهند شما را تضعيف‌ روحيه‌ كنند آنها را از خود برانيد كه‌ او از جنود شيطان‌ هستند‌. و برادر و خواهرانم‌ را خوب‌ تربيت‌ كنيد‌ تا هدف‌ و ايده‌ مرا دنبال‌ كنند و باعث‌ شادي‌ روح‌ من‌ شوند. پدر و مادر عزيزم‌من‌ از دنيا چيزي‌ ندارم‌ جز مقداري‌ كتاب‌، كه‌ مقداري‌ را براي‌ تقي‌ شيرزاد برادرم‌ و بقيه‌ را به‌ كتابخانه‌ حوزه‌ علميه‌ نكاء وقف‌كنيد. و در دنبال‌ وصيتم‌ به‌ مردم‌ عزيز مي‌گويم‌ كه‌ از تفرقه‌ بازي‌ و دسته‌ بندي‌ بر حذر باشند كه‌ اين‌ كار اصلاً خدائي‌ نيست‌ وهميشه‌ با هم‌ اخلاق‌ حسنه‌ داشته‌ باشيد و جنگ‌ را تا پيروزي‌ ادامه‌ بدهيد. و سفارش‌ من‌ به‌ عنوان‌ سرباز امام‌ زمان‌ به‌ قشرروحانيت‌ كه‌ قاطبه‌ شان‌ عظيم‌ الشأن‌ هستند‌ اين‌ است‌ كه‌ اطاعت‌ از ولايت‌ فقيه‌ را واجب‌ بدانند و از تفرقه‌ دوري‌ گزينند و به‌تقويت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ بپردازند و از گوشه‌ نشيني‌ و روش‌ صوفي‌ گري‌ دوري‌ كنند كه‌ ا ين‌ كار مذموم‌ اسلام‌ است‌ و به‌ مسايل‌روز توجه‌ كنيد. و از طلبه‌هاي‌ حوزة‌ علميه‌ نكاء مي‌خواهم‌ كه‌ اگر بدي‌ از اين‌ روسياه‌ ديدند به‌ مقام‌ شامخ‌ شان‌ مرا عفو نمايند. اي‌ امت‌ حزب‌ الله به‌ جبهه‌ برويد تا از روحيات‌ رزمندگان‌ بهره‌مند شويد وقتي‌ به‌ جبهه‌ آمدم‌ ديدم‌ كه‌ رزمندگان‌ با چه‌گريه‌اي‌ حسين(عليه‌السلام) و چهارده‌ معصوم‌ را مي‌خوانند و نماز شب‌ شان‌ ترك‌ نمي‌شود و جبهة‌ ما جبهه‌ خداوند تعالي‌ است‌. اما اي‌ جوانان‌ سُرخرود نماز و مسائل‌ عبادي‌ خود را خوب‌ انجام‌ بدهيد و حتماً به‌ جلسة‌ مذهبي‌ محله‌ برويد چرا كه‌ ذخيره آخرت‌ شما است‌ چون‌ در حديثي‌ است‌ كه‌ انسان‌ در آخرت‌ قدم‌ از‌ قدم‌ بر نمي‌دارد تا اينكه‌ به‌ چهار سؤال‌ پاسخ‌ بدهد يكي‌1- عمر را چگونه‌ گذرانده‌ 2- جواني‌ را در چه‌ راهي‌ صرف‌ نموده‌ و 3 و 4 پس‌ بماند. مي‌بينيم‌ كه‌ جواني‌ در لابلاي‌ عمراست‌ كه باز به‌ طور جداگانه‌ سوال‌ مي‌شود. پس‌ قدر جواني‌ را بدانيد و‌ از آن‌ در راه‌ خدا استفاده‌ كنيد چرا كه‌ از پيري‌ اين‌ كاربرنمي‌آيد و از تمام‌ جوانان‌ مي‌خواهم‌ كه‌ راهم كه راه‌ حسين‌ بن‌ علي(عليه‌السلام)‌ است‌ را ادامه‌ بدهند تا زور و ستم‌ را از زمين‌ ريشه‌‌كن‌ گردد. از امت‌ شهيد پرور سرخرود و حومه‌ مي‌خواهم‌ كه‌ اگر بدي‌ از من‌ بدبخت‌ و بي‌ بضاعت‌ ديدند به‌ بزرگي‌ خودشان‌ موردعفو قرار بدهند و‌ ما همه‌ از خداوند طلب‌ عفو مي‌كنيم‌ وقتي‌ كه‌ بنده‌، بنده‌ را نبخشد خداوند چگونه‌ آن‌ بنده‌ را ببخشد. به‌ منافقان‌ مي‌گويم‌ كه‌ شما به‌ مرگ‌ سياه‌ مي‌ميريد و آخرت‌ شما خراب‌ است‌ و هيچوقت‌ نمي‌توانيد به‌ اين‌ انقلاب‌ ضربه‌ واردكنيد و عذاب‌ شما با خداوند است‌ كه‌ عذاب‌ اليم‌ مي‌باشد و اگر به‌ كسي‌ بدهكار هستم‌ از پدرم‌ بگيرند پدر و مادر عزيز! من‌مانند شما خيلي‌ مايل‌ بودم‌ كه‌ درس‌ حوزه‌ را ادامه‌ بدهم‌ ولي‌ زمان‌، زمان‌ جنگ‌ و جهاد بود و من‌ اين‌ راه‌ را انتخاب‌ كردم‌. ولي‌ مردم‌ جبهه‌ را گرم‌ نگه‌ داريد كه‌ با اين‌ كار قلب‌ امام‌ زمان(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه)‌ و نائب‌ برحقش‌ را شاد كنيد. وصيت‌ خودم‌ را در اينجا خاتمه‌مي‌دهم‌ و چند ذكر دعا. خدايا مرا با شهداي‌ صدر اسلام‌ محشور بگردان! خدايا تا انقلاب‌ مهدي‌ خميني‌ را نگه‌ دار! خدايا بيت‌ المقدس‌ و كربلاي‌ معلاّ را آزاد كن‌! خدايا توفيق‌ ما را از علماء و عاملين‌ قرار بده‌! خدايا رزمندگان‌ اسلام‌ را نصرت‌ عطا بفرما! خدايا بارالها مرا از سربازان‌ ولي‌ عصر قرار بده‌! خدايا بارالها از تو مي‌خواهم‌ كه‌ جسدم‌ را طوري‌ بسوزاني‌ كه‌ قبرم‌ جائي‌ را اشغال‌ نكند!

حمزه‌ شيرزاد 4/11/65

استان: مازندران

شهرستان: محمودآباد

تولد: 1347

شهادت: 1/11/65- شلمچه

/ 1