«طلبه شهيد: احمد شمآبادي» همسرم! ميدانم شنيدن خبر شهادتم بر تو خيلي گران خواهد آمد؛ چون ميدانم كه چقدر مرا دوست داشتي. تنها چيزي كه ميخواهم دوباره يادآوري كنم و خودت هم ميداني، اين است كه مصيبت من هر چه باشد، بالاتر از مصيبت امام حسين -عليهالسلام- و يارانش نيست؛ ولي با اين حال، زينب -سلاماللهعليها- را ببين كه با از دست دادن چه گلهايي، استوار و مقاوم، با آن همه يتيم و زير آن همه ستمها و شلاقها، به وظيفه خودش عمل ميكند و در جايش سكوت ميكند و به موقع هم گريه ميكند، نه اين كه هميشه گريه كند. فاطمه خوب و مهربانم، خودت بهتر ميداني كه وقتي يكي از ماها شهيد ميشود، خانوادهاش را چقدر عزت و احترام ميگذارند و فرزند يتيمش را نوازش ميكنند؛ ولي امام حسين -عليهالسلام- را وقتي شهيد كردند، بر روي بدنش اسب دوانيدند، سرش را روي نيزه زدند؛ خانوادهاش را به اسارت گرفتند؛ اموالشان را غارت كردند؛ كودكانشان را زدند؛ زينب -سلاماللهعليها- را زدند. ببين چقدرسختي داشتند! پس هر وقت خواستي گريه كني، بر مصيبتهاي امام حسين -عليهالسلام- گريه كن. هر وقت به ياد من افتادي و دلت گرفت، خودت را به جاي آن زن اصفهاني بگذار كه شش شهيد داشت؛ همسر و برادر و چهار فرزند؛ او در كنار جنازهها راه ميرفت و مقاوم و استوار بود. بايد چنين روحيهاي داشته باشيد. همسر عزيزم! مهمترين مطلبي كه ميخواهم بگويم، اين است كه بدان شيطان هيچگاه انسان را آزاد نميگذارد و در كمين نشسته تا شخص را گول بزند. همسرم، وقتي دلت گرفت، در تنهايي گريه كن و از خدا صبر و كمك بخواه و از شر شيطان و حيلههايش، سخت به خداوند كريم پناه ببر... هر وقت زياد نارحت شدي، به حضرت فاطمه -سلاماللهعليها- متوسل شو؛ چون خيلي تجربه كردهام، هر وقت چيزي از حضرت فاطمه -سلاماللهعليها- خواستهام، داده است. فاطمه عزيزم! حتما و حتما از حضرت فاطمه -سلاماللهعليها- كمك بخواه، يقين داشته باش كه هر چه از بيبي بخواهي به تو ميدهد. هر چه درددل داري در خلوت به حضرت فاطمه -سلام الله عليها- بگو. فاطمه جان! زياد ناراحت نباش، انشاءالله با اجازه خدا به خوابت خواهم آمد، هرچه ميخواهي با من بگو. فاطمه جان! مريم را خوب تربيت كن، سعي كن با وضو يا تيمم به مريم شير بدهي. در گوشش قرآن و دعا بخوان و برايش دعا كن... انشاءالله در كربلا در حرم مطهر امام حسين -عليهالسلام- حاجتهايت را بگيري خدا را هيچ وقت فراموش نكن، هر چه ما داريم از خداست و بايد به سوي خدا برويم و خدا خيليخيلي مهربان است. دوست دارم بداني كه من چرا رفتم و جايم كجاست! عمليات والفجر هشت، 16/11/1364 شايد چند روزي بيشتر به عمليات سرنوشتساز نمانده باشد...وقتي ميبينيم كه امام حسين -عليهالسلام- از تمام زندگياش گذشت و به ما درس داد، من هم اميدوارم امام حسين -عليهالسلام- مرا به شاگردي قبول كند، هر چند قابليت ندارم؛ اما از آن بزرگوار سرمشق گرفته، براي اسلام، از شما كه بهترين عزيزانم بوديد، گذشتم.