بسم الله الرحمن الرحيم خدايا؛ تو شاهد باش که من بنده گنهکار اين راه را آگاهانه و با چشم بصيرت پيدا کردم، اين راه را که همان راه انبيا و مرسلين و ائمه اطهار ميباشد، انتخاب کردم. به خدا قسم لذت و شيريني شهادت حتي اگر تکه تکه شوم و بدنم پودر و متلاشي گردد در نزد من خوشتر است از بهترين لذت اين دنياي فاني. بهترين افتخارم اين است که شهادت که در انتظارش هستم نصيبم گردد. «السلام عليک يا اباعبدالله» اگر چه در صحراي سوزان و گرم کربلا(سال 61 هجري) کسي نبود که تو پسر فاطمه را ياري نمايد ولي اکنون که بيش از 1300 سال از آن واقعه جانسوز ميگذرد؛ عاشقان قبر شش گوشهات در ايران زمين نداي «هلمن ناصر و ينصرني» پير جماران را لبيک گفته و پروانهوار گرد شمع وجود اين نائب امام زمان ميگردند تا با شهادت خويش به وصال حق برسند. روز عاشورا پسر فاطمه فرمود: «ان کان دين محمد لم يستقم الا بقتلي يا سيوف خذيني» دين جدم پيغمبر بپا نميشود مگر با ريخته شدن خونم، پس اي شمشيرها مرا در ميان گيريد. ما هم از مولايمان درس گرفتيم و ميگوييم: اگر پرچم «لاالهالاالله» در سرتاسر گيتي برافراشته نميشود مگر با کشته شدن ما، پس اي سلاحهاي مدرن جهان- که در اختيار مزدوران شرق و غرب صدام جنايتکار هستيد - ما را تکه تکه کنيد. به جبهه رفتهام تا سلاح بر زمين افتادة برادرانم را بردارم؛ برادراني همدرس و هم لباس چون داوديها و پسر عموي عزيزم عباس. نميدانم در اين راه آيا شهادت نصيبم ميشود تا در بهشت برين که وعده تخلفناپذير خداوند است همنشين اين عزيزان شوم؟ سخن و پيامم به امت حزب الله اين است که به نداي امام عزيز، پير جماران که پيام او مضمون کلام خداست، گوش فرا دهند و با جان و دل در راه او که همان راه حسين زهرا است، کوشا باشند.استان: مازندرانشهرستان: جويبار شهادت: 30/7/65- هفت تپ