شهيد سيدعلي رضازاده - وصیت نامه شهید سید علی رضازاده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید سید علی رضازاده - نسخه متنی

سید علی رضازاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد سيدعلي رضازاده

استان خراسان رضوي > شهرستان گناباد

وصيت نامه

«طلبة شهيد: سيدعلي رضازاده» «يا ايهاالذين امنوا هل ادّلكم علي تجاره تنجيكم من عذاب اليم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل‌الله باموالكم و انفسكم ذالكم خير لكم ان كنتم تعلمون» (صف،11) اي آنان كه ايمان آورده‌ايد! آيا راهنمايي نكنم شما را به تجارت و معامله‌اي كه برهاند شما را از عذاب دردناک؟! ايمان آوريد به خدا و رسول و كوشش و جهاد كنيد در راه خدا به وسيله اندوخته‌ها و اموال و جان هاي خويش، اين براي شما بهتر است اگر مردمي دانا و آگاه باشيد. -جوان‌هاي ما از خدا هستند و در راه خدا فداكاري كردند و به خدا مراجعت و برگشت مي‌كنند. «امام خميني» اين جانب «سيد علي رضازاده» بر حسب مسؤوليت شرعي كه در خود احساس كردم و در پاسخ به نداي حسين زمان، خميني بت‌شكن كه مي‌فرمايد: جبهه‌ها را پر كنيد؛ به جبهه آمدم تا در اين عاشوراي زمان، در پيروزي حسينيان بر يزيديان، شركت داشته باشم و چون به اين راه قدم نهاده‌ام، بر خود لازم دانستم كه به عنوان وصيت چند سطر بر روز كاغذ بياورم و وصيتم از اين قرار است: در صورت شهادتم پس از من كسي برايم گريه نكند؛ زيرا قلب مرا خواهد آزرد و من از او راضي نخواهم شد. وصيت ديگرم اين است كه: دو برادرم محمود و جواد، راه شهدا را ادامه دهند؛ يعني وقتي به حد رشد رسيدند، براي آزادي ملل مستضعف و مسلمانان در هر گوشه‌اي از جهان كه باشد مبارزه كنند و تا آخرين قطره خون خود از اسلام و از امام امت، خميني بت‌شكن دفاع كنند و راه اين بزرگ‌مرد را كه همانا راه اسلام راستين است، ادامه دهند و من فقط براي خدا مبارزه مي‌كنم؛ زيرا مبارزه تا وقتي ارزش دارد كه فقط به خاطر خدا باشد و تنها آرزوي من زيارت قبر حسين بن علي -عليه‌السلام- است؛ حال چه در زندگي باشد و چه در بعد از زندگي. وصيتم سوم اين است كه: مرا در قبرستان باغسيا، پهلوي قبر عمو و بابابزرگم دفن كنيد تا افتخاري براي خانواده و قبيله خويش باشم و در تعزيه من به پدر و مادرم تبريك بگوييد؛ زيرا اين راه راهي است كه انسان را كامياب مي‌كند و اول دامادي هر جوان است. از شما خواهش مي‌كنم هر كس از من رنجيده‌خاطر و ناراضي بوده، او را از من راضي كنيد، همانطور كه من از همه شما راضي هستم. اما اينك پيامم به شما پدر و مادر عزيز: اي پدر و اي مادري كه مرا با زحمت فراوان بزرگ كرديد و به اين حد رسانيديد! و تو اي مادر كه شب‌هاي زياد بيدار ماندي و مرا به سن بلوغ رسانيدي! حال چه انتظاري از من داريد؟ آيا انتظاري از اين بهتر داريد كه در راه خدا و در راه دفاع از دين و ميهن و دفاع از نواميس مسلمين فدا شوم؟ اگر انتظاري از اين بهتر داريد چه هست؟ چه هست كه از فدا كردن فرزند در راه خدا بهتر و شيرين‌تر است كه اگر راهي بهتر از اين بود حسين -عليه‌السلام- علي‌اكبر و علي‌اصغرش را به آن رهنمود مي‌ساخت. پس بر شما است كه بعد از من هميشه خوشحال باشيد و هرگز برايم گريه نكنيد و ديگر برادرانم را جهت مبارزه در راه خدا بزرگ كنيد و در مصيبت من صبر كنيد كه خداوند فرموده است: (من دوست دارم صابرين را) «ان الله يحب‌ الصابرين»

/ 1