شهيد عباسگدا داودي ديوکلايي - وصیت نامه شهید عباسگدا (علی) داودی دیوکلایی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید عباسگدا (علی) داودی دیوکلایی - نسخه متنی

عباسگدا (علی) داودی دیوکلایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد عباسگدا داودي ديوکلايي

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

الله‌ اکبر الله‌ اکبر، اشهد ان‌ لا اله‌ اّلا الله‌، اشهداً ان‌ محمد رسول‌ الله‌، اشهد ان‌ امير المؤمنين‌ علياً ولي‌ الله‌ اي‌ خداي‌ بزرگ‌، من‌ گواهي‌ مي‌دهم‌ بر يگانگي‌ شما و گواهي‌ مي‌دهم‌ که‌ محمد (ص‌) فرستاده‌ شماست‌ و گواهي‌ مي‌دهم‌که‌ علي‌ (ع‌) خليفه‌ و جانشين‌ شما در زمين‌ است‌. خدايا تو را شکر مي‌کنم‌ که‌ مرا هدايت‌ کردي‌ تا راهي‌ را انتخاب‌ کنم‌ که‌شهيدان‌ ما و پيامبران‌ و انبيا انتخاب‌ کردند. بار خدايا تو را شکر مي‌کنم‌ که‌ جانم‌ را براي‌ اهداف‌ و پيشبرد انقلاب‌ عزيزمان‌ ازدست‌ دادم‌ که‌ انقلاب‌ ما يک‌ امانتي‌ است‌ از طرف‌ تو و رهبري‌ به‌ ما دادي‌ که‌ از نعمت‌هاي‌ عظمي‌ شما مي‌باشد و ما هم‌شکرگزار اين‌ نعمت‌ الهي‌ هستيم‌. خدايا من‌ خاضعانه‌ از تو مي‌خواهم‌ اول‌ گناهان‌ مرا ببخشي‌، بعد شهادت‌ واقعي‌ را نصيبم‌بکني‌. بار خدايا از تو مي‌خواهم‌ در وقت‌ جان‌ دادن‌، حسين‌ عزيز را برسان‌ که‌ سرم‌ را به‌ بالين‌ بگيرد انشاءالله‌. با سلام‌ و درود بر مهدي‌ موعود يگانه‌ منجي‌ عالم‌ بشريت‌ و سلام‌ و درود بي‌پايان‌ بر پير جماران‌، امام‌ امت‌ و سلام‌ و درودبر خانواده‌هاي‌ معظم‌ شهدا و درود و سلام‌ بر شب‌ زنده‌داران‌ پيروز ما. اينجاب‌ کوچک‌ همه‌ شما عباسگدا(علي‌) داودي‌،فرزند قدرت‌ الله‌ متولد 1344 خواستم‌ خدمت‌ شما عرض‌ ارادتي‌ کنم‌ که‌ اميدوارم‌ مرا ببخشيد. اينجانب‌ وصيت‌ خود را باچند نکته‌ کوتاه‌ شروع‌ مي‌کنم‌ و بعد به‌ پايان‌ مي‌رسانم‌. اول‌ وصيت‌ به‌ ملت‌ مسلمان‌. اي‌ ملت‌ مسلمان‌ الان‌ موقع‌ آزمايش‌ وامتحان‌ است‌، الا´ن‌ نداي‌ هل‌ من‌ ناصر حسيني‌ از جماران‌ به‌ گوش‌ مي‌رسد، چرا چون‌ که‌ او پرچم‌ حسين‌ عزيز را به‌ دوش‌کشيد و ما را از گمراهي‌ نجات‌ داد. اي‌ ملت‌ عزيز، اي‌ شماهائي‌ که‌ وقتي‌ محرم‌ مي‌شود به‌ سر و سينه‌ مي‌زنيد و حسين‌، حسين‌ مي‌گوئيد، حسين‌ عزيز هدفش‌چه‌ بود؟ آيا غير از الله‌ چيز ديگري‌ بود؟ آيا غير از پياده‌ کردن‌ اسلام‌ چيزي‌ ديگر بود؟ اي‌ شماهائي‌ که‌ هنوز هم‌ در خواب‌غفلت‌ فرو رفتيد و نمي‌دانيد به‌ اين‌ انقلاب‌ چه‌ مي‌گذرد، اي‌ شمائي‌ که‌ پيش‌ خود مي‌گوئيد حسين‌جان‌، اي‌ کاش‌ ما بوديم‌ وآنجا تو را ياري‌ مي‌کرديم‌. الان‌ که‌ شما مي‌بينيد اسلام‌ احتياج‌ به‌ خون‌ دارد و اسلام‌ دارد از ايران‌ عزيز ما رشد مي‌کند ودشمنان‌ از هر طرف‌ به‌ ما هجوم‌ مي‌آورند، آيا دشمنان‌ هدفشان‌ خاک‌ ايران‌ است‌ يا از بين‌ بردن‌ اسلام‌؟ آيا شما دوست‌ نداريدکه‌ به‌ کربلا کنار قبرشش‌ گوشة‌ حسين‌ برويد؟ آيا شما راضي‌ هستيد که‌ قبر حسين‌ حتي‌ چراغ‌ هم‌ نداشته‌ باشد و زوار به‌زيارتش‌ نروند؟ پس‌ اگر دوست‌ داريد به‌ کربلا برويد، چرا کمک‌ نمي‌کنيد انقلاب‌ را، چرا فرزندانتان‌ را به‌ جبهه‌ نمي‌فرستيد؟چرا بعد از رفتن‌ بعضي‌ از برادران‌ بسيجي‌ به‌ جبهه‌، پشت‌ سرشان‌ مي‌گوئيد که‌ آنها براي‌ پول‌ رفتند؟ آيا شما مي‌خواهيدبگوئيد من‌ براي‌ پول‌ به‌ جبهه‌ رفتم‌؟ خير، خدا مي‌داند من‌ خودم‌ آگاهانه‌ راهم‌ انتخاب‌ کردم‌ و دنبال‌ شهادت‌ رفتم‌ و اين‌ افتخارمن‌ است‌ و افتخار پدر و مادر من‌ که‌ چنين‌ فرزندي‌ تربيت‌ کردند و براي‌ اسلام‌ و انقلاب‌ اسلامي‌ از دست‌ دادند و هميشه‌سربلند هستند هم‌ در اين‌ دنيا و هم‌ در آخرت‌. در آخر به‌ شما عرض‌ مي‌کنم‌ اگر مرا دوست‌ داشتيد، من‌ وصيتم‌ اين‌ است‌ که‌بعد از شهادتم‌ اسلحه‌ام‌ را برداريد و به‌ ياري‌ اسلام‌ بشتابيد و دين‌ خدا را ياري‌ کنيد تا خدا هم‌ شما را ياري‌ کند. اما وصيتي‌ دارم‌ به‌ برادران‌ بسيجي‌هاي‌ جان‌ بر کف‌. شما اي‌ برادران‌، به‌ خدا قسم‌ وظيفه‌ شما خيلي‌ سنگين‌ است‌. شماهم‌ در داخل‌ شهر و هم‌ در جبهه‌ جنگ‌ بايد آماده‌ باشيد که‌ دشمن‌ مي‌خواهد دين‌ ما را از ما بگيرد و اسلام‌ را از بين‌ ببرد. اي‌برادران‌ بسيجي‌، شما موظفيد به‌ نداي‌ هل‌ من‌ ناصر رهبر عزيزمان‌ لبيک‌ گوئيد و هر وقت‌ جبهه‌ها احتياج‌ به‌ نيرو داشت‌ به‌جبهه‌ برويد و گوش‌ به‌ فرمان‌ امام‌ عزيز باشيد، اين‌ امام‌ بود که‌ ما را از گمراهي‌ نجات‌ داد و اسلام‌ را به‌ ما معرفي‌ کرد. بعد ازشهادتم‌ بايد راهم‌ را ادامه‌ دهيد، نگذاريد اسلحه‌ام‌ بر زمين‌ بماند و سعي‌ کنيد برادران‌ بيشتري‌ جذب‌ گروه‌ مقاومت‌ کنيد وآنها را به‌ جبهه‌ بفرستيد و نگذاريد که‌ يک‌ وقت‌ جبهه‌ احساس‌ کمبود نيرو کند. برادران‌، هر چند حقير نتوانستم‌ آن‌ طور بايد وشايد به‌ پايگاه‌ کمک‌ کنم‌، من‌ آرزو داشتم‌ در آينده‌ بتوانم‌ براي‌ انقلاب‌ و ملت‌ عزيز زحمت‌ بکشم‌، ولي‌ از آنجا که‌ ديدم‌ جبهه‌احتياج‌ به‌ نيرو دارد و شهادت‌ به‌ استقبالم‌ آمد، من‌ هم‌ آن‌ را در آغوش‌ گرفتم‌ و به‌ استقبالش‌ رفتم‌. در آخر وصيتم‌، از همه‌ شماطلب‌ بخشش‌ مي‌کنم‌ که‌ بايد مرا ببخشيد. والسلام‌ عليکم‌ و رحمة‌ الله‌ و برکاته‌ خدايا خدايا تا انقلاب‌ مهدي‌ خميني‌ را نگهدار خدايا خدايا رزمندگان‌ اسلام‌ پيروزشان‌ بگردان‌ به‌ اميد پيروزي‌ نهائي‌ رزمندان‌ اسلام‌ و زيارت‌ قبر ابا عبدالله‌ الحسين‌ مورخ‌ 27/12/64 در لشگر علي‌ ابن‌ ابيطاب‌ قم‌ منطقه‌ جنوب‌ عباسگدا (علي‌) داودي

/ 1