شهيد سيدموسي حسيني - وصیت نامه شهید سید موسی حسینی نسخه متنی

شهيد سيدموسي حسيني

استان مازندران > شهرستان ساري

وصيت نامه

«طلبة شهيد: سيد موسي حسيني » وَلا تَقُولوُا لِمَنْ يُقُتَلُ في سبَيلِ الِله اَمْواتٌ بَلْ اَحْياءٌ و لِكنْ لا تَشْعرُونَ وَ لنِبَلْوَنَّكُمْ بِشَيٍء مِنَ الْخَوْفِ َو الجوعِ وَ نقْصٍ مِنَ اْلاَموالِ وَ اْلاَنفُسِ وَ الثِّمراتِ وَ بَشِرِ الصّابرينَ اَلِّذينَ اِذا اصابتهم مصيَبة قالوُا اِنّا لله وَ اِنّا اِليِه راجِعوُنَ . « قرآن كريم سوره بقره آيلت 154 تا 156 » «و آن كسي را كه در راه خدا كشته شده است مرده مپندار بلكه او زنده ابدي است ولكن شما اين حقيقت را در نخواهيد يافت و البته شما را به سختيها چون ترس و گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم و بشارت و مژده آسايش از آن سختيها و صابران است آنانكه چون به حادثه سخت و ناگوار دچار شوند صبوري پيش گرفته و گويند: ما بفرمان خدا آمده و بسوي او رجوع خواهيم كرد . » با درود و سلام به پيشگاه حضرت بقيه الله مهدي موعود عجل الله تعالي و فرجه شريف. و با سلام بر شهيدان صحراي كربلا و سرور مان - رهبر مان - معلم مان - انسان آزاده حضرت امام حسين‌عليه السلام‌معلم شهادت؛ معلمي كه به ما درس شهادت آموخت ، معلمي كه بما آموخت هيچ موقع زير بار ظلم نرويم و ذلت رانپذيريم چون بفرموده اش مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت . امت حزب الله ملت مسلمان و هميشه در صحنه، امام ما را تنها نگذاريد، پشتيبان ولايت فقيه باشيد . جوانان ما جبهه را پر نگه دارند همچنان كه تا الان نگه داشتند . مي خواهم هدف از رفتن به جبهه را بگويم كه چه جيز باعث شد كه من به جبهه بروم . هدفم الله است ، هدفم پروردگار مهربان است ، هدفم حفظ و حراست از دين مبين رسول الله (ص) است . اي صدام خون آشام و اي كساني كه همدست صدام لعنتي هستيد ما تا متجاوز اصلي كه همان صدام ملعون باشد را از بين نبريم و او را به خاك مذلت ننشانيم آرام نخواهيم گرفت . اي امام زمان (عج) به شما سلام عرض مي كنم و از شما مي خواهم كه از خدا بخواهيد فرج شما را نزديك بفرمايد و اين دشمنان اسلام كه حتي به خدا اعتقادي ندارند تا چه رسد كه از انسانيت بوي برده باشند نابودشان گرداند و دل مستضعفان ايران و مسلمانان جهان را شاد كند . خدايا ، خداي من، اين جهاد را از من قبول بفرما و اگر شهيد هم شدم شهادت را از من گنه كار قبول درگاهت بفرمائيد . حسين جان ، من تا آن موقع كه يادم مي آيد مي گويند كه راه كربلا بسته است از خدا بخواه كه راه بسته شده كربلا را بگشايد و زائران حقيقي كه همان رزمندگان شير بيشه تاريخ هستند به زيارت شما بيايند . سخني چند با پدر و مادرم دارم : مادرم سلام عرض مي كنم شما برايم خيلي زحمت كشيده ايد من نمي توانم جبران زحماتت را بكنم. خودتان شاهد هستيد كه اسلاممان در خطر هست و به ياري غيورمندان احتياج دارد. من نمي توانم ببينم كه اين متجاوز خون آشام خانه هاي مردم را به سرشان خراب مي كند و از طفل شيره خواره بگير تا آن پيرمرد سالخورده كه زير آوارها جان مي سپارند ، آنها برادرهاي ما هستند . بايد براي خونهايشان ارزش قائل شد، خونهايي كه به ناحق ريخته شده است . اميدوارم كه در اين لحظات آخر مرا حلال بفرمائيد . و پدرم شما هم برايم زحمت كشيده ايد اميدوارم كه هر لغزشي و هر نافرماني از من ديده ايد مرا مورد عفو و بخشش قرار دهيد . پدرم از استادم به جاي من از او تشكر كن كه اين چند سال راهنماي من و استاد خوبي بوده اند . و پدرم كتابهايم و نوارها را به برادر كوچكم هديه مي كنم و وقتي كه بزرگ شد از وسايلم استفاده كند. آنهايي كه مرا مي شناسند هر چه از من بدي ديده اند مرا ببخشند . و خواهران حجاب خودشان را حفظ كنند . در ضمن هر كسي كه از من هر مقدار پولي طلبكار هستند از پدرم دريافت نمايند . و مرا در گلستان ولمازو و كنار ساير شهدا دفن نمائيد . خداحافظ همه شما

سيد موسي حسيني مورخ 21/11/1365 ساعت 5/10 شب « خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار » (1)- اين وصيت نامه 22 روز قبل از شهادت نوشته شده است .