با سلام و درود به پيشگاه مقدس امام زمان (عج) و نايب بر حقش امام خميني، اين مرد بزرگ که با تمام وجود دشمنان و استکبار شرق و غرب را در هم شکست و سلام و درود بر شهيدان بخون خفته اسلام که با نثار خون خود درخت اسلام را بارور نمودند و سلام بر خانواده شهداء و اسراء و مفقودين انقلاب و جنگ تحميلي. از همگي عزيزان عذر مي خواهم که چند نکته اي را بعنوان تذکر بيان مي کنم ولي آن چه که روي کاغذ ميآيد تنها از ثمرات اسلام و انقلاب اسلامي است. همانطور که شما خواهران و برادران مي دانيد مدتي قريب به چند سال است که ابر جنايتکاران شرقي وغربي جيره خوارشان صدام را تشويق کردند تا به سرزمين اسلاميمان حمله کند ولي با رشادت رزمندگان دلير اسلام و بياري خداوند متعال و کمک امام زمان (عج) همه نقشه هاي شوم آنها نقش بر آب شد و رزمندگان ما با حملات پي در پي خود جنگ را به پيروزي نهايي نزديک کردهاند. ولي اين پيروزي بزرگ به همين سادگي به دستمان نرسيده بلکه خونهاي زيادي در اين راه مقدس ريخته شده است. ما بايد تداوم بخش راه اين شهيدان باشيم. من به سهم خودم توفيق نصيبم شد و به جبهه آمدم و تا آخرين قطره خونم در راه اسلام و قرآن فداکاري مي کنم اميدوارم که مورد رضاي خداوند منان واقع گردد. پدرو مادر مهربانم! اين وصيت نامه را قبل از اين که سعادت شهادت نصيبم شود نوشته ام و اميدوارم در راه خدا و اسلام و قرآن جان بي ارزشم را به خداي خود تسليم کنم. اميد وارم که براي شما يک فرزند نيکو کاري بوده باشم. از شما مي خواهم پس از شهادتم هيچگونه بي تابي نکنيد و خوشحال باشيد زيرا من پيروز شدم و به آرزوي خود رسيده ام و اين بر عهده برادران و دوستان من است که بعد از من با پايداري، مرز و بوم کشور اسلامي را از دست دشمنان پليد و کافر همچون بعثيون عراق و حزب دموکرات و حزب توده و بقيه پاک گردانند. مادر جان! در صورتي که به ياد من افتادي و خواستي گريه کني و يا اينکه بر سر مزار من بيايي آن لحظه به فکر کربلاي حسين (ع) باش که در آن زمان با کافران و ستمگران براي بر پا ماندن اسلام و آزادي تمام مسلمانان از زير سلطه يزيد جنايتکار و جاني، چگونه جان فرزندان عزيزشان را دودستي تقديم حق تعالي نمودند. مادر! مگر علي اکبر و حضرت قاسم و سرباز شش ماههاش در عاشورا و در کربلاي امام حسين (ع) شهيد نشدند و مگر حضرت ابوالفضل دو دستش را از بدن جدا نکردند؟ من از آن بزرگواران که بهتر نيستم! من آنقدر در جبهه مي مانم و مي جنگم تا شهيد شوم و اي جوانان عزيز! نکند در رختخواب ذلت بميريد که حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد. مبادا در غفلت بميريد که علي در محراب عبادت شهيد شد و اي امت شهيد پرور و شريف! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب آن را بدهيد. مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه نبرد بفرستيد و حتي انتظار نداشته باشيد که جسد آنها بر گردد زيرا مادر وهب گفت من سري را که در راه خدا دادم پس نمي گيرم. طلب آمرزش براي من به درگاه خداوند را از ياد نبريد که اين بهترين سرمايه براي تسکين من است . خدا نگهدار همه شما باشد. محمد حاج قاسمي