شهيد محمدعلي آقالارليوان لويي - وصیت نامه شهید محمدعلی آقالارلیوان لویی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید محمدعلی آقالارلیوان لویی - نسخه متنی

محمدعلی آقالارلیوان لویی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد محمدعلي آقالارليوان لويي

استان خراسان رضوي > شهرستان مشهدمقدس

وصيت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: محمد علي آقالار» فرازي از وصيت نامه طلبه شهيد و پاسدار رشيد اسلام محمد علي آقا لار.

الحمدلله رب العالمين و اشهد ان لا اله الله وحده لا شريک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله و ان علياً ولي الله و وصي رسوله با سلام به منجي عالم بشريت و حبل الله المتين (روحي له الفدا) و نايب بر حق آن حضرت، امام امت و درود به همه شهيدان راه خدا.

آن چه که ملاحظه ميکنيد نه به عنوان وصيتنامه، بلکه مسائل و حقايقي که اين جانب در طول مدت 20 سال زندگ به آن رسيدهام و اميدوارم که شما کاري را که من کرده ام انجام ندهيدو از من و امثال من عبرت گرفته و در راه خدا و در جهت رضاي او قدم برداريد.

من قسمت اعظم عمر خود را در جهالت و غفلت به سر بردهام و متاسفانه نتوانستم آن چنان که بايد در مدتي که در جو روح پرور و انسانساز انقلاب قرار گرفته بودم، در جهت رشدو تعالي قدمي بردارم و با کمالات انساني و اسلامي آشنا گردم، ولي به اين نتيجه رسيدهام که زندگي منهاي خدا و عشق به ذات لايتناهي و تهجد و کوشش جهت لقاي او معنا ندارد و اين عشق به اوست که انسان را اميد زنده بودن داده و او را از پوچي و عبثي باز مي دارد و عاشقانه زيستن را مي آموزد.

خدايا! چگونه عذر تقصير به درگاهت آورم در حالي که خود ميدانم و به گناه و غفلت خويش اعتراف دارم و در مقابل عظمت صبرت شرمسار و سر افکنده هستم.

چه نعماتي که ارزاني داشتي و من کفران کردم و چه گناهاني که در نهان و آشکار انجام دادم و تو پوشاندي.

خدايا! چه مولاي خوبي هستي و من بنده بدي برايت بودم که در محضر تو پاس حرمتت را نگه نداشتم ولي با تمام وجود در دل عشق تو را پيدا ميکنم.

و هر گاه که تجلي ميکني، خود را عاشقت مي بينم و احساس آرامش و راحتي سراسر وجودم را فرا مي گيرد و خود را تنها و بي کس نمي يابم.

خدايا! اگر ميخواستي که در گمراهي به سر برم هدايتم نميکردي.

و اگر مي خواستي که در گمراهي ميان مخلوقات مفتضح کني مرا عافيت نمي دادي و به جبهه رهنمون نميساختي.

خدايا! گناهان من هر چند بزرگ باشد از عفو و رحمت تو بزرگتر نيست.

خدايا! اگر از خطاها بپرسي از بخششت سئوال خواهم نمود و اگر به واسطه گناهانم مؤاخذه کني، از مغفرت و گذشت خواهم گفت و تو از معصيت و از ظلم من در اماني، در حالي که محتاج رحمتت مي باشم.

خدايا! من تو را آن طور که عارفان مي خواهند و عاشقان به دنبالش هستند مي بينم.

خدايا! مرا نيز آن چنان قرار بده که اوليائت را قرار دادي.

خدايا! مرا در حالي بميران که دلم سرشار از عشق تو باشد.

در حالي که متمسک به ولايت خاندان عصمت و طهارت هستم.

اوضاع کنوني جهان دو راه بيشتر در مقابل انسان قرار نميدهد؛ زندگي توأم با ذلت و يا مرگ با عزت و بر حسينيان ننگ است که تن به ذلت دهند.

ما زندگي را براي خدا مي خواهيم همان گونه که ابراهيم خواست.

ملتي که زندگي را در مرگ مي جويد از چه باک دارد.

آيا ميشود ملتي را به اسارت در آورد در حالي که شهادت شرف و عزت اوست وآيا قدرتهاي استعماري ميتوانند امتي را از مرگ بترسانند که جوياي مرگند و مرگ از آنان گريزان و ايشان به دنبال آن هستند؟ و بدانيد تا هنگامي که آزادگان حسيني هستند يزيديان نخواهند توانست خواب راحت کنند.

بايد توجه داشت که شهادت هدف نيست، وسيلهاي است براي رسيدن به هدف اصلي و غايت خلقت انسان.

ما آمده ايم که تکليفمان را در هر زمان و مکان و در هر شرايطي با خون يا شمشير انجام دهيم و بايد بدانيم با هدف شهادت به جبهه آمدن با تمام عظمت و ارزشش فرار از مسئوليت است؛ بلکه بايد آمد و احساس کرد.

مسئوليت را درک کرد و در درمان او کوشيد.

در غير اين صورت به جبهه آمدن فرصت طلبي است و خلاصه اين که آرزوي شهادت غير از هدف بودن است.

بايد با هدف پيروزي کامل اسلام بر کفر جهاني به جبهه رفت که اگر در اين بين به فوز عظيم شهادت نائل آمديم باکي نيست که تکيف الهي خويش را انجام دادهايم و ديگر مسئوليتي درقبال اسلام نداريم.

شهادت ممکن است براي پدران و مادران و خواهران شهدا سخت و شايد غير قابل تحمل باشد، ولي بايد اين واقعيت را درک کرد که اسلام فوق همه است که به خاطر آن نيکان و ابرار و اولياي معظم بايد کشته شوند و اسلامي را که پس از قرنها قد علم کرده در سايه عنايات خداوند و توجهات بقيه الله الاعظم (روحي له الفدا) و مجاهدت علماي اعلام و شهداي بسيار که زمينهساز حکومت جهاني اسلام است، حفظ نمود.

و بايد اطاعت کرد اين عارف مجاهد و عالم عامل و مجسمه تقوا و اخلاق و اخلاص و اين اسلام مجسم را که نعمت عظماي الهي است و با وجود امام بر اين امت غير آن عذري در مقابل ايزد منان نخواهند داشت که با وجود نور بي راهه رفتن جهالت و ناداني است و کمال حماقت.

و لو اينکه کوردلان و شب کوران که حياتشان در عدم نور است نخواهند، بايد او را حفظ نمود.

من از همه برادران و عزيزانم که ممکن است آزارشان داده باشم، عفو و بخشش طلب مي کنم و اميدوارم که با بزرگواري از تقصيراتم بگذرند ومن نيز اگر بر کسي حقي داشته باشم، ازآن مي گذرم.

خدايا! وقتي که به خويش مي نگرم ياس و نا اميدي وجود مرا فرا مي گيرد و وقتي که در انديشه تو هستم، خود را درمانده و مايوس نمي يابم و چشم طمع به فضل و جود تو مي دوزم.

بارالها! من به ياري امام خويش و براي حفظ دين به جبهه آمدم و از جانم گذشتم، تو نيز به حرمت امام و تقدس دينت ياريام کن و از گناهانم در گذر.

والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته –

محمد علي آقا لار

شب پنجم محرم الحرام 1405-

8/7/1363 اهواز.

/ 1