«طلبه شهيد: رحمتالله اسدي» «من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر» (رجالي از مؤمنين با خدايشان پيمان بستهاند؛ وعدهاي بدان وفا كردهاند و عدهاي ديگر منتظر) با عرض خالصانهترين سلامها حضور مقدس امام زمان -عجلاللهتعاليفرجه- و نايب بر حقش امام خميني، اين جزوه را با كلماتي كه مجموعش تحت عنوان وصيت نامه است، درج خواهم نمود. ابتدا اين فقير سراپاي تقصير، رحمت الله اسدي المشيري، فرزند امرالله، متولد 1342، دارنده شماره شناسنامه 1875،گواهي و شهادت ميدهم كه لا اله الا الله و محمد رسول الله و علي ولي الله و شهادت ميدهم كه قيامت حق استروزي همه ما بايد زنده شويم و در حضور پروردگار تبارك و تعالي پاسخگوي اعمالمان باشيم. بارالها! تو ميداني كه من نميتوانم حق بندگي را به جاي آورم. تو ميداني كه من مخلوقي بودم كه دفتر اعمالم تماما ًبا جرم و معاصي پر شده؛ اما ديگر از زندگي دست شستهام،. ديگر از دنياي پرزرق و برق كه بعضي براي آن ايمان خود راميفروشند خسته شدهام. روح بزرگ من كه تو عطا كردي در زندان جسم گرفتار شده و در آن سيهچال گناه نابود ميشود. دنياي بيارزش به من خودنمايي ميكند و ميخواهد مرا به طرف خودش جلب كند؛ نقشههاي زياديطراحي كرده، اما الحمد لك كه قواي عقل و ايمانم را با توجهات و عنايت خويش قوي نمودهاي و مرا از چنگ دنيا رهانيدهاي و به نزد خودت فرا خواندهاي. خدايا! من ميدانم و كاملاً احساس ميكنم كه بايد نزد تو بيايم؛ زيرا چند شبي است كه خود را نزد ارواح طيّبه شهدا ميبينم. شكر تو را، شكر تو را كه مرا سعادت بخشيدهاي و شربت شهادت بهمن نوشانيدهاي. ميدانم اين وصيتنامه روزي براي مردم خوانده ميشود؛ لذا بايد چند جملهاي نيز به مردم بگويم. اي امت شهيدپرورده و اي مردم سلحشور و با ايمان! امروز اسلام ما در معرض خطر قرار گرفته، بايد از جان و مال خود بگذريم تا او را از خطر برهانيم؛ بايد از زن و فرزند خويش بگذريم؛ بايد از راحتي موقت دنيا و زرق و برقش بپرهيزيم. بايد بهجبهههاي نبرد برويم و سلاح افتاده شهيدانمان را برداريم. اسلحه من در بيابانهاي گرم دشت جنوب افتاده، برخيزيد وسلاح را برگيريد تا اسلام سربلند و پاينده بماند. امام، امام عزيز را يار و ياور باشيد. او را كه الحق نمايندة امام زمان در بين شماهاست خوب نگهداري كنيد؛ فرمانش را از دل و جان خريدار شويد تا پرچم پرافتخار اسلام؛ يعني شعارتوحيدي لا اله الا الله برفرار كنبد مسجد قدس برافراشته شود. شما مردم مسلمان با اتّكال به حق و توجه به فرمانهاي امامگونه نايب امام ميتوانيد تمام عالم را تحت تسخير خود بگيريد و اسلام را در تمام جهان گسترش دهيد. انشاءالله اما شما خانواده عزيز؛ پدر گرانقدر، مادر مهربان، برادر و خواهر ارجمندم و تو اي همسر شهيد! در مصيبت صبور باشيد. شما به ياد بياوريد زينب كبري -سلاماللهعليها- را كه در گودي قتلگاه جنازههاي پاره پاره عزيزان خويش اكبر، اصغر، عون وجعفر، عباس، و سيد و سرور شهيدان امام حسين -عليهالسلام- را ديد؛ اما براي احياي اسلام صبر كرد؛ به اسارت رفت، اما صبر كرد؛ شما هم صبور باشيد. اگر خواستيد گريه كنيد براي مظلوميت امام حسين و فاطمه زهرا و علي -عليهمالسلام- گريه كنيد، من كه در برابر آنان ارزشي ندارم. جان من در برابر حفظ اسلام و قرآن بهايي ندارد. آيا اگر من زنده ميماندم واسلام از بين ميرفت، ما ميتوانستيم جواب رسول الله را بدهيم؟ هرگز، هرگز شايد الا´ن هم كه بدين فيض عظمي نايل شدهام. باز هم نتوانم؛ اما نگران نباشيد. من از خداي بزرگ صبر شما را بيشتر از اجر شما خواستارم و سلام شما را بهرسولالله و امام علي -عليهالسلام- و فاطمه و اولادش -عليهمالسلام- خصوصاً حسين عزيز خواهم رساند. مادرم و پدرم! از زحماتي كه براي من كشيدهايد و مرا بدين مقام رسانيدهايد كمال تشكر را مينمايم و از شماميخواهم كه دعا كنيد خدا اين قرباني شما را بپذيرد. و از تو اي همسر گرانقدر تشكر ميكنم كه كانون زندگي مرا با وجود خود صفا بخشيدي؛ اما افسوس كه من نتوانستم بيشتر از اين به شما خدمت كنم؛ ديدار ما نزد امام حسين -عليهالسلام- 23/12/64 خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار خاطره از مادر شهيد شبها تا صبح مينشست و منافقين جمع كرد در خانه براي آنها نوار ميگذاشت براي آنها كتاب ميخواند تا صبحمسئله ميگفت با آنها صحبت ميكرد هميشه با منافقين درگيري داشت البته در خانة خودش و ميگفت اين راه استاين چاه است شما راهي كه ميرويد چاه است و اين چاه خيلي گود است شما در آن نابود ميشويد من ميگفتم پسرمتو كه اين كار را ميكني حالا آمد و نيمه شب يكي از منافقين سرت را ببرد تو چه ميكني ميگفت سرم را ميبرد قيامترا كه قطع نميكنند بالاخره من قيامتي هم دارم آنها همچين جرأتي ندارند كه سر من را ببرند و من اگر از صد تا منافقيكي از آنها را به راه راست هدايت كنم در نزد خداوند اجر و مزد بسياري دارم و تو بايد به من افتخار كني كه من بامنافقين درگير هستم و ميخواهم آنان را به راه راست هدايت كنم.